۱۱-۰۴-۹۴، ۰۲:۱۶ ب.ظ
سه تا زن توی تصادفی کشته شدن و هر سه رفتن بهشت!
دمِ درِ بهشت مامور نگهبان گفت: شما آزادید هر کاری بکنید ،
تنها قانون اینجا اینه که : روی اردک ها پا نذارین!
زنها قبول کردن و رفتن توی بهشت.خیلی زیبا و سرسبز بود
ولی همه جا پر از اردک بود!همونجا اولین زن پاش رفت
روی یه اردک و اردک له شد. مامور نگهبان همون لحظه همراه
با یه مرد خیلی بدقیافه اومد و گفت : تو قانون رو نقض کردی
و برای تنبیهت باید تا ابد با این مرد بمونی . فردا اون روز ،
زن دوم پاش رفت روی اردک و مامور نگهبان سریع اومد و
همراهش یه مرد زشت دیگه بود و گفت : توام قانون رو
نقض کردی و برای تنبیه باید تا ابد با این مرد بمونی . زن سوم
که اینا رو دیده بود خیلی ترسید و حواسشو جمع کرد که پاشو روی
اردک ها نذاره! چند ماه همینجوری گذشت که یه روز نگهبان
با یه مرد فوق العاده خوش تیپ و زیبا اومد! نگهبان رو به زن
کرد و گفت: شما باید تا ابد پیش همدیگه بمونید . زن که توی
عمرش همچین مردی ندیده بود با ذوق از مرده پرسید :
واااای من نمیدونم چیکار کردم که پاداشم تو هستی .
مرده گفت:منم چیزی نمیدونم ! فقط میدونم که یه اردک رو له کردم.
دمِ درِ بهشت مامور نگهبان گفت: شما آزادید هر کاری بکنید ،
تنها قانون اینجا اینه که : روی اردک ها پا نذارین!
زنها قبول کردن و رفتن توی بهشت.خیلی زیبا و سرسبز بود
ولی همه جا پر از اردک بود!همونجا اولین زن پاش رفت
روی یه اردک و اردک له شد. مامور نگهبان همون لحظه همراه
با یه مرد خیلی بدقیافه اومد و گفت : تو قانون رو نقض کردی
و برای تنبیهت باید تا ابد با این مرد بمونی . فردا اون روز ،
زن دوم پاش رفت روی اردک و مامور نگهبان سریع اومد و
همراهش یه مرد زشت دیگه بود و گفت : توام قانون رو
نقض کردی و برای تنبیه باید تا ابد با این مرد بمونی . زن سوم
که اینا رو دیده بود خیلی ترسید و حواسشو جمع کرد که پاشو روی
اردک ها نذاره! چند ماه همینجوری گذشت که یه روز نگهبان
با یه مرد فوق العاده خوش تیپ و زیبا اومد! نگهبان رو به زن
کرد و گفت: شما باید تا ابد پیش همدیگه بمونید . زن که توی
عمرش همچین مردی ندیده بود با ذوق از مرده پرسید :
واااای من نمیدونم چیکار کردم که پاداشم تو هستی .
مرده گفت:منم چیزی نمیدونم ! فقط میدونم که یه اردک رو له کردم.