امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
رقابت فیلم های تکراری و مشهور
#1
برترین ها: آیا دقت کرده اید که گاهی دو فیلم با موضوعات شبیه به هم در عرض یک سال در سینم اهای دنیا اکران می شوند؟ این اتفاقی نیست. استودیوهای فیلم سازی همیشه بخاطر داستان ها با هم دست به یقه می شوند و رقابتی پایان ناپذیر بر سر سوژه ها دارند و وقتی یکی از آنها داستان خوبی می خرد، سعی می کند آن را مثل راز نگه دارد، ولی اغلب موفق نمی شود. بعد بحث شیرین پول مطرح می شود و باعث می شود که استودیوهای دیگر در گیشه رقابت های سنگینی با استودیوی مذکور نمایند. در زیر به فیلم هایی اشاره کرده ایم که در تاریخ سینم ا برای موفقیت در گیشه با هم مبارزه کرده اند:

10. فیلم های The Road و The Book of Eli در سال های 2009 و 2010

[عکس: 231052_812.jpg]
این دو فیلم که هر دو از فیلم های آخر الزمانی هستند، جوی پر از افسردگی و غم دارند. از لحاظ واقع گرایی، فیلم جاده به راحتی برنده است، ولی در مقابل فیلم کتاب ایلای روی مرد نابینایی تمرکز می کند که قوه شنوایی ابرانسانی و چالاکی فوق العاده ای در ورزش های رزمی دارد.

فیلم جاده داستان مردی است که از پسرش مراقبت می کند و تا جایی که می تواند از مبارزه اجتناب می کند. او کمربند سیاه ورزش های رزمی ندارد، بلکه فقط یک هفت تیر و یک گلوله دارد. او بیشتر آماده کشتن پسرش است تا اینکه او را به دست آدمخواران و شکنجه گران بسپارد.

کتاب ایلای بطور سطحی فیلم اکشنی با قهرمانی تقریباً آسیب ناپذیر است. حتی یک صحنه آدمخواری هم دارد و قهرمان داستان هنگام مراقبت از همراهش کشته می شود. علیرغم نقدهای وحشتناکی که از کتاب ایلای شد، ولی توانست دوبرابر بودجه 80 میلیون دلاری اش فروش کند، ولی فیلم جاده با تحسین و تمجیدهای فراوانش فقط توانست بودجه 25 میلیون دلاری اش را برگرداند.

9. فیلم های Top Gun و Iron Eagle در سال 1986

[عکس: 231053_303.jpg]
تاپ گان فیلمی است که باعث شد تام کروز و وال کیلمر با نقش های جذاب خلبان های برتر نیروی هوایی، به سوی ستاره شدن در هالیوود پیش بروند. داستان آن هم داستان استانداردی است که هزار بار آن را شنیده اید. دانشجویان سر کلاس حاضر می شوند و فکر می کنند از عهده هر چیزی برمی آیند، ولی با مربی سختگیری روبرو می شوند، بر دشمنان غلبه می کنند و در انتها همه آدم بدها را می کشند.

عقاب آهنی هم شبیه تاپ گان است با این فرق که فردی که مشکل دارد، پدر قهرمان داستان است. وقتی آن را می بینید داستان شتابزده ای را مرور می کنید. سیدنی فیوری این ایده را به TriStar داد و او هم مشتاقانه آن را پذیرفت تا با تاپ گان رقابت کند تا بودجه هزینه شده را برگرداند و دنبال هیچ چیز دیگری نبود. لو گوست جونیور و دیوید ساچت تنها بازیگران باکلاس این فیلم هستند و البته در چنین فیلم های اکشن نیروی هوایی، هواپیماها و بدلکاران در مرکز توجه قرار می گیرند.

8. فیلم های Return of the Jedi و The Last Starfighter در سال های 1983 و 1984

[عکس: 231054_286.jpg]
بدون هیچ بحثی برنده این دوئل، فیلم بازگشت جدای است. مخاطبین فیلم آخرین جنگجوی ستاره ای مشخص هستند؛ قهرمان فیلم بعد از یک بازی ویدئویی وارد ماجرایی بین کهکشانی می شود. کریگ سافان با ارکستر 150 نفره اش سعی دارد موزیک جان ویلیامز را شکست بدهد، ولی ملودی همیشه بیشتر از ارکستر به چشم می آید.

در مورد بازگشت جدای هم باید بگوییم که خب جدای بازمی گردد! و برنده است! و نیازی به دو فیلم قبلی برای حمایت ندارد، ولی خب آنها را دارد. ارزش واقعی جنگ ستارگان و تنها چیزی که سه فیلم بعدی نداشتند، کاراکترهای آن است. در این فیلم قهرمانانی داریم که ذاتاً عاقلند و در برابر احمق های آموزش دیده ای قرار می گیرند که ارتش توفان نام دارند. سیاه ها بدند و سفیدها خوب. در مقابل، آخرین جنگجوی ستاره ای مثل بقیه فیلم های علمی تخیلی گول زننده، آکادمیک و سطحی است.

7. فیلم های Lincoln و Abraham Lincoln: Vampire Hunter در سال 2012

[عکس: 231055_319.jpg]
دیگر همه می دانند که اسپیلبرگ 12 سال بود می خواست فیلمی در مورد Honest Abe بسازد. در نهایت او کتابی پیدا کرد که از آن خوشش آمد و چراغ سبز به آن نشان داد. اشتیاق به این موضوع آنقدر بالا بود که ست گراهام-اسمیت رمان شکارچی خون آشام را در عرض یک سال نوشت و امیدوار بود که کتابش به اندازه سری داستان های "گرگ و میش" فروش کند و نام او خیلی زود سر زبان ها افتاد (حداقل در هالیوود). آن زمان، لیام نیسون که قدش 193 سانتیمتر است، به عنوان نقش اول فیلم اسپیلبرگ اعلام شد، ولی وقتی که برای چهارمین بار تولید فیلم عقب افتاد، نیسون پروژه را ترک کرد و گفت که برای این نقش زیادی پیر است.

به نظر می رسید این پروژه متوقف می شود تا اینکه دنیل دی-لوئیس به این نقش علاقه نشان داد. این همان چیزی بود که اسپیلبرگ دوست داشت بشنود. شکارچی خون آشام از لحاظ تاریخ اکران لینکلن را شکست داد و در 22 ژوئن 2012 اکران شد، ولی اسپیلبرگ می خواست تاریخ اکران فیلمش به کریسمس نزدیکتر باشد. شکارچی خون آشام از شاهکاری که اسپیلبرگ در ذهن داشت کپی کرده بود، ولی داستان های این دو فیلم تفاوت اساسی دارند و مثل دو کهکشان متفاوتند.

6. فیلم های Ben-Hur و Spartacus در سال های 1959 و 1960

[عکس: 231056_863.jpg]
اسپارتاکوس در کل در مورد کرک داگلاس است که تلاش می کرد نقش جودا بن هور را بدست آورد. پیدا کردن بازیگر برای نقش بن هور بسیار دشوار بود و تهیه کنندگان بازیگرانی همچون مارلون براندو، راک هادسون و پل نیومن را امتحان کرده بودند و همه آنها رد شده بودند. آنها حتی از لزلی نیلسن در چندین صحنه تست گرفتند. داگلاس برای این نقش خیلی لابی کرد، ولی کارگردان فیلم، ویلیام وایلر، موافق نبود و فکر می کرد او برای این نقش زیادی کوتاه است.

چارلتون هستون که قدش 191 سانتیمتر بود بالاخره انتخاب شد و این کرک داگلاس 175 سانتیمتری را خیلی عصبانی کرد، در نتیجه او خیلی زود دنبال فیلمنامه ای حماسی گشت تا به سم زیمبالیست و MGM نشان دهد که چه اشتباهی کرده اند. او فیلمنامه اسپارتاکوس را انتخاب کرد و تلاش کرد تا خیلی زود این فیلم ساخته شود، ولی نتوانست اسکار ببرد. جالب است که در مقابل، فیلم بن هور رکورد برد اسکار را طوری زد که هنوز هم شکسته نشده است. قطعاً اسپارتاکوس هم فیلم خوبی است. داگلاس بیشترین بازیگرانی که تابحال سینم ا به روی خود دیده را گرد هم آورد. ولی بن هور فیلمی مذهبی است که پایانی خوش دارد و منتقدین به همین دلیل بیشتر از آن خوششان آمد. اسپارتاکوس هیچ تأثیر مذهبی بجز مصلوب سازی عیسی مسیح نداشت.

5. فیلم های Dante’s Peak و Volcano در سال 1997

[عکس: 231057_712.jpg]
وقتی کمپانی 20th Century Fox شایعات مربوط به فیلم اکشن "آتشفشان" را شنید، از بیلی ری و جروم آرمسترانگ خواست که فوراً فیلمنامه ای در مورد آتشفشان بنویسند. آنها به نیروی یک ستاره هم نیاز داشتند، بنابراین تامی لی جونز با دریافت دستمزد بالایی قبول کرد در این فیلم بازی کند. در واقع خوب هم بازی کرد، ولی پیرس برازنان در نقش آتشفشان شناسی که سعی داشت مردم دهکده ای را از فوران آتشفشانی آگاه کند، بهتر بازی کرد.

دانشمندان دنیا اکثراً اتفاق نظر دارند که قله دانته صحت علمی بیشتری دارد و خطر ریزش خاکستر، ابرهای آذر آواری، و انفجار فروکشی که همه در سکانس هایی استثنایی با جلوه های ویژه ساخته شده بودند را بهتر نشان می دهد. ولی فیلم آتشفشان گویی علم و دانش را کنار گذاشته و تا می توانسته به بیننده مواد مذاب نشان داده است. این فیلم هیچ فوران خاصی را نشان نمی دهد، در مقابل قله دانته روی کوه سنت هلنز متمرکز است. فیلم قله دانته در گیشه بهتر عمل کرد و دلیلش بیشتر بخاطر شکست دادن آتشفشان بود که دو ماه زودتر اکران شده بود. ولی هر دو خوب فروختند.

4. فیلم های Tombstone و Wyatt Earp در سال های 1993 و 1994

[عکس: 231058_211.jpg]
کوین کاستنر به داستان وایت ارپ علاقه داشت و قبول کرد که نقش اول فیلم سنگ قبر کوین جار را بازی کند، ولی می خواست داستان بازنویسی شود و کاملاً روی ارپ متمرکز شود. جار با او مخالفت کرد و کاستنر با عصبانیت پروژه را ترک کرد و قسم خورد که فیلم خودش را بسازد و فیلم جار را شکست دهد. جار توجه کرت راسل را به خود جلب کرد که او هم می خواست جرج کوزماتوس کارگردان فیلم بشود. در نهایت راسل بود که فیلم سنگ قبر را کارگردانی می کرد و به کوزماتوس می گفت که هر صحنه باید چطور باشد. این فیلم از لحاظ جزئیات ریز، جزو صحیح ترین وسترن ها محسوب می شود. عکس های شخصیت های تاریخی نشان می دهند که وسواس زیادی برای لباس های شخصیت ها صورت گرفته و حتی به نقش آس پیک بوت های آیک کلانتون هم دقت شده بود.

این فیلم روی زندگی ارپ متمرکز نبود، بلکه بر رویدادهایی که منجر به تیراندازی در OK Corral و در Vendetta Ride شد تمرکز کرده بود. بازی وال کیلمر در نقش داک هالیدی خیلی بهتر از بازی دنیس کواید در وایت ارپ بود و تنها نقطه ضعف وایات ارپ، بازی سرد و بی روح کوین کاستنر در نقش ارپ بود. او بیشتر حالت افسرده داشت، ولی بازی راسل در این نقش چندلایه بود و گاهی لبخند می زد. کاستنر هر کاری از دستش برمی آمد انجام داد تا فیلم سنگ قبر را در گیشه شکست دهد، ولی وقتی فیلم وایت ارپ اکران شد، مردم از فیلم خوششان نیامد. سنگ قبر دوبرابر بودجه اش فروش کرد، در حالیکه وایت ارپ حتی نتوانست نصف بودجه اش را برگرداند.

3. فیلم های Deep Impact و Armageddon در سال 1998

[عکس: 231059_611.jpg]
هر دوی این فیلم ها درباره شهاب سنگ های بزرگی هست که قرار است زمین را از بین ببرند. فیلم برخورد عمیق در روز هشتم مه 1998 روی پرده سینم ا رفت تا قبل از تعطیلی 4 جولای اکران شده باشد، زیرا تهیه کنندگان فیلم از استودیوی امبلین تلاش کردند که با آرماگدون در گیشه دوئل کنند، بنابراین تاریخ اکران آرماگدون را عقب کشیدند. منتقدین هر دوی این فیلم ها را شدیداً به باد انتقاد گرفتند، ولی چنین نقدهایی باعث شد مردم بیشتر برای تماشای آنها جذب شوند.

هر دوی آنها فروش خوبی کردند، و آرماگدون بیشتر از همه فیلم های سال فروش کرد. ولی دانشمندان فیلم برخورد عمیق را بیشتر تأیید می کردند، چون در برخورد عمیق نشان داده شد که سلاح هسته ای آنها تا لحظه آخر که فضانوردان جانشان را فدا کردند، موفق نشد شهاب را منهدم کند. در عین حال آنها نتوانستند ساحل شرقی ایالات متحده و ساحل غربی اروپا و آفریقا را نجات دهند.

تهیه کنندگان آرماگدون و بیش از همه جری بروک هایمر، 3 میلیون دلار دیگر هزینه برای جلوه های کامپیوتری پرداخت کرد تا فیلم بهتر شود، ولی متأسفانه این داستان بود که مشکل داشت. یک سلاح اتمی با موفقیت یک شهاب سنگ (نه ستاره دنباله دار یخی) به اندازه تگزاس را در دقیقه نود درست از وسط نصف کرد. اگر بن افلک جای بروس ویلیس را می گرفت، فیلم بهتر می شد.

2. فیلم های Braveheart و Rob Roy در سال 1995

[عکس: 231060_488.jpg]
این دوئل بیشتر سر این بود که کدام فیلم می تواند از لحاظ تاریخی غلط تر باشد! فیلم شجاع دل حداقل یک بهانه داشت و آن این بود که فقط یک منبع تاریخی داشت و آن هم شعر بود. و شعر هم نمی تواند منبع قابل اعتمادی برای واقعیت ها باشد. ولی فیلم راب روی منبع تاریخی قابل اعتماد داشت و با این وجود، واقعیت ها را وارونه کرده بود. آرچیبالد کانینگهام وجود خارجی نداشته است.

چون مل گیبسون قبل از فیلم شجاع دل فقط یک فیلم را کارگردانی کرده بود از بودجه تولیدش خوب استفاده نکرد و بودجه کم آورد. او بیش از 1 میلیون فوت فیلم برای جنگ استرلینگ استفاده کرد. مایکل کتون-جونز تجربه بیشتری برای راب روی داشت و ماهیت فیلم که زیاد هم حماسی نبود، کار او را راحت تر کرده بود. رندال والاس (که ربطی به ویلیام والاس ندارد) چندین سال بود که فیلمنامه شجاع دل را در هالیوود می گرداند که بالاخره کمپانی های Paramount و 20th Century Fox به آن چراغ سبز نشان دادند.

کمپانی United Artists می خواست ضررهایی که 15 سال قبل از فیلم Heaven’s Gate متحمل شده بود را جبران کند و متوجه شد که اسکاتلند و تاریخ آن سوژه جدیدی هستند. آنها می دانستند که اگر گیبسون ویژگی خشونت آمیز مخصوص به خودش را در فیلم شجاع دل بگذارد، فیلم او گاو صد من شیرده می شود، بنابراین خیلی زود شروع به تولید فیلمی در مورد رابرت مک گرگور بر اساس فیلمنامه الن شارپ کردند و کتون-جونز بجای چندین جدال خونین، یک صحنه مبارزه با شمشیر خیلی خوب ساخت.

1. فیلم های Saving Private Ryan و The Thin Red Line در سال 1998

[عکس: 231061_728.jpg]
وقتی اسپیلبرگ فیلم می سازد، همه در هالیوود از آن باخبر می شوند و همه خبرهای مربوط به داستان، بازیگران و لوکیشن ها را می خوانند. این از سال 1993 که او به فاصله چند ماه یک فیلم خنده دار پرفروش و یک درام واقعی ساخت، تابحال به همین روال بوده است. بنابراین وقتی او بالاخره تصمیم گرفت فیلمی در مورد جنگ جهانی دوم بسازد تا رویدادهای جنگی را به نمایش بگذارد، شایعات زیادی در مورد میزان واقع گرایی این فیلم در هالیوود پخش شد.

به همین دلیل کمپانی 20th Century Fox رابرت گایزلر و جان روبردو و Phoenix Pictures را استخدام کرد تا فیلم جنگی خودش را بسازد و با اسپیلبرگ رقابت کند. ترنس ملیک کارگردانی را به عهده گرفت، زیرا می خواست از رمان جیمز جونز فیلم بسازد. او آنقدر باهوش بود که روی بازی تمرکز نکند، زیرا می دانست که نمی تواند از سانسور بگذرد. اسپیلبرگ این کار را کرد، چون او اسپیلبرگ بود.

موضوع سرباز رایان یافتن انسانیت وسط دنیایی پر از چیزهای بد و وحشتناک بود و علت وجودی آن ارائه واقع گرایانه ترین نمایش جنگ به بیننده بود. ولی ملیک راه دیگری را رفت و موضوع بقای سربازان در بحبوحه جنگ را انتخاب کرد. این یکی از نزدیکترین رویکردها به شعر است. هر دوی این فیلم ها خوب ساخته شدند و فیلم خط قرمز دو برابر بودجه 50 میلیون دلاری اش فروش کرد. سرباز رایان موفقیتی مسلم داشت و 5 اسکار گرفت و در اسکار 5 به صفر فیلم خط قرمز را شکست داد (خط قرمز در چندین دسته بندی اسکار نامزد شده بود) و 481 میلیون دلار در مقابل بودجه 70 میلیون دلاری اش (فقط 12 میلیون خرج صحنه ساحل اوماها شد) فروش کرد.
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
فیلم Saving Private Ryan رو دیدم خیلی قشنگ بوده...
توصیه میکنم ببینینش....maramara
داستان کوتاه:
رمان (درحال تایپ):
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
همشون فيلماى عالى اى هستنmara
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ۱۰ دیالوگ آغازین برتر فیلم‌های [color=#ff0000]سینم[/color] ایی صنم بانو 2 467 ۲۹-۰۴-۱، ۱۲:۲۵ ق.ظ
آخرین ارسال: هویدا مهرزاد
  نوستالژیک‌ترین سریال‌های خارجی تلویزیون صنم بانو 5 588 ۱۴-۰۶-۰، ۰۵:۳۱ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  شکست‌خورده‌های تلویزیون تا اینجای ۱۴۰۰ صنم بانو 1 345 ۱۲-۰۶-۰، ۰۵:۲۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان