امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عاشق شو!
#1
عاشق شو!



سلام دوستاي خوبم ، مطالبي كه در بخش روانشناسي ميذارم ، طولاني هستند ولي ارزش خوندن رو دارند و وقتي اثر بخش ميشن كه با دقت و علاقه خونده بشن ، مرسيييييييييييييي
maraTongue
[عکس: love-book.jpg]محمود معظمی/ «عاشق شو ارنه روزی، کارِ جهان سر آید/ ناخوانده نقشِ مقصود، در کارگاهِ هستی.» این شعر خیلی در من تأثیرِ عمیقی گذاشته و خیلی هشداردهنده و بیدارکننده است، اگر حواس‌مان باشد. [highlight=#ffd700]کارِ ما در این دنیا، عاشق شدن است.[/highlight] این کارگاهِ هستی که ما را به این صورت خلق کرده، بنا به فرمایشِ حضرتِ حافظ، یک هدف بیشتر برای ما نگذاشته است. «عاشق شو ار نه روزی، کارِ جهان سر آید.» عمرمان تمام می‌شود و هنوز نفهمید‌ه‌ایم برای چه آمد‌ه‌ایم. مقصودِ خلقتمان چه بوده است. در مورد عشق خیلی صحبت‌ها شده. به‌خصوص در ادبیات فارسی بسیار صحبت شده. اما این عشق چی هست که برای آن خلق شد‌ه‌ایم؟
عشق مثلِ ملات و چسب است. همه اجزا را به هم می‌چسباند. یک دیوار آجری را بچینید. اگر خشک باشد که با خوردنِ یک ضربه، خراب می‌شود. اکثرِ ما انسان‌ها، بنای زندگی‌مان، مثل آن دیوارهایی است که در بچگی با آجر درست می‌کردیم. اگر به آن تکیه دهید، خراب می‌شود. جان و استقامتی ندارد. ریشه ندارد. و یک معمارِ خوب، یک بنّای خوب، می‌داند که این آجر‌ها باید به هم بچسبد. ملاتِ خالی که به نظر نمی‌آید، اگر بین آجر‌ها قرارگیرد، بعد از چند وقت دیواری مستحکم را می‌سازد. نه‌تنها خودت، بلکه صد‌ها نفر دیگر هم می‌توانند به آن تکیه کنند. زندگیِ خوب و پرثمر، خانواده شاداب، شرکتِ شاداب، مملکتِ شاداب، جایی هستند که ملاتِ عشق دارند. یک جوری فهمیده‌اند که برای چه خلق شده‌اند. یک جوری فهمیده‌اند که برای چه در این دنیا هستند. کارِ شرکت این نیست که از صبح تا شب یک عده را زیر سقفی جمع کند تا با هم رقابت و دعوا و مرافعه کنند. منظور در آخرِ سر چیست؟ منظور، جمع کردنِ پول و انباشتِ سرمایه نیست. ما قصدی داریم. قصدش ایجاد رفاه و تندرستی و شادی و آرامش برای همه است. فکر کنید هر چه شما پول درمی‌آورید، در جایی جمع شود. شما کوهی از پول بسازید ولی نتوانید از آن استفاده کنید یا دیگران به آن دسترسی نداشته باشند. فایده‌اش چیست؟
[عکس: divider_line.png]
کارِ ما در این دنیا، عاشق شدن است.
این کارگاهِ هستی که ما را به این صورت خلق کرده،
بنا به فرمایشِ حضرتِ حافظ، یک هدف بیشتر برای ما نگذاشته است:
«عاشق شو ار نه روزی، کارِ جهان سر آید.»
[عکس: divider_line.png]
حتما شما هم مثل من عقیده دارید که تمامِ این حرکات و فعالیت‌هایی که ما در طول شبانه‌روز داریم، به منظوری است. و آن این‌که عشق را تمرین کنیم. هرکاری می‌کنیم، در آن رنگ و بوی عشق و صدای عشق باشد. تصور کنید خواننده‌ای را که فقط از روی وظیفه می‌خواند یا خواننده‌ای که با عشق می‌خواند. ممکن است نُت‌اش هم خارج باشد ولی شما عشق می‌کنید وقتی که آن خوانندۀ عاشق می‌خواند. یک روستایی که کلاسِ صدا نرفته و تعلیمِ موسیقی ندیده، وقتی می‌خواند و باحال می‌خواند، در شما تأثیر می‌گذارد. حتی در کسی که زبانش زبانِ گوینده نیست، تأثیر می‌گذارد. عشق، مرز ندارد. این مرز‌ها را ما کشید‌هایم. عشق زن و مرد نمی‌شناسد. مُرده و زنده نمی‌شناسد. عشق به هر جا برسد، زنده می‌کند.
مُرده بُدم، زنده شدم، گریه بُدم، خنده شدم
دولتِ عشق آمد و من دولتِ پاینده شدم!
عشق که می‌آید، خنده را ایجاد می‌کند و گریه را از بین می‌برد. عشق وقتی می‌آید، پاینده و پایدار می‌شود. عشق وقتی می‌آید، اضطراب و تردید و ترس را به حرکت و سازندگی تبدیل می‌کند. عشق وقتی می‌آید، میل به انهدام را به شوقِ سازندگی تبدیل می‌کند. عزیزِ من، قصد از آفرینشِ من و تو چیست؟ قصد، گفته شده. اگر به قلبت هم رجوع کنی، پیدا می‌کنی. هر جا با آدم عاشقی برخورد می‌کنی، حالت خوب می‌شود. وقتی از عاشقی صحبت می‌کنم، منظورم این نیست که مرد و زنی بر هم عاشق شوند. آن نیروهای جنسی را فقط نمی‌گویم؛ که آن هم قسمتی از عشق است. عشق، فراگیر و جاری است. فقط باید در را باز کنی و آماده باشی تا این آجرهای زندگی‌ات، که آموخته‌های دانشگاهی و مهارتیِ زندگی‌ات و گفته‌هایی است که آموخته‌ای، باید به هم بچسبند؛ و ملات‌اش «عشق» است. وقتی ملات را زدی، دیوارِ زندگی‌ات مستحکم می‌شود. تردید از دلت بیرون می‌رود. دلِ شیر پیدا می‌کنی و پادشاه عالم می‌شوی. فقط باید تمرین‌اش کنی. حالا می‌پرسی چطوری تمرین‌اش کنیم؟
[عکس: divider_line.png]
عشق که می‌آید، خنده را ایجاد می‌کند و گریه را از بین می‌برد.
عشق وقتی می‌آید، پاینده و پایدار می‌شود.
عشق وقتی می‌آید، اضطراب و تردید و ترس را به حرکت و سازندگی تبدیل می‌کند.
عشق وقتی می‌آید، میل به انهدام را به شوقِ سازندگی تبدیل می‌کند.
[عکس: divider_line.png]
عشق را ما در خانه یاد می‌گیریم. دانشگاهِ عشق، خانه است. فرزندانِ ما ریشه‌های عشق را در خانه یاد می‌گیرند. پیام اصلی آموزش‌های من این است: «خودت را دوست بدار، و کمک کن تا دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.» اگر فرزندانمان را مشروط بار می‌آوریم، اگر به فرزندانمان بی‌دریغ عشق نمی‌ورزیم، توجه و محبت نمی‌کنیم، می‌گوییم اگر نمره ۲۰ بیاوری دوستت دارم، چون نمرهات ۱۷ شد دوستت ندارم، پسرِ فلانی یا دخترِ فلانی از تو بهتر عمل می‌کند، آن وقت است که این بچه احساس ناخواستنی بودن می‌کند. همه‌اش تمرینِ ضدعشق می‌کند. نیاموخته که بعد‌ها پخش کند، که بعد‌ها یادش بیاید و اجرا کند. بالاخره زندگی گریه دارد. زندگی ناکامی دارد. اما دولتِ عشقی نمی‌شناسد که بیاید و مسِ وجودش را زر کند.
گویند سعدی، رویِ سرخِ تو، چه زرد کرد؟
اکسیرِ عشق، در مِسم آمیخت و زر شدم...
کسی که اکسیرِ عشق به او برسد، مسِ وجود طلا می‌شود. به دنبالِ چه هستیم؟ این را تمرین کنیم. این حرف‌هایی که به ما می‌زنند که «عاشقی که نان و آب نشد، هنر که نان و آب نشد، نوشتن که نان و آب نشد»، این نان و آب را برای چه می‌خواهیم؟ مقصود از خلقتِ ما در این کارگاهِ هستی چیست؟ مقصودش را بخوانیم و اجرا کنیم.
پدر و مادرِ عزیز، یک عارفِ بزرگ، که جلوۀ یار را در تمامِ اجزای هستی و دنیا می‌بیند، یک مادرِ مهربان، یک معلمِ مهربان، یک راهبرِ نوع‌دوست و مهربان، اینها عشق را در خانه تمرین کرده‌اند. یاد گرفته‌اند که دوست‌داشتنی باشند و این را عمیقا حس کنند. و چون یاد دارد، آن را بسط می‌دهد.
از کوزه برون‌‌ همان تراود که در اوست!
کوزه‌های وجود فرزندانمان را از عشق سرشار کنیم. عشقی که بعد‌ها به کمکشان خواهد آمد و گریه‌شان را بدل به خنده، و مرگ را بدل به زندگی خواهدکرد. عشقی که آنها را به دولتی پاینده بدل خواهد کرد. هر چه که در دنیا باقی مانده، به عشقی است. هر چه از بین رفته، از بی‌عشقی بوده است.
بیایید فرزندانمان را چنان که هستند، بپذیریم، دوست‌شان داشته باشیم و به آنها احترام بگذاریم. و این ممکن نیست مگر این‌که پدرِ عزیز و مادر محترم و مربی خردمند و مسئولِ وظیفه‌شناس، اول خودت را همان‌طور که هستی بپذیری، دوست بداری و احترام بگذاری. آن وقت سرشار که بشوی، چاره‌ای نداری. وجودت پر از شهدِ عشق است. هر کس به تو نزدیک شود، از این عشق، بهره می‌برد. آن وقت است که شما راه بروی، ایستاده باشی، بخوابی، بنویسی، بخوانی و هرکاری که بکنی، دنیا را جای بهتری خواهی کرد. از تو ساطع می‌شود.
[عکس: divider_line.png]
به احتمالِ زیاد، آنهایی که عشقِ به خود و احترام به خود در وجودشان زیاد است،
دچار بیماری‌های صعب‌العلاج نمی‌شوند، در جاده‌ها به خودشان آسیب نمی‌زنند،
معتاد نمی‌شوند. چون عشق در وجودشان است.
حتی اگر مِس باشند، وقتی عشق آمد طلا می‌شوند.
بیایید تمرینِ عشق کنیم.
[عکس: divider_line.png]
بیاییم به فرزندانمان بگوییم که آنها را بی‌قید و شرط دوست داریم. به آنها بگوییم برای ما مهم نیست نمره ۲۰ می‌آوری یا نمره تک. اگر تشویق‌ات می‌کنیم، به خاطرِ آینده خودت است. ولی در هر شرایطی و در هر موقعیتی، ما تو را دوست داریم، حتی اگر با تو مخالف باشیم. هنوز تو را دوست داریم. به همسرمان بگوییم. بگوییم عزیزم من در این مورد با تو موافق نیستم، شاید هم اشتباه می‌کنم. ولی تو را دوست دارم. دوست داشتن، جداست. ملات است. حالا آجرش هر چه که می‌خواهد، باشد. اینها را عشق باید به هم بچسباند. و این تمرین‌کردنی و آموختنی است.
نوعِ بشر، استعدادِ عشق را به مقدارِ زیاد دارد. و باید تمرین‌اش دهیم و ابرازش کنیم. بی‌دریغ ابراز کنیم. آن وقت خواهید دید که گریه نمی‌کنید. اگر گریه باشد از شوق است، نه از غم. جایی که عشق هست، غمی نیست، اضطرابی نیست. می‌توانید تکیه دهید. می‌توانید بگذارید دیگران هم تکیه دهند و هراسی نیست. بچه‌هایمان شاداب بازی می‌کنند. مطمئن از این‌که پدر و مادر دوستشان دارند. بچه‌ها با هم حرف می‌زنند و دیگر نگران این نیستند که مادر دوستشان دارد یا ندارد.
به احتمالِ زیاد، آنهایی که عشقِ به خود و احترام به خود در وجودشان زیاد است، دچار بیماری‌های صعب‌العلاج نمی‌شوند، در جاده‌ها به خودشان آسیب نمی‌زنند، معتاد نمی‌شوند. چون عشق در وجودشان است. حتی اگر مِس باشند، وقتی عشق آمد طلا می‌شوند. بیایید تمرینِ عشق کنیم. «عشق‌ورزی» یعنی که من می‌ورزم. منتظر نیستم. بی‌دریغ دوست بدار، بی‌دریغ ببخش، بی‌دریغ بگو تا بی‌دریغ جهانِ هستی به تو هر چه که می‌خواهی، بدهد. که اولش خوشی و سرزندگی و اعتماد به نفس و پادشاهیِ عالم است.

محمود معظمي
می گویند زمان آدم ها را عوض می کند ...
اشتباه نکن
زمان حقیقت آدم هارا روشن می سازد ،
زمان قیمت رفاقت هارا معلوم می کند،
زمان عشق را از هوس جدا می سازد وراستی را از دروغ
زمان آدم هارا عوض نمی کند.
http://s1.freeupload.ir/i/00038/csy4ho9mexk1.jpg
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
مرسي فاطمه جون از مطالب مفيد روانشناسي كه ميذاري...
maramaramara
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
(۲۰-۰۹-۹۳، ۰۸:۵۲ ق.ظ)v.a.y نوشته: مرسي فاطمه جون از مطالب مفيد روانشناسي كه ميذاري...
maramaramara

خواهش ميكنم عزيزم ،Tonguemara
می گویند زمان آدم ها را عوض می کند ...
اشتباه نکن
زمان حقیقت آدم هارا روشن می سازد ،
زمان قیمت رفاقت هارا معلوم می کند،
زمان عشق را از هوس جدا می سازد وراستی را از دروغ
زمان آدم هارا عوض نمی کند.
http://s1.freeupload.ir/i/00038/csy4ho9mexk1.jpg
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
ممنونم از اطلاعاتت
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
خیلی خوبه که از این مطالب میذاری

ممنون
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  وقتی تند تند عاشق می شوید ~mahdis~ 0 272 ۳۱-۰۴-۹۴، ۱۲:۳۳ ب.ظ
آخرین ارسال: ~mahdis~
Heart شخصیت شناسی: عاشق هستید یا مجبور؟! v.a.y 0 282 ۱۵-۰۴-۹۴، ۰۶:۱۵ ب.ظ
آخرین ارسال: v.a.y
  تست روانشناسی چند درصد عاشق هستیم؟ SilentCity 0 156 ۰۴-۰۲-۹۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: SilentCity

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان