۲۱-۱۱-۹۶، ۱۱:۴۸ ب.ظ
روزنامه شهروند - امین فرجپور: در شرایطی که روز گذشته اعلام شد که هیأت داوران جشنواره فیلم فجر به کار خود پایان دادند، اما برخلاف همیشه که دو-سه روز مانده به مراسم اختتامیه نامزدهای جشنواره فیلم فجر معرفی میشد، هنوز خبری از معرفی و اعلام کاندیداها نیست که به احتمال فراوان از هراس تکرار اعتراضات سال گذشته و برای به تعویق انداختن و به حداقل رساندن اعتراضات است؛ بنابراین خبرنگاران و کارشناسان سینم ا در حال حاضر که کمتر از دو روز به برگزاری فینال این رقابت مانده، صرفا روی گمانهزنیها و پیشبینیهای شخصیشان برای تحلیل و پاسخ این پرسش که چه کسانی در این جشنواره سیمرغ خواهند گرفت، تکیه میکنند.
درواقع در شرایطی که هنوز نامزدی اعلام نشده و سلیقه داوران هنوز در پرده است، اما نگاهی به فیلمهایی که در روزهای مختلف جشنواره روی پرده آمدهاند، تا حد زیادی میتواند از فیلمهایی که میتوانند شانس بردن سیمرغ را داشته باشند، رونمایی کند.
سیمرغ مردمی
سیمرغی که مردم به فیلمها میدهند، قطعا و بیهیچ تردیدی مهمترین سیمرغ جشنواره فجر است که به این دلیل که برآیند آرا و سلایق طیف کثیری از مردم است، فارغ از تنگنظریهای معمول در چنین جشنوارهای هم اهمیت اعتباری دارد و هم اینکه میتواند تا حد زیادی سرنوشت فیلم را در اکران عمومی فیلم تعیین کند.
در این بخش، اکنون که کمتر از دو روز به اهدای سیمرغها مانده، میتوان با اطمینان گفت که این سیمرغ بیشک روی شانه یکی از فیلمهای چهارراه استانبول، تنگه ابوقریب، بمب؛ یک عاشقانه، به وقت شام، مغزهای کوچک زنگزده و لاتاری خواهد نشست که البته گفته شده این ٦ فیلم بدون ردهبندی بیشترین آرا را کسب کردهاند. در بین این ٦ فیلم اما شانس فیلمهای لاتاری، به وقت شام و تنگه ابوقریب بیشتر است که این نیز نه به دلیل کیفیت و حتی جذابیتهای این سه فیلم که بیشتر به خاطر حمایتهای بیوقفه رسانهای است که از این فیلمها صورت میگیرد.
در حالی که روایت جذاب تبارشناسی خشونت در بمب این فیلم را یک سر و گردن بالاتر از دیگر فیلمهای جشنواره جلوه میدهد و بیشک در یک نظرسنجی مستقل و بیطرف این فیلم گامها از دیگر رقبایش در این فهرست پیش خواهد افتاد، اما در جو سیاستزده جشنواره فجر کارشناسان بیشترین شانس را برای فیلم لاتاری قایل هستند که چنان حمایتی پشت سر میبیند که حتی مجری یک برنامه پرقدرت صداوسیما را تهدید به تعطیلی برنامهاش میکند و در ادامه از «پایینآوردن چانهاش» میگویند، آن هم به این دلیل ظاهری که داستان لاتاری را لو داده است که البته اصل ماجرا این نیست و داستان از جایی ریشه میگیرد که منتقد آن برنامه لاتاری و ارزشها و کیفیتش را زیر سوال میبرد.
مشابه چنین حمایتی را از فیلم به وقت شام نیز شاهدیم و میبینیم که چگونه برخی سیاستمداران پشت سر هم از این فیلم دفاع کرده و اشکهایی را که ریختهاند در رسانهها به نمایش میگذارند. در این بین البته به وقت شام نسبت به لاتاری فیلم روراستتر و صادقتری هست و حداقل اینکه حاتمیکیا نکوشیده خاستگاه سیاسی و تعلق خاطرش به نظام و انقلاب را پشت نوعی انتقاد و اعتراض باسمهای پنهان کند. این فیلم از نظر جذابیت و بهخصوص هیجانآفرینی نیز گامها از لاتاری جلوتر میایستد.
سومین ضلع مثلث فیلمهایی که شانس بردن سیمرغ مردمی را دارند، تنگه ابوقریب بهرام توکلی است. فیلمی استادانه درباره یک عملیات خونین خوشفرجام که قهرمانانش را به مسلخ جنگی هولناک میبرد و درنهایت آنان را ققنوسوار در اذهان و خاطرات مردمش از خاک برمیانگیزاند.
فیلم ابوقریب با اینکه داستان به معنای مرسوم ندارد، اما با این حال فیلمی جذاب است؛ آن هم به این دلیل ساده که فراتر از انتظارات و توقعات مردم از سینم ای دفاع مقدس قرار میگیرد و نشان میدهد که در سینم ای دفاع مقدس نیز میتوان فیلمی ساخت که جذاب باشد، سرمایهها را هدر نداده باشد، سیاسیکارانه نباشد و بیش از جریانات و چهرهها به مردمانی که جانشان را بر کف دست گذاشته و به نبرد اهریمن رفتند، پرداخته باشد و البته بیشتر از همه اینکه اجرای درستی داشته باشد و کاری کند که تکتک مخاطبان خود را در میدان نبرد حس کنند و آن فشار ها و هراس و هول و بلای جنگ را احساس کنند.
درواقع در شرایطی که هنوز نامزدی اعلام نشده و سلیقه داوران هنوز در پرده است، اما نگاهی به فیلمهایی که در روزهای مختلف جشنواره روی پرده آمدهاند، تا حد زیادی میتواند از فیلمهایی که میتوانند شانس بردن سیمرغ را داشته باشند، رونمایی کند.
سیمرغ مردمی
سیمرغی که مردم به فیلمها میدهند، قطعا و بیهیچ تردیدی مهمترین سیمرغ جشنواره فجر است که به این دلیل که برآیند آرا و سلایق طیف کثیری از مردم است، فارغ از تنگنظریهای معمول در چنین جشنوارهای هم اهمیت اعتباری دارد و هم اینکه میتواند تا حد زیادی سرنوشت فیلم را در اکران عمومی فیلم تعیین کند.
در این بخش، اکنون که کمتر از دو روز به اهدای سیمرغها مانده، میتوان با اطمینان گفت که این سیمرغ بیشک روی شانه یکی از فیلمهای چهارراه استانبول، تنگه ابوقریب، بمب؛ یک عاشقانه، به وقت شام، مغزهای کوچک زنگزده و لاتاری خواهد نشست که البته گفته شده این ٦ فیلم بدون ردهبندی بیشترین آرا را کسب کردهاند. در بین این ٦ فیلم اما شانس فیلمهای لاتاری، به وقت شام و تنگه ابوقریب بیشتر است که این نیز نه به دلیل کیفیت و حتی جذابیتهای این سه فیلم که بیشتر به خاطر حمایتهای بیوقفه رسانهای است که از این فیلمها صورت میگیرد.
در حالی که روایت جذاب تبارشناسی خشونت در بمب این فیلم را یک سر و گردن بالاتر از دیگر فیلمهای جشنواره جلوه میدهد و بیشک در یک نظرسنجی مستقل و بیطرف این فیلم گامها از دیگر رقبایش در این فهرست پیش خواهد افتاد، اما در جو سیاستزده جشنواره فجر کارشناسان بیشترین شانس را برای فیلم لاتاری قایل هستند که چنان حمایتی پشت سر میبیند که حتی مجری یک برنامه پرقدرت صداوسیما را تهدید به تعطیلی برنامهاش میکند و در ادامه از «پایینآوردن چانهاش» میگویند، آن هم به این دلیل ظاهری که داستان لاتاری را لو داده است که البته اصل ماجرا این نیست و داستان از جایی ریشه میگیرد که منتقد آن برنامه لاتاری و ارزشها و کیفیتش را زیر سوال میبرد.
مشابه چنین حمایتی را از فیلم به وقت شام نیز شاهدیم و میبینیم که چگونه برخی سیاستمداران پشت سر هم از این فیلم دفاع کرده و اشکهایی را که ریختهاند در رسانهها به نمایش میگذارند. در این بین البته به وقت شام نسبت به لاتاری فیلم روراستتر و صادقتری هست و حداقل اینکه حاتمیکیا نکوشیده خاستگاه سیاسی و تعلق خاطرش به نظام و انقلاب را پشت نوعی انتقاد و اعتراض باسمهای پنهان کند. این فیلم از نظر جذابیت و بهخصوص هیجانآفرینی نیز گامها از لاتاری جلوتر میایستد.
سومین ضلع مثلث فیلمهایی که شانس بردن سیمرغ مردمی را دارند، تنگه ابوقریب بهرام توکلی است. فیلمی استادانه درباره یک عملیات خونین خوشفرجام که قهرمانانش را به مسلخ جنگی هولناک میبرد و درنهایت آنان را ققنوسوار در اذهان و خاطرات مردمش از خاک برمیانگیزاند.
فیلم ابوقریب با اینکه داستان به معنای مرسوم ندارد، اما با این حال فیلمی جذاب است؛ آن هم به این دلیل ساده که فراتر از انتظارات و توقعات مردم از سینم ای دفاع مقدس قرار میگیرد و نشان میدهد که در سینم ای دفاع مقدس نیز میتوان فیلمی ساخت که جذاب باشد، سرمایهها را هدر نداده باشد، سیاسیکارانه نباشد و بیش از جریانات و چهرهها به مردمانی که جانشان را بر کف دست گذاشته و به نبرد اهریمن رفتند، پرداخته باشد و البته بیشتر از همه اینکه اجرای درستی داشته باشد و کاری کند که تکتک مخاطبان خود را در میدان نبرد حس کنند و آن فشار ها و هراس و هول و بلای جنگ را احساس کنند.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان