نذر فاطمهزهراس
تهران، شهری پرهیاهو با شبها و روزهای پرحادثه است و گاهی برای پرندگان مهاجر هم جای امنی نیست، اما عجیب با انسانهای پاکدست و درستکار سازگار میشود. لیلا یوسفی یا همان عمهلیلا یکی از همان کسانی بود که ۸۵ سال قبل از همدان به اطراف تهران آمد تا زندگی تازهای را در کنار همسرش شروع کند و از همان روزها بنا را بر مردمداری و حسن معاشرت با مردم گذاشت.
او از ۱۵ سالگی بانی مراسم نذری شد و دورهمی همسایهها پای پاتیل سمنوی عمهلیلا، آرامآرام پخت سمنو را به یک بدعت و سنت طولانی بدل کرد. حسن تجریشی، داماد عمهلیلا از جوانی پای ثابت پخت نذری و شاهد زنده همه اتفاقاتی بوده که مثل قطعات پازل کنار هم قرار گرفتند تا شهرت سمنوهای عمهلیلا به پای
تخت برسد و به ملزومات اصلی سفره هفتسین پای
تختنشینها بدل شود.
او پخت سمنوی نذری در فصل بهار را نقطه شروعی در زندگی عمه لیلا میداند؛ «عمه لیلا متولد سال ۱۳۰۰ بود و از ۱۵ سالگی به تهران آمد و بعد از ازدواج در شهریار ساکن شد. او در خانهاش را روی مردم باز میگذاشت و به قول معروف سفرهدار بود. از وقتی هم شروع کرد به پختن سمنوی نذری همسایهها آمدند و پای کار بودند. وقتی بهار میشد پاتیل سمنو را بار میگذاشت و نذر فاطمه زهرا (س) میکرد.»
از شهریار تا تجریش
فضای خانه عمهلیلا در روزهایی که نذری را بار میگذاشت و همسایهها دور پاتیل سمنو جمع میشدند بیشتر به محفلهای دوستانه شباهت داشت تا یک مراسم مذهبی و سنتی. پخت سمنو بهانهای بود برای حاجت رواشدن همسایهها، اما اقوام دور و نزدیک هم در تب و تاب چشیدن طعم سمنوهای عمهلیلا به سر میبردند و دست بر قضا بینصیب هم نمیماندند. داماد عمهلیلا که از کاسبهای قدیمی بازار تجریش تهران است، تعریف و تمجید اقوام از طعم کمنظیر سمنوهای عمه لیلا را دلیل اصلی بدلشدن این سنت به یک کسبوکار خانگی میداند؛ «وقتی تعریف و تمجیدها زیاد شد به این فکر افتادیم در طول سال هم سمنو را در بازار تجریش به مشتریها عرضه کنیم.
ما در بازار تجریش، مغازه ترشی و زیتونفروشی داشتیم، اما وقتی سمنوهای عمه لیلا را آوردیم مشتریها بیشتر شد و کسبوکارمان رونق گرفت. سمنوهای عمهلیلا از ۳۰ سال قبل به تجریش آمد. آن موقع مردم سمنو را به مقدار اندک و فقط برای سر سفره هفتسین میخریدند، اما خیلی طول نکشید که به وعده غذایی اهالی تجریش بدل شد و مردم برای تهیه صبحانه یا ناهار سمنو میخریدند و سر سفرهشان میگذاشتند.»
آرد و جوانه گندم و دیگر هیچ
بیشتر کسانی که گذرشان به حوالی تجریش میافتد خوب میدانند که در کنار میوههای نوبرانه و کمیاب بازار تجریش و اطراف امامزاده صالح (ع)، سمنوهای عمه لیلا هم در دسترس است و کمتر کسی را پیدا میکنید که به شمال تهران برود، اما طعم معروفترین سمنوی تهران را نچشد.
درباره طعم خاص سمنوهای عمه لیلا روایتهای مختلفی نقل شده و مستر تسترهای امروزی بارها در فضای مجازی نظراتشان را به اشتراک گذاشتهاند، اما حسن تجریشی که بعد از درگذشت عمه لیلا آتش زیرپاتیلها را روشن نگه داشته بهتر از هر کسی درباره راز خوشمزگی سمنوهایی که هنوز برای خرید آن صفهای طولانی تشکیل میشود صحبت میکند؛ «سمنو با جوانه گندم و آرد پخته میشود و هیچ افزودنی دیگری ندارد. عمه لیلا از همان روز نخست تا روزی که زنده بود به استفاده از جنس مرغوب وفادار ماند و این رویه بعد از درگذشت او هم بهطور کامل رعایت شده است.
عمه لیلا وجدان بیداری داشت و میگفت باید همان سمنویی را که خودمان میخوریم به مردم هم بفروشیم. آدمهایی که از دنیا میروند بعد از مدتی نامشان از ذهن مردم پاک میشود، اما عمه لیلا به واسطه پاکدستی و درستکاری ذاتی که داشت، هنوز هم نامش بر سر زبانهاست. یکی از وصیتهایش هم این بود که بعد از خودش، نذریپختن و بهطور کلی پخت سمنو را ادامه بدهیم و به همین دلیل تا امروز آتشی را که او از ۸۵ سال قبل زیر این پاتیلها روشن کرد، خاموش نکردهایم.»