امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
روایتی عاشقانه از مدافعان حرم: «راضی شدم راهی شود...از من بِبُرد»
#1
روایتی عاشقانه از مدافعان حرم: «راضی شدم راهی شود...از من بِبُرد»
[عکس: 139501230958112847488714.jpg]




این شعر، غم دوری و مشکلات یک همسر شهید است که با دست خود همسرش را راهی جبهه دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) می‌کند، بیان شده که در این راه مشکلات زیادی را نیز متحمل می‌شوند.به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقایع سوریه و حمله تروریست‌های وهابی به ساحت مقدس حرم حضرت زینب(س) باعث شهادت بسیاری از شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) عصمت و طهارت شد. اما این کشتار به‌دست سلفی‌ها موجب کاهش انگیزه شیعیان برای حمایت از حرم خاندان اهل بیت(ع) نشده است و هر روز تعداد این مدافعانِ حرم بیشتر می‌شود. همین موضوع بهانه‌ای برای شاعران دغدغه‌مند انقلاب است تا اشعاری در این زمینه را در تاریخ ثبت کنند.زهرا راجی دانشجوی رشته جامعه شناسی است و از چند سال پیش تاکنون شروع به سرودن شعر کرده و تخلص «مهتاب» را برای خود انتخاب کرده است. دغدغه این روزهای شاعر جوان انقلابی، مدافعین حرم و شهدای مدافع هستند. او سعی کرده است تا با سرودن شعر، اندکی از دین خود نسبت به این سبک بالان و از جان گذشته‌های حریم اهل بیت(ع) را ادا کند. راجی در گفتگو با تسنیم، گفت: یکی از سوال‌ها و دغدغه‌هایی که برای بنده نسبت به مدافعان حرم ایجاد شده، این بود که حالا من، در مقابل کار و عظمت این شهدا چه کاری می‌توانم انجام دهم و چه نقشی ایفا کنم.این شاعر جوان و انقلابی اظهار داشت: فکر کردم تنها کاری که از دستم بر می‌آید، این است که بتوانم با سرودن شعر، یک فضاسازی در جامعه ایجاد کنم. چندین شعر درباره شهدای مدافع حرم سروده‌ام که این شعر، غم دوری و مشکلات یک همسر شهید است که با دست خود همسرش را راهی جبهه دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) می‌کند، بیان شده که در این راه مشکلات زیادی را نیز متحمل می‌شوند. سروده این شاعر جوان که آن را نذر شهدای مدافع حرم و پیشکش به خانواده‌های آن بزرگواران کرده است، در ادامه می‌آید:
با شوق می‌گویم برایش:
همسرم بودبا دست‌های
خالی‌اش نان آورم بود
تا آسمان پرواز می‌کردم کنارش
تا اوج خاکی بودنش
بال و پرم بودمثل
خودت یک جفت چشم منتظر داشت
در هر نگاهش ترس رفتن
در سرم بودبا شوق می‌گویم برایش:
همسرم بودمحبوب
من مجنون زینب(س)،
سرورم بوددر سجده‌هایش از خدا پرواز می‌خواست
در جانمازش
ردّ چشمان ترم بودراضی شدم
راهی شود...
از من بِبُردراضی شدم...
با این که نیم دیگرم بودذکرش همیشه
نام زینب(س) بودمثل عباس(ع)،
بابایت نگهبان حرم بودمی‌گویم
از تنهایی شب‌های
خانهتا صبح قاب عکس‌هایش در برم بودبا گریه می‌پرسد:
پدر از خود نپرسید؟
از من نبودن‌هام سهم دخترم بود؟
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  پرچم قرمز حرم سید الشهداء اباعبدالله الحسین علیه السلام nza3380 1 346 ۰۹-۰۷-۹۵، ۰۱:۴۴ ق.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  یوم النحر در تاریخ اسلام به چه روزی گفته می شود؟ nza3380 0 263 ۲۱-۰۶-۹۵، ۱۰:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  روایتی سوزناک از امام رضا (ع) در مصیبت جدش امام حسین (ع) nza3380 0 210 ۱۰-۰۸-۹۴، ۱۰:۴۹ ب.ظ
آخرین ارسال: nza3380

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
3 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
آیداموسوی (۲۷-۰۶-۹۵, ۰۱:۰۹ ق.ظ)، nza3380 (۰۸-۰۹-۹۵, ۰۲:۰۴ ق.ظ)، دختربهار (۰۷-۰۹-۹۵, ۱۰:۴۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان