۱۷-۱۰-۹۱، ۰۴:۲۴ ب.ظ
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
سير تكاملي ريش و سبيل
|
سپاس شده توسط: sadaf ، بانوی جنوب ، لیلی ، mahro
۱۷-۱۰-۹۱، ۰۴:۴۴ ب.ظ
چرا سال 1357 نصف سبیلش معلوم نیست
واااای
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه
۱۷-۱۰-۹۱، ۰۵:۲۰ ب.ظ
سالهای 51 و 71 موهاشونو .a
سپاس شده توسط: mahro
۱۷-۱۰-۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ
1361.............. چه آقا بودن .................
اينه همه دستايي كه منتظر بارونه يكي اون بالا نشسته كه خودش ميدونه ميدونه كاريه كه فقط خودش ميتونه دستاي خالي رو خالي برنميگردونه .mara.
سپاس شده توسط: mahro
۲۵-۱۰-۹۱، ۱۰:۳۸ ق.ظ
خدا به داد نسل بعد از مابرسه
حکایت من ، حکایت کسی ست که عاشق دریا بود اما قایق نداشت.
دلباخته سفر بود همسفر نداشت زخم داشت اما ننالید گریه کرد اما اشک نریخت . حکایت من ، حکایت چوپان بی گله . و ساربان بی شتر است ... حکایت کسی که پر از فریاد بود ....... اما سکوت کرد ... |
|