امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زن سالاری...
#1
حوالي سال 1230 ه.ش:
مرد : دختره‌ خير نديده! تا نكشمت راحت نميشم! زن: آقا ، حالا يه غلطي كرد! شما بگذر. نامحرم كه تو خونه مون نبوده. حالا يه بار بلند خنديده!مرد: بلند خنديده؟! اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا ميخواد بره بقالي ماست بخره! همش تقصير توئه كه درست تربيتش نكردي . نخير نميشه. بايد بكشمش! ( بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي‌شه و دختر گناهكارشو مي‌بخشه! ) زن: آقا خدا سايه شما رو هيچوقت از سر ما كم نكنه.
نیمقرن بعد ، سال 1280:
مرد: واسه من مي‌خواي بري مدرسه درس بخوني ؟! مي‌كشمت تا برات درس عبرت بشه ! زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نكرده مي‌گيره‌ها! شكر خورد. ديگه از اين شكرها نمي‌خوره. قول ميده! زن: واي آقا تو رو خدا از خونش بگذرين. منو به جاي اون بكشين! ( بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي‌شه و دختر گناهكارشو مي‌بخشه! ) زن: خدا شما رو تا ابد واسه ما نگه داره
يك قرن بعد از اولين رويداد ، سال 1330:
مرد ( بعد از گرفتن كمي زهر چشم و شكستن چند تا كاسه و كوزه! ) : چي؟! دانشسرا ؟! دختره چشم سفيد حالا مي‌خواي بري دانشسرا؟! مردم از فردا نميگن آقا رضا غيرتت كو؟! زن: آقا ، تو رو خدا خودتونو كنترل كنين. خداي نكرده سكته مي‌كنين! ( بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي‌شه و دختر گناهكارشو مي بخشه! ) زن: آقا الهي صد سال سايه تون بالاي سر ما باشه
حوالي سال 1360:
فرياد مرد خونه تا هفت خونه اونطرف تر ميرسه كه : بله ؟! ميخواد بره سر كار؟! يعني من ديگه انقدر بي غيرت و بدبخت شدم كه دخترم بره سر كار ؟! زن: حالا تو عصباني نشو. دوستاش يادش دادن اين حرفا رو ! خدا تو رو براي ما حفظ كنه
سال 1380:
مرد: كجا؟! مي‌خواي با اين مانتو آستين كوتاه و شلوارك ( شلوار برمودا ) بري بيرون؟! مي‌كشمت ! من ، تو رو ، مي‌كشم! زن: اي آقا ، خودتو ناراحت نكن بابا. الان ديگه همه همينطورين ! مرد: من اينطوري نيستم! دختر ، لااقل يه كم اون شلوارو پايين‌تر بكش كه زانوتو بپوشونه ! نه ، نه ، نمي‌خواد! بدتر شد! همون بالا ببنديش بهتره! زن: مرد خدا عمرت بده كه دركش كردي
همين چند سال پيش ، سال 1390:
مرد: آخه خانم اين چه وضعيه؟ روزي كه اومدم خواستگاري گفتم نميخوام زنم اين ريختي لباس بپوشه ، گفتي دوره اين امل بازيها تموم شده ، گفتم چشم! تمام خونه و املاكم رو هم كه براي مهريه به نامت كردم. حق طلاق رو هم كه ازم گرفتي. حالا ميگي بشينم توي خونه بچه داري كنم؟! زن: عزيزم مگه چه اشكالي داره؟ مگه تو ماهي چقدر حقوق ميگيري؟ تمام حقوقت هم كه براي كرايه تاكسي و خرج ناهارت و مهدكودك بچه و بنزين و جريمه ماشين ميره! حالا اگه بشيني توي خونه و از بچه نگهداري كني هم خرجمون كم ميشه هم بچه عقده اي نميشه! آفرين عزيزم. من دارم با دوستام ميرم باشگاه بولينگ! خدا سايه ات رو فعلا" روي سر ما نگه داره
چند سال بعد ، سال 1400:
دختر: چي؟! چي گفتي؟! دارم بهت ميگم ، ماشين بي ماشين! همين كه گفتم. من قرار دارم ماشينم مي‌خوام. مي‌خواي بري بيرون پياده برو! زن: دخترم ، حالا بابات يه غلطي كرد! تو اعصاب خودتو خراب نكن. ( بالاخره با صحبتهاي زن ، دختر خونه از خر شيطون پياده مي‌شه و باباي گناهكارشو مي‌بخشه! ) زن: عزيزم خدا نگهت داره كه باباتو بخشيدي !
دو قرن بعد از اولين رويداد ، سال1430
زن: عزيزم تو كه انقدر فسيل نبودي! مثلا" بين دوستات به روشنفكري معروفي. آخه چه اشكالي داره؟ اينهمه سال ما زنها بچه دار شديم و به دنيا آورديمشون ، حالا با اين علم جديد و تكنولوژي پيشرفته چند وقتي هم شما مردها از اين كارا بكنين! اصلا" مگه نمي گفتي جد بزرگت هميشه مي گفته: چه مردي بود كز زني كم بود؟ مرد: پس لااقل بذار بيمارستان و جنس و اسم بچه رو خودم انتخاب كنم! زن: ديگه پررو نشو هر چي هيچي بهت نميگم! نه ماه بعد وقتي مرد بچه بغل از بيمارستان به خونه مياد زن با عشوه ميگه: مرد من ، يعني سايه تو تا به دنيا آوردن چند تا بچه ديگه بالاي سر ماست؟آينده اي نه چندان دور ، سال 14چند تا مرد دور همديگه نشستن و در حالي كه سبزي پاك ميكنن آهسته و در گوشي مشغول بحث هستن: آره... ميگن هدف اين جنبش بازگردوندن حق و حقوق ضايع شده مردهاست!
- حق با جمشيده ... ببينين اين زنها چقدر از ما سوء استفاده ميكنن! تا وقتي خونه بابامون هستيم كه بايد آشپزي و بچه داري و خياطي ياد بگيريم و توسري بخوريم! بعدشم بدون مشورت با ما زنمون ميدن و زنمون هم استثمارمون ميكنه !
- آره ... خب داشتم مي گفتم ... اسم اين جنبش سيبيليسمه و اعلاميه هاش هر شب ........
در اين هنگام به علت ورود خانم يكي از مردها ، بحث به زياد بودن خاك و علف هرزه قاطي سبزي ها كشيده ميشه!
زن : زود باشين تمومش كنين ديگه! درست تميز كن! من نميدونم اين سايه لعنتي شما تا كي ميخواد روي زندگي ما بمونه؟!
حوالي سال 1530 ه.ش
راديوي سراسري ، موج تله پاتي ( صداي يه خانم ): با اعلام ساعت نه شب شما خانمهاي عزيز را در جريان آخرين اخبار دنيا قرار ميدهم. به گزارش خبرگزاري بانوپرس ، دقايقي قبل سايه آخرين نمونه بازمانده از جنس مرد از روي كره زمين محو شد! پس از پايان عمر اين موجود از گونه مردها ، از اين پس نام و تصوير اين مخلوقات را فقط در ايران رمان هاي تاريخي و باستان شناسي مي توانيد رويت نماييد. ساعت نه و پانزده دقيقه با خبرهاي جديدي در خدمت شما بانوان محترم خواهم بود. دينگ دينگ!
چرا آدما نمیدونن؟
بعضی وقتا خدافظ ینی نذار برم...
ینی برم گردون و سفت بغلم کن سرمو بچسبون به سینت و بگو:
خدافظ و زهرمار بیخود میگی خدافظ..!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Big Grin سیر مرد سالاری در ایران Death 2 349 ۳۰-۰۹-۹۴، ۰۵:۱۶ ب.ظ
آخرین ارسال: armiti
Wink تست زن ذلیلی و مرد سالاری؟ MeNa 3 375 ۲۶-۰۴-۹۳، ۰۷:۰۱ ب.ظ
آخرین ارسال: مهرسا

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
zahra_ayyar (۱۹-۰۶-۹۵, ۰۵:۴۵ ب.ظ)، Nasi.egh (۱۱-۰۶-۹۵, ۱۱:۳۹ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان