امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلداری دادن به عزاداری که عزیزش را از دست داده
#1
سوگ طبیعی چه مراحلی را طی میکند؟
از دست دادن یکی از نزدیکان برای هر انسانی دلخراش است. بسیاری از ما پس از فقدان عزیزانمان تجربه عمیقی از غم و تهی شدن را پشت سر گذاشته ایم. به طور طبیعی نخستین واکنش هر فرد به سوگ عزیزش انکار بپذیریم است. مدتی طول میکشد تا ما واقعا که او از بین ما رفته است. پس از آن نیز خشم بر ما غلبه میکند و این پرسشها هجوم میآورند که «چرا برای عزیز من این اتفاق افتاد؟ چرا پزشکان نتوانستند به او کمک کنند؟ چرا به میزان کافی به او رسیدگی نکردم؟» اینها پرسش هایی هستند که نمایانگر خشم ما از نظام هستی، دیگران و خود در این مرحله سوگواری است. پس از این مرحله، افسردگی سوگوار خواهد بود. حس غالب برای فرد احساس پوچی و از دست رفتن معنای زندگی، بی حوصلگی و کندی روانی و مشغولیت ذهنی با خاطرات مثبت و منفی که با فرد از دست رفته داشته ایم، احساسات اصلی این مرحله است. این مرحله در بیشتر افراد در دورهای بین یک ماه تا یک سال پشت سر گذاشته شده و کمکم فرد داغ دیده می آموزد که به زندگی عادی خود بازگردد. کوبلر راس، روانشناسی که به تبیین مراحل سوگ پرداخته، مرحله آخر را پذیرش نام نهاده است.


چه زمانی سوگواری به بیماری تبدیل میشود؟
متأسفانه همه افراد موفق به پشت سر گذاشتن کامل مراحل سوگواری نمیشوند و سالها با این احساسات دستوپنجه نرم میکنند و یا در طول همان مه های اولیه سوگواری علائمی را تجربه میکنند که بسیار فراتر از موارد یادشده است. در گذشته متخصصان سا ِ مت روان، چندان توجهی به مشکلات ناشی از سوگ نداشتند؛ اما در نسخه جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)توجه بیشتری به سوگ و مشکلات ناشی از آن شده است، به طوریکه در بخش «موقعیتهایی برای مطالعه بیشتر» این کتاب، اختلالی به نام «اختلال سوگ پایدار و پیچیده» تعریف شده است. برای استفاده از این تشخیص باید دست کم یک سال از زمان سوگ سپری شده باشد و فرد همچنان پس از گذشت این یک سال نشانه هایی از جمله: اشتیاق و اشتغال ذهنی شدید نسبت به فرد متوفی، درد روانی شدید، نپذیرفتن مرگ او، بیحسی و کرختی، خشم و نفرت مرتبط با فقدان، مقصر دانستن خود در مرگ فرد ازدسترفته، دوری از عواملی که او را یاد آن عزیز از دست رفته میاندازد و همچنین تخریبهای شخصیتی، هیجانی و اجتماعی مانند: تمایل به مرگ برای پیوستن به عزیز ازدسترفته، بیاعتمادی به دیگران، احساس تنهایی، احساس پوچی و بیم عنایی، سردرگمی در مورد هویت شخصی و بی علاقگی به آینده را تجربه میکند. وجود یک علت فاجعه آمیز برای مرگ آن عزیز، مانند خودکشی یا قتل، احتمال این تشخیص را بیشتر و آن را ویژه مینماید. در کنار نشانه های یادشده، احتمال توهم های دیداری و شنیداری مانند شنیدن صدای فرد ازدسترفته یا دیدن او در صندلی محبوبش، علائم جسمانی مانند دردهای قلبی و گوارشی و همچنین افزایش مصرف سیـ ـگار و مشروبات الکلی نیز در بین این بیماران وجود دارد. علاوه بر این تشخیص، در این نسخه از راهنمای اختلالات روانی، برخالف نسخه های پیشین، به متخصصان این اجازه داده شده است که با توجه به پیشینه و شدت نشانه های مشاهده شده، از تشخیص افسردگی اساسی نیز در حین دوره سوگواری استفاده کنند و مداخلات درمانی خود را تا به پایان رسیدن دوره سوگواری به تأخیر نیندازند.

چه کسانی آماده اختلال سوگ پیچیده هستند؟
این اختلال در انسانهایی، از هر فرهنگ، طبقه اجتماعی، جنسیت و سن قابل مشاهده است. با این حال، شیوع آن در زنان بیشتر از مردان است. علاوه بر این، عواملی مانند سن کم فرد ازدسترفته و وابستگی زیاد فرد داغدیده به او، میتواند احتمال شیوع این بیماری را افزایش دهد. بهطورکلی گسترش این بیماری در جامعه بین 2.4% تا 4.8% برآورد شده است.




کودکان چگونه سوگ پیچیده را تجربه میکنند؟
برخاف تصورات عمومی، کودکان، دستکم پس از یک سالگی، میتوانند دچار اختلال سوگ پیچیده شوند. با توجه به حساسیت بالای مشکلات ناشی از سوگ در کودکان، باقی ماندن علائم تا 6 ماه پس از فوت نزدیکان بویژه مراقب اصلی کودک برای استفاده از این تشخیص کفایت میکند. همچنین نشانه های متفاوتی در کودکان نسبت به بزرگسالان، مانند توقف و پسرویهای رشدی، اضطراب، رفتارهای تخریبی و پرخاشگرانه و اضطراب جدایی، متداول است. کودکانی که تجربه از دست دادن مراقب خود را دارند، در بسیاری از موارد فاقد دلبستگی ایمن بوده و این الگو را تا بزرگسالی حفظ میکنند و احتمال ابتلا به مشکلات هویتی و شخصیتی در آنها افزایش مییابد. همچنین در کودکان با سن بالاتر و نوجوانان، احتمال همراهی افسردگی با این بیماری پس از سوگ افزایش مییابد.



این اختلال ممکن است با چه بیماریهایی اشتباه گرفته شده و یا همراه باشد؟
در بسیاری از موارد، اختلال سوگ پایدار و پیچیده با افسردگی اساسی اشتباه گرفته میشود. این دو بیماری در وجود نشانه های غم عمیق، گریه های پی در پی و تفکرات مرتبط با خودکشی مشترک هستند. با این حال تمرکز به فرد متوفی اختلال سوگ را از افسردگی متمایز میکند. برای نمونه، در افکار مرتبط با خودکشی، فرد افسرده فکر میکند که آنقدر بیارزش است که لیاقت زندگی کردن را ندارد، درحالی که فرد مبتلا به سوگ- مانند مورد خانم سین- میخواهد بمیرد که هر چه زودتر در کنار عزیز ازدسترفتهاش باشد. اختلال دیگری که ممکن است با سوگ پیچیده اشتباه گرفته شود، اختلال استرس پس ً شاهد از سانحه است. در این اختلال، فرد حتما از دست رفتن فردی عزیز بهطور فاجعهآمیز است و این بار ذهن بیمار، به جای تمرکز بر فرد از دسترفته روی خود حادثه و صحنه مرگ متمرکز است که بیشترین اشتغال ذهنی را برایش ایجاد میکند. از سوی دیگر فرد مبتلا به اختلال پس از سانحه، به ِ مرور خاطرات مثبتی که با فرد ازدسترفته داشته نمیپردازد، در حالی که معمولا مبتلایان به اختلال سوگ، همه خاطرات عزیز ازدست رفته شان را، اعم از مثبت و منفی، بارها در ذهن خود مرور میکنند. علیرغم آنچه گفته شد این احتمال که فردی بهطور همزمان به اختلال سوگ پایدار و پیچیده و افسردگی اساسی یا اختلال استرس پس از سانحه مبتلا شود نیز وجود دارد. همچنین با توجه به درد روانی شدید و بیانگیزگیای که مبتلایان به این اختلال تجربه میکنند، انواع اختلالات مرتبط با مصرف مواد مخدر در بین این افراد شایع است.
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  آیا هدیه دادن عطر باعث جدایی میشود؟ صنم بانو 3 319 ۲۲-۰۱-۰، ۰۶:۵۱ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  گاهی دست خودت را بگیر و به خرید برو! !!Tina!! 0 262 ۱۲-۰۴-۹۷، ۱۲:۵۱ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!
  خطوط کف دست نشانه چیست؟ صنم بانو 3 311 ۱۷-۱۲-۹۶، ۰۶:۰۶ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ملکه برفی (۰۵-۰۵-۹۴, ۰۷:۴۷ ب.ظ)، نويد (۰۵-۰۵-۹۴, ۱۰:۵۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان