زن جماعت

[یوتا]

-مسافر کناریم مدام خودش و رویم می اندازد،دستش را در جیبش میکند و در می آورد من به شیشه چسبیده ام اما هر چقدر جمع تر میشوم او گشادتر میشود موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم منقبض شده و درد میکند
(تقصیر خودم بود باید جلو مینشستم)
-مسافر صندلی پشت زانو هاش را در ستون فقراتم فرو میکند یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت احتمالا فکر کرده خوشم اومده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد
(تقصیر خودم است باید با اتوبوس میامدم)
اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست اتوبوس چندان هم شلوغ نیست و چشمان او هم به نظر نابینا نمی رسد ولی دستش را در10 سانت از100 سانت میله ای که من دستم را گذاشتم میگذارد با خودم میگویم چه تصادفی ودستم را جابجا میکنم اما این تصادف مدام اتفاق می افتد
(تقصیر خودم است باید دو قدم راه را پیاده می امدم)
-پیاده رو ها هم آنقدر باریک نیست اما دوست دارد به سمت من عبور کند به اندازه8نفر کنارش جا هست ولی باهم برخورد خواهیم کرد کسی که باید جایش را عوض کند،بایستد،جا خالی بدهد،راه بدهد من هستم
(تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم)
-راننده آژانس مدام از آیینه نگاه میکند ولبخند میزند سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه180درجه به سمت شیشه بگیرم مدام حرف میزند و از آیینه منتظر جواب هست خودم را به نشنیدن میزنم موقع پیاده شدن گردن م پس که گردن م را چرخانده ام دیگر صاف نمیشود چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع میکند
(تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم)
-راننده پشتی تا میبیند خانم هستم دستش را روی بوق میگذارد،راه میدهم نزدیک شیشه ماشین می ایستد نیشش را باز میکند"خانم ماشین لباسشویی نیست ها" مسافر های توی ماشین همه نیششان باز میشود تا برسم هزار بار حرف جدید میشنوم
(تقصیر خودم است زن جماعت را چه به بیرون رفتن)
و مردان کشور من عجیب با غیرتند

[matin]

واااااااااااااااااااااااای واقعا همینه ممنونم یوتا