امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 3.5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلم میخواهد
#1
نامش ترنم زندگیست.ما,در زمانی زندگی میکنیم که آدماها,خیلی از خودشان دور شده اند و بسیار از خود واقعیشان دور هستند.
حالا میفهمم که چرا معلم ها در دوره دبستان,به خط فاصله میگفتند"خط تیره".آهنا میدانستند فاصله ها چه برسر آدم ها خواهد آورد.
فاصله از خود تنها چیزی که بین آدم ها و خود واقعیشان ردو بدل میشود,سکوت است.
کاش میشد مانند باد در حال وزیدن,این سکوت را ربود و باخود برد.
چه قدر زیبا گفت دکتر شریعتی که"سکوت,سرشار از ناگفته هاست"
دلم میخواهد این سکوت را بشکنم و آدم هارا با خودشان آشتی دهم.
کاش سارق ماهری بودم واین تنهایی را از آدمها میدزدیدم.
دلم برای خنده آدمها تنگ شده است.
میترسم روزی برسد که صدای خنده فراموشم شود.
دلم میخواهد, ایمان راسخ به به زندگی بالبخند را همچون نهالی دردلِ همه بکارم و تا روز به ثمر رسیدنِ این نهال,تماشاگر رشد روز افزون آن باشم.
دلم میخواهد درِ خانه همه را بزنم و امید را مثل نذری بین همه خانه های دنیا پخش کنم.
دلم میخواهد هزاران کارت دعوت بنویسم و صبر را به همه جای دنیا دعوت کنم.
دلم میخواهد تمام بیماری های دنیارا یکجا جمع کنم و آنهارا به آتش بکشم.ودیگر هیچ وقت اسم شیمی درمانی و اینجور چیزهارا نشنوم.
دلم میخواهد هیچکس یواشکی,زیر پتو گریه نکند و اشک نریزد.
دلم میخواهد جدایی هیچ دستی را از دست دیگری نبینم.
دلم میخواهد آدم ها زندگی کنن.نه اینکه روزهارا پشت سرهم سپری کنند و اسمش را زندگی بگذارند.
دلم میخواهد واژه هایی مثل تحقیر و تمسخر ریشه کن شود.
دلم نمیخواهد واژه تولد با بزرگ شدن آدم ها, معنای حقیقی خودش را از دست بدهد.
دلم نمیخواهد وقتی آدمها بهم میرسند به دو فرد سراسر غرور و تکبر تبکبر تبدیل شوند,آن وقت با مقداری کله شقی و حفظ ظاهر,از کنار هم عبور کنند.
کاش دل من می فهمید که این غرور چرا تااین حد در آدم ها ریشه دوانده است.که شاید اگر ذره ای هم بخواهند باهم روراست باشند نمیشود.
کاش دل من میفهمید که چرا آدم ها عادت نکردند دردهایی مثل خوره درجانشان افتاده را به هم بگویند تا هم سوءاستفاده ها و سوءتفاهم ها بر طرف شود و هم به فکر ساختن یک ضماد برای آنها باشند.
دلم میخواهد بداند چرا آدمها میان اتفاقات زندگیشان گم شدند,روراستی را از یاد بردند و فقط از زندگی,وقت هارا میگذرانند.
دل من,نمیداند چه چیزی باعث پیرایش این شرایط در زندگی آدما ها شده است.
دلم من میخواهد دستان آدم ها به یکدیگر گره بخورد و آن وقت از این گره ها پلی درست شود و فاصله ی بین آدمها از بین برود.
دل من میخواهد بداند چرا آدمها بین عرش و فرش معلق مانده اند.
فقط میخواهم یک چیز به دلم بگویم:
"همه این اتفاقات به خاطر اینست که دستان کسی روبه آسمان نیست,نگاه کسی به سجاد نیست و قلب کسی به گرمای امید نیست"
کاش دل من میفهمید که فقط یک جفت پای همراه و یک کوله پراز صبر و توکل,پاسخ همه سوالاتش است!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  گاهی که دلم میگیرد . !!Tina!! 0 140 ۰۸-۰۶-۹۶، ۰۷:۴۸ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!
Sad دلم برای کودکیم تنگ شده.... sina_097 4 484 ۲۴-۰۲-۹۳، ۰۴:۵۴ ب.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  دختری که میخواهد گوسفند فوتبالیست پرورش دهد!! sadaf 2 457 ۲۵-۰۷-۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ
آخرین ارسال: **maryam**

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
7 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ملکه برفی (۱۲-۰۸-۹۴, ۰۸:۲۹ ب.ظ)، نويد (۱۲-۰۸-۹۴, ۱۰:۵۱ ب.ظ)، خانوم معلم (۱۳-۰۸-۹۴, ۰۸:۱۰ ق.ظ)، "MJ" (۱۳-۰۸-۹۴, ۰۱:۱۰ ق.ظ)، *hasti* (۱۲-۰۸-۹۴, ۰۷:۵۳ ب.ظ)، #*Ralya*# (۱۲-۰۸-۹۴, ۱۱:۲۰ ب.ظ)، زهرا خانم (۱۷-۰۸-۹۴, ۰۲:۳۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان