بدون شک کو و خانواده اش در صورت بازگشت به کره شمالی مورد استقبال گرم قرار نخواهند گرفت، زیرا کیم جونگ اون در جایگاه رهبری کره شمالی چنان بی رحمی، حتی در برابر افراد و نزدیکان خانوادگی اش، نشان داده که تصور می شد تنها در افسانه های مربوط به شقاوت خاندان کیم می توان آن ها را دید. برخلاف پدرش که سال ها قبل از رسیدن به مقام رهبری کره شمالی می توانستیم تاثیر و قدرت در سایه او را در اداره کشور متبوعش ببینیم، کیم جونگ اون تنها یک سال قبل از رسیدن به قدرت، آن هم به صورت بسیار محدود و انگشت شمار در انظار عمومی ظاهر شده بود و مدت کوتاهی قبل از مرگ پدرش به عنوان ژنرال چهار ستاره و معاونت کمیسیون نظامی کمیته مرکزی حزب کارگر انتخاب شد.
کیم جونگ اون در کنار پدرش، کیم جونگ ایل
در دهه سوم زندگی این مرد جوان بود که مردم کره شمالی و دیگر کشورهای جهان رفته رفته با او آشنا شدند. وی برای اولین بار به طور ویژه در مراسم تدفین پدرش، کیم جونگ ایل و در کنار تابوت او در پیونگ یانگ در رسانه ها مورد توجه قرار گرفت. کیم جوان آن روز تلاش زیادی برای مخفی نگه داشتن احساسات خود نکرده و در حالی که اطرافیانش از ناراحتی روی زانوهای خود افتاده بودند، او اشک های صورتش را با دست پاک می کرد. جدیدترین کیم باید خیلی سریع برای آشنا شدن مردم کشورش با خود و ایده هایش در مقام رهبر کشور و به خصوص تسلطش بر حلقه نزدیکان پدر درگذشته اش دست به کار می شد. بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که رهبر جوان کره شمالی تنها یک عروسک خیمه شب بازی در دست رهبران نظامی و دیگر نزدیکان قدرتمند رهبر متوفی کره شمالی خواهد بود. جانگ سونگ تائک در کنار کیم جونگ اون
در آن زمان قدرتمندترین فرد در کره شمالی، دایی اش جانگ سونگ تائک و همسرش شناخته می شدند. پدرش که به مدت ۲۰ سال پیش از رسیدن به رهبری این کشور می دانست که رهبر آینده کشور است و همه از این موضوع آگاه بودند، پس از مرگ بنیانگذار کشور سه سال پیاپی عزای عمومی اعلام کرد و سخنرانی خاصی نداشت اما کیم جونگ اون تنها ۴ ماه پس از مرگ پدرش اولین سخنرانی عمومی خود را انجام داد. بعد از آن بود که خشونت و بی رحمی او آشکار شد و بسیاری از مقامات بلند مرتبه نظامی و سیاسی را تصفیه کرد. سپس دوره انزوای سیاسی آغاز شده و دستور اعدام دایی و استاد خود را صادر کرد. در سال ۲۰۱۵ اما تصفیه سازی های بیشتر و حشونت آمیزتری انجام گرفت. کیم جونگ اون در مراسم تدفین پدرش
علاوه بر این مسئله مهم تری نیز وجود داشت و آن هم مربوط به برادر ناتنی اش، کیم جونگ نام، بود که ظاهراً هیچگاه او را از نزدیک ندیده بود و زمانی که کیم جونگ ایل، رهبر جدید کشور را انتخاب کرد این برادر بزرگتر را نادیده گرفت. کمتر از یک ماه پس از رسیدن کیم جونگ اون به قدرت، یک روزنامه نگار ژاپنی، ایمیل هایی که بین او و کیم جونگ نام ردوبدل شده بود را منتشر کرد که در آن زمان در ماکائو و در تبعید به سر می برد. در این ایمیل ها وی اعلام کرده بود که بعید می داند برادر کوچکترش بتواند نیازی های مردم کشورش را تامین نماید. وی بارها تأکید کرده بود که کیم جونگ اون تنها رهبر اسمی کشور بوده و نخبگان سیاسی و نظامی کشور قدرت واقعی را در اختیار دارند. علاوه بر این وی انتقال قدرت به سومین نسل از یک خانواده واحد را به چالش کشیده بود که قاعدتاً برای خانواده حاکم بر کره شمالی ناخوشایند بنظر می رسید. جانگ سونگ تائک در کنار کیم جونگ ایل
بعد از این که این ایمیل ها در کتابی منتشر شد، در تصاویری از دوربین های فرودگاه بین المللی کوالالامپور مالزی دو زن شناسایی شدند که صورت کیم جونگ نام را با ماده ای که بعدها مشخص شد عامل اعصاب وی ایکس بوده را با دستمال پاک می کردند.لحظاتی بعد جنازه کیم جونگ اون پیدا شد اما مقامات کره شمالی ادعا کردند که هیچ ارتباطی با قتل او ندارند. سرویس امنیتی کره جنوبی اعلام کرده که کیم جونگ اون مستقیماض دستور ترور برادر ناتنی اش را داده است. دو زنی که عملیات ترور را انجام داده بودند بعدها در دادگاه مالزی به اعدام محکوم شدند. برای صاحبنظران، کشتن برادر ناتنی نشان دهنده قساوت و بیرحمی کیم جوان برای قبضه کردن کامل قدرت و تصمیم قطعی او برای از بین بردن انتقاد علنی و پنهان و همچنین از بین بردن احتمال کنار زده شدن توسط شخص دیگری که روابط خوبی با غرب دارد را نشان می دهد. کیم جونگ نام، برادر ناتنی کیم جونگ اون
از زمانی که وی به قدرت رسیده، تحمل انتقاد و خرده گیری از رهبر کشور و سیاست های او به میزان غیرقابل باوری کاهش یافته است. برای طبقه حاکم کره شمالی انتقاد از رهبر جوان کشور هیچ تفاوتی با نکوهش این کشور منزوی ندارد و کمپانی سونی پس از انتشار فیلم «مصاحبه» (The Interview) با این واقعیت روبرو شد. این فیلم کمدی داستان یک روزنامه نگار را روایت می کرد که توانسته بود اجازه مصاحبه با رهبر کره شمالی را بدست آورده و بدین ترتیب مقامات ایالات متحده او را مامور ترور این رهبر دیکتاتور می کنند.
وقتی که این فیلم اکران شد، کمیسیون دفاع ملی کره شمالی اعلام کرده که باراک اوباما مقصر اصلی فشار به کمپانی سونی پیکچرز برای اکران این فیلم در سراسر جهان است و سینم اهایی که این فیلم را نشان می دادند تهدید کرد. بعدها که کامپیوترهای شرکت سونی هک شدند دولت کره شمالی ارتباط خود با این خرابکاری را انکار کرد. در این عملیات خرابکارانه شبکه ای بسیاری از سیستم های این کمپانی از بین رفته، ایمیل ها از کار افتاده، فیلم نامه ها ی متعددی به رسانه ها درز کرده و اسناد داخلی و سیاهه دستمزد کارکنان نیز منتشر شد.
شباهت کیم جونگ اون با پدربزرگ خود
تقریباً از همان ابتدا کیم حونگ اون قصد داشته که مردم کشورش را به یاد رهبر بزرگ و بنیانگذار این کشور و البته پدربزرگش، کیم ایل سونگ بیندازد. کیم ایل سونگ نماد سعادت و رشد کره شمالی است که در دوران حمایت اتحاد جماهیر شوروی در این کشور وجود داشت. شباهت غیرطبیعی که کیم جونگ اون با پدربزرگ خود دارد حتی با شباهت مدل مو و لباس هایی که می پوشد نیز بیشتر شده است. این ظاهر برای بسیاری از مردم کره شمالی خوشایند بنظر می رسد اما صحبت در مورد دوران زمامداری کیم جونگ ایل بدون در نظر داشتن خشکسالی و قحطی بزرگی که در دهه ۹۰ بیش از ۳ میلیون از مردم این کشور را به کام مرگ فرستاد غیرممکن است.
همواره فیلم هایی از کیم جونگ اون در حال ملاقات با مردم عادی، گرفتن دست و بغل کردن آن ها، سوال کردن از کارگران در مورد وظایف آنان و علاقه ی ظاهراض فراوان به جنبه های مادی زندگی در کارخانه ها پخش می شود که کاملاً با شناختی که مردم از پدرش به خصوص در سال های آخر زندگی اش که در انزوای کامل به سر برد و هر روز حضورش در انظار عمومی کمتر و کمتر می شد تفاوت دارد.علاوه بر این مردم کشور کره شمالی به این باور رسیده اند که در نهایت کیم جونگ اون جوان می تواند به هدفی که پدر و پدربزرگش نیز سعی در دستیابی به آن داشته اما موفق به انجام آن نشدند دست پیدا کند: تبدیل کردن کره شمالی به یک قدرت هسته ای به رسمیت شناخته شده.
برنامه ای نظامی که در زمان کیم ایل سونگ آغاز شده و در دوران کیم جونگ ایل نیز ادامه داشت اکنون از دیدگاه کیم جونگ اون تنها تضمین کننده بقا و دوام رژیم خود در کره شمالی است. این که او بتواند این رویای کره ای را به حقیقت تبدیل کند و این که بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد هنوز قابل پیش بینی نیست و باید همچنان منتظر بود.