۲۴-۰۵-۹۴، ۱۲:۱۹ ب.ظ
94/5/24
سیمین غانم خوانندهی موسیقی پاپ در گفتگو با روزنامه شرق خاطرهی یک رانندهی آژانس را بازگو کرد.
چند سال پیش سوار آژانس بودم که راننده مرا شناخت و گفت یک بار صدای شما جان مرا نجات داد.گفتم چطور؟ گفت چند سال پیش در جاده شمال بودم و نوار شما پخش میشد که یکباره ترمزم برید و ماشینم به دره سقوط کرد و جای پرتی بود که هیچ کس عبور نمیکرد، پاها یم زیر ماشین گیر کرده بود.
ضبط افتاده بود روی شاخه درخت و صدا قطع نشده بود. شما «این کیه، این کیه» را میخواندید و همینطور آهنگ اوج میگرفت! و همان جای آهنگ که میگفتید «مثل خواب دم صبح» به قدری بلند بود که باعث شد چند نفر که از جاده عبور میکردند، صدا را بشنوند و مرا نجات دهند...
سیمین غانم خوانندهی موسیقی پاپ در گفتگو با روزنامه شرق خاطرهی یک رانندهی آژانس را بازگو کرد.
چند سال پیش سوار آژانس بودم که راننده مرا شناخت و گفت یک بار صدای شما جان مرا نجات داد.گفتم چطور؟ گفت چند سال پیش در جاده شمال بودم و نوار شما پخش میشد که یکباره ترمزم برید و ماشینم به دره سقوط کرد و جای پرتی بود که هیچ کس عبور نمیکرد، پاها یم زیر ماشین گیر کرده بود.
ضبط افتاده بود روی شاخه درخت و صدا قطع نشده بود. شما «این کیه، این کیه» را میخواندید و همینطور آهنگ اوج میگرفت! و همان جای آهنگ که میگفتید «مثل خواب دم صبح» به قدری بلند بود که باعث شد چند نفر که از جاده عبور میکردند، صدا را بشنوند و مرا نجات دهند...
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...