ارسالها: 25,119
موضوعها: 4,709
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
22,950
سپاسها: 16818
23572 سپاس گرفتهشده در 9860 ارسال
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
ارسالها: 209
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۳
اعتبار:
125
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
یادش بخیر ما هم خاک بازی میکردیم با گل دیک و لیوان و ..... درست میکردیم
من زنم
میدانی؟درداور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی.
قوس های بدنم به چشم هایت،بیشتر از تفکرم می آیند.
دردم می آید ، باید لباسم را بامیزان ایمان شما تنظیم کنم.
ارسالها: 1,403
موضوعها: 18
تاریخ عضویت: فروردین ۱۳۹۳
اعتبار:
553
سپاسها: 0
5 سپاس گرفتهشده در 2 ارسال
پس کی بزرگ بشه که همه میخوان مسخرش کنن
ارسالها: 14,756
موضوعها: 5,168
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۳
اعتبار:
13,861
سپاسها: 563
158 سپاس گرفتهشده در 36 ارسال
یادش بخیر ولی هیچ وقت تو سر کسی خاک نریختم
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
ارسالها: 2,342
موضوعها: 44
تاریخ عضویت: تير ۱۳۹۳
اعتبار:
1,294
سپاسها: 0
4 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
فریبا:راستش من هیچ وقت از این بازی ها نکردم.دوست نداشتم و ندارم