امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
روزهای جهانگردی سلطان فوتبال
#1
بانک ورزش / روزبه آرش ـ احتمالا شایع‌ترین شکایت از فوتبال مدرن این است که تنها با پول سروکار دارد، که دیگر کمتر یک بازی است و بیشتر راهی برای کسب درآمد، جدا افتاده از ریشه‌هایش و غیرقابل شناسایی از چیزی که زمانی بود. تغییر حکایت زندگی است، باید به یاد آورد که در فوتبال زمانی مردانی بودند که نمی‌توانستند به سادگی لگد به بخت خود بزنند، آن‌ها برای گذران عمر به پول احتیاج داشتند. پس آنچه پیش از آن انجام شده بود دوباره انجام گرفت و فوتبال نیز تغییر کرد. به قول ارنست همینگوی: «زیر این آفتاب هیچ چیز تازه نیست.»

در اواسط دهه 1950 سانتوس یک باشگاه معمولی بود، نه چندان بزرگ و تنها با یک عنوان منطقه‌ای در سال 1935 پیش از آنکه لیگ ملی برزیل آغاز به کار کند. اما گروهی از جوانان مستعدو بومی تاج پادشاهی منطقه پائولیستا را در سال‌ها 1955 و 1956 بر سر این تیم نهادند. زمانی که پله در سال 1957 نخستین بازی‌اش را برای سانتوس انجام داد، آن‌ها یک نیروی درحال رشد بودند اما الماس سیاه این تیم را پیش‌تر و پیشتر برد، به سمت 10عنوان محلی، 6قهرمانی ملی و دو قهرمانی کوپا لیبرتادوررس و سه گانه‌ای تاریخی که در سال 1961 رقم خورد
.
مشکل این بود که سانتوس امکانات باشگاهی متوسطی داشت، با استادیومی کوچک که امکان برگزاری دیدراهای کلاس بالا در آن امکان‌پذیر نبود بنابراین درآمدزایی کار مشکلی بود. مدیریت باشگاه برای نگه‌داشتن ستاره‌های خود و تقویت ترکیب تیمش پروژه فروش و معامله اموال را آغاز کرد که به یک شکست کامل انجامید پس فکر جدیدی انجام شد؛ چرا از خود باشگاه استفاده نشود؟ توری برای سانتوس ترتیب داده شد، سفر به اطراف جهان برای به نمایش گذاشتن فوتبالیست‌های مستعد. نمایشی جدید در سیرک جهانی فوتبال. سانتوس مانند کاروانی سرگردان راه جاده را در پیش گرفت، کاروانی که نمایشش در زمین فوتبال به‌اجرا در می‌آمد
.
افسانه ای که می‌گوید پله را نمی‌توان با بزرگان دیگر چون مارادونا مقایسه کرد چون در اروپا بازی نکرده است حقیقت ندارد، پله در اروپا نیز به میدان رفت و آنقدر درخشید که هزاران نفر به دیدار او می‌رفتند، بازی‌های او را دنبال می‌کردند و برای گرفتن عکس یادگاری با پله سرودست می‌شکاندند. پله در اروپا نیز استعدادهای خود را نشان داد. تن او به تن بسیاری از بزرگان اروپا خورد و بهترین مدافعان آن زمان اروپا را مقهور قدرت خود کرد. بسیاری از رسانه‌ها و روزنامه‌های جهان زبان به تعریف او گشودند و حضور او را در استادیوم‌های اروپایی یک تفاوت آشکار می‌دانستند، آن‌ها در مقایسه بازیکنان خود با پله تنها تاسف می‌خوردند و حضور اعجوبه‌ای چون پله برای آن‌ها غنیمت بود.
«ما مورد نیاز بودیم» پله در کتاب اتوبیوگرافی خود این‌طور نوشت. «ما با آن لباس‌ها خیلی پول در آوردیم.» پول زیادی حاصل شد اما با نوعی تقویم نامعقول. بین انتهای ماه می و شروع جولای 1959 آن‌ها 22بازی در هشت کشور در اطراف اروپا حاضر شدند و با تیم‌هایی نظیر رئال مادرید، بارسلونا،‌هامبورگ، فاینورد و اسپورتینگ دیدار کردند. پله می‌نویسد: «احمقانه بود، هیچ زمانی برای استراحت نداشتیم، حتی به سختی زمان کافی برای سفر از استادیومی به استادیوم دیگر پیدا می‌کردیم

در سال 1962 سیرک سانتوس به انگلستان رسید و صد البته شفیلدونزدی تیم قدرتمند آن زمان نقطه آغاز گردش آن‌ها در انگلستان بود. جغدها در آن سال در میانه جدول دسته اول انگلستان بودند آن زمان هنوز لیگ برتری وجود نداشت. جمعیتی نزدیک به 50هزار نفر برای دیدن آن بازی در استادیوم حضور داشتند و فضا بسیار هیجانی بود. برزیلی‌ها بازی را 4-2 بردند، کوتینیو مهاجم فوق‌العاده سانتوس هت تریک کرد و پله از روی پنالتی‌اي که خودش روی یک تصادف به دست آورده بود گل چهارم را به ثمر رساند. روزنامه تایمز بازی را در آن زمان این طور توصیف کرد: «نبرد فیزیکی بریتانیایی در برابر نبوغ و چیزی که از ذهن برمی‌آید».
پله بدون شک در مرکز توجهات بود، این احتمالا تنها فرصتی بود که جامعه فوتبالدوست انگلستان می‌توانست این جواهر سیاه را خارج از رقابت‌های جام‌جهانی که هرچهارسال نمایشی از او را ارائه می‌داد، از نزدیک مشاهده کند. اریک تاد در گاردین در آن زمان نوشت: «وقتی یک نفر به بازی پله نگاه می‌کند و سعی می‌کند آن را با کلمات به گونه‌ای جدید، نو و درخور توصیف کند آنگاه تعداد زیاد و صفات بیهوده‌ای که برای توصیف یک مهاجم در این کشور خرج شده بیشتر آشکار می‌شود.» کارشناس روزنامه تایمز این‌گونه سعی می‌کند تا پله را در قالب کلمات برای یک عکس توصیف کند: «باریکه‌ای از نور در بازی. در یک لحظه او مانند یک گربه خوابیده و بی‌خطر به نظر می‌رسد و لحظه دیگر او در فضای خالی با سرعتی به مانند باد محو می‌شود و مرد پس از مرد است که به روی زمین می‌افتند، آن‌ها در شگفتی و زمین خورده به دنبال توپ می‌گردن د
.
»
تور سانتوس ادامه یافت. آن‌ها به اطراف جهان سرزدند، ورود آن‌ها به کنگو یک اتفاق ویژه بود، آن قدر ویژه که جنگ داخلی کنگو برای تماشای پله در صلح متوقف شد. 48ساعت آتش‌بس که هر دو طرف درگیر کاملا به آن پایبند بودند فقط به خاطر تماشای یک مسابقه فوتبال برقرار شد. در سال 1969 سانتوس به خاک انگلستان بازگشت و این بار در گام اول نوبت بازی با استوک‌سیتی بود. استوک 12هزار پوند برای این بازی به سانتوس پرداخت کرد به علاوه مبلغی اختصاصی برای تضمین حضور پله در میدان. پله دوباره ستاره میدان بود او گلی به ثمر رساند که گاردین این طور توصیفش کرد: «یک نبوغ خالص ناباورانه فردی. عبور از میان سه نفر و چسباندن توپ به تور دروازه گوردن بنکس.» این بازی‌ها یک سال قبل از حضور فوق‌العاده برزیل در جام‌جهانی مکزیک انجام شد. جفری‌گرین، کارشناس مطرح انگلستان درباره پله می‌گوید: «وقتی در زمین می‌ایستد، تقریبا هیچکس آرام در جایش نمی‌نشیند همه در انتظار وقوع حادثه‌اند موجی از جوانی به میان جمعیت می‌رود و خمودگی در فضا ناپدید می‌شود، زمین انگار برای او فضا کم می‌آورد و همه چیز در تحسین او غرق می‌شود
.
»
سه سال بعد آن‌ها بازگشتند و برای اولین بار در انگلستان شکست خوردند، در یک غافلگیری عجیب در برابر تیم دسته سومی استون ویلا بازی را 2-1 واگذار کردند. در آن دیدار سگاس دروازه‌بان سانتوس به خاطر شل بودن پایه یکی از دکل‌هاي نورافکن از ادامه بازی در نیمه دوم امتناع کرد. درنهایت یک نفر از بازیکنان سانتوس معترض بود و نافرمانی کرد، آن‌ها از سفرهای پی‌درپی و این تورهای بی‌پایان عصبی بودند. هیچ دکلی در هیلسبرو وجود نداشت، جایی که 37هزار نفر جمع شده بودند برای دیداری که برزیلی‌ها با دو گل به جغدها واگذار کردند. تیم خسته برزیلی حوصله به خرج دادن نبوغ نداشت. افرادی که در آن روز در ورزشگاه حضور داشتند شهادت می‌دادند که تومی کریگ برای 10دقیقه پایانی دیدار مدام پله را دنبال می‌کرد تا بلافاصله پس از اتمام بازی لباس پله را بگیرد. خود او چندسال بعد در مصاحبه با دیلی رکورد می‌گوید: «به داور گفتم که قبل از این که در سوت پایان بازی بدمد به من علامتی بدهد تا من بتوانم در برابر این مرد بزرگ بایستم. وقتی که بازی تمام شد دستم را دور کمر پله انداختم تا وقتی که پیراهنش را در بیاورد و به من دهد.» پس از آن بازی پیشنهادي 1500پوندی به پله ارائه شد تا در بازی دوستانه برای افتتاح استادیوم جدید فولهام کارون کاتیج شرکت کند اما این پیشنهاد به خاطر برنامه حضور سانتوس در بروکسل برای مصاف با اندرلخت رد شد، مسابقه‌ای که در آن حضور جمعیت زیادی پیش‌بینی می‌شد
.
برخی تیم‌های اروپایی برای مصاف با سانتوس و پله حاضر بودند مسافت زیادی را تا قاره‌ای دیگر بپیمایند، سفری که در آن سال‌ها به اندازه امروز معمول و آسان نبود. وستهام تا نیویورک و نیوکاسل تا هنگ‌کنگ رفتند تا با جواهرسیاه ملاقات کنند. دیدارهای آخر پله در سال 1973 برگزار شد زمانی که سانتوس برای مصاف با فولهام و پلیموث راهی انگلستان شد، در این سال‌ها درخواست‌های مالی سانتوس بسیار بالا بود. برای بازی در کارون کاتیج تیم میزبان پذیرفت که علاوه بر مبلغی که می‌پردازد مبالغ جمع‌شده از بلیت‌ فروشی‌های چند گیت را نیز به تیم مهمان اختصاص دهد اما در نهایت توافقی درباره تعداد افرادی که برای حضور در این گیت‌ها بلیت تهیه می‌کنند صورت نگرفت و سانتوس حاضر به بازی نشد. چند روز بعد در دیدار با پلیموث درآمد خالص سانتوسی‌ها چیزی در حدود 25هزار پوند بود اما آن‌ها وقتی جمعیت 40هزار نفری حاضر در ورزشگاه را دیدند فهمیدند که سرشان کلاه‌رفته است
.
گراهام لتل، سخنگوی باشگاه پلیموث در آن زمان در مصاحبه با دیلی میل گفت: «من با مدیر باشگاه 15دقیقه قبل از بازی آنجا حضور داشتم آن‌ها ما را فراخواندند و گفتند که اگر قیمت پرداختی را دوبرابر نکنیم حاضر به بازی نیستند. ما چاره‌ای نداشتیم اگر بازی را لغو می‌کردیم آشوبی برپا می‌شد. من عصبانی شدم و بر سر افراد سانتوس فریاد زدم: «این کلاه برداریه، من گزارش می‌دم، شما دیگه نمی تونین تو این کشور بازی کنین.» او فقط شانه اش را تکان داد و گفت: «یه عالمه کشور دیگه هست.» و واقعا بود، برای آن‌ها همیشه مکان، پول و تماشاچی وجود داشت
.
»
پلیموث بازی را با نتیجه 3-2 برد، در آن دیدار جان‌هور، بازیکنی که مامور مهار پله بود روی او تکل نمی‌رفت و به او بسیار آسان گرفت و اجازه داد تا بازی‌اش را انجام دهد. هور درباره آن بازی گفت: «او برای تمام عمرش ضربه خورده بود و رویش تکل زده شده بود درحالی که او فقط می‌خواست فوتبال بازی کند. او در پایان بازی پیش من آمد. ما یکدیگر را درک نمی‌کردیم اما او ‌می‌خواست پیراهنش را با من عوض کند. من بسیار خوشحال شدم. فکر می‌کنم به این خاطر که او را نزدم پیش من آمد. مردم می‌گویند تو می‌توانی این پیراهن را بفروشی و پولدار شوی اما چرا باید این کار را بکنم؟ این پیراهن برای من بیشتر از پول می‌ارزد. گاهی اوقات فکر می‌کنم او با پیراهن من چه کار کرد. من حاضرم امضایش کنم اگر او بخواهد.» پس از پایان این دیدار تماشاگران به داخل زمین سرازیر شدند بازیکنان پلیموث مجبور شدند برای حفظ امنیت برزیلی‌ها آن‌ها را تا رختکن اسکورت کنند
.
تمام این داستان‌ها البته برای باشگاه‌های اروپایی و تماشاگران زیباست اما از سوی دیگر نشان می‌دهد که پله و هم بازیانش تا چه اندازه برای کسب پول و درآمد و ساختن میراث باشگاه سانتوس عرق ریختند و حتی گاهی استثمار شدند. آن‌ها و حتی پله بزرگ پس از پایان قراردادش در سال 1974 از باشگاه بیرون گذاشته شدند؛ مانند یک دستمال مصرف شده. پله در کتابش در توصیف این ماجرا می‌نویسد: «پرنده‌ای که روی تخم طلا خوابیده بود در آستانه ترک قفس است.» مدیران واقعا آن‌ها را مجبور کردند تا بازی کنند و حساب بانکی باشگاه را پرکنند. آنها در تورهایی 18ماهه در چند مقطع مختلف از آمریکای جنوبی، کارائیب، امریکای شمالی، اروپا، آسیا و استرالیا دیدن کردند و بازی‌های فشرده‌ای در آنجا انجام دادند. پله دراین‌باره نوشت: «هیچ وقت در زندگی‌ام زمانم با این همه هواپیما، هتل و کشورهای مختلف پر نشده بود. من در آفریقا هزارمین بازی خود را برای سانتوس انجام دادم و آن‌ها چندصد بازی دیگر می‌خواستند تا من را کنار بگذارند.»
در سال 1973 آخرین تور سانتوس و پله آغاز شد. آن‌ها در کشورهای حوزه خلیج فارس بازی کردند در مصر، سودان، آفریقا و اروپا. آن‌ها در کشورهای صاحب فوتبالی چون آلمان، اسپانیا، فرانسه، بلژیک و انگلستان به میدان رفتند و در این تور دیگر ماشین پیروز و درخشان سانتوس شروع به باختن کرد. مطابق محاسبات سانتوس در این سال‌ها با بهره برداری از استعداد جوانان خود 20میلیون دلار به جیب زد و به هر بازیکن مبلغ اندکی سپرد. بردگی این بار در شکلی زیبا در فوتبال رخ داد، پس آنچه پیش از آن انجام شده بود دوباره انجام گرفت به راستی که «زیر این آفتاب هیچ چیز تازه نیست.»
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :

در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده

رمان از نسل آفتاب|ثمین

رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  بزرگترین انتقال تاریخ فوتبال، رونالدو در بارسلونا! minaa 1 518 ۰۱-۰۴-۰، ۱۰:۱۶ ق.ظ
آخرین ارسال: minaa
  سانسور فوتبال در صداوسیما سوژه «دیلی‌میل» شد صنم بانو 1 258 ۲۶-۰۱-۰، ۱۱:۰۴ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  پادشاه فوتبال، واکسن کرونا را تزریق کرد صنم بانو 0 150 ۱۴-۱۲-۹۹، ۱۰:۲۵ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
آیداموسوی (۱۷-۰۶-۹۴, ۰۴:۴۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان