سلامتي کارگري که صاحب کارش به نا حق زد تو گوشش
]
رفت که لباسشو عوض کنه بره خونه اما...
ياد خرج مادر مريضش افتاد...
ياد اجاره خونه...
جهيزيه دخترش...
شهريه دانشگاه پسرش...
برگشت رفت به صاحب کارش
گفت منو ببخش
]
رفت که لباسشو عوض کنه بره خونه اما...
ياد خرج مادر مريضش افتاد...
ياد اجاره خونه...
جهيزيه دخترش...
شهريه دانشگاه پسرش...
برگشت رفت به صاحب کارش
گفت منو ببخش
تا وقتی عشق آسمونی دارم
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت
چه نیازی به عشق زمینی دارم
×من نوشت