_ عرفان مولانا هیچ تعارضی با زندگی مدنی بشر ندارد ، چرا که او به یارانش می گفته است که هر کس کسب و کار را رها کند و سربار و طفیلی این و آن شود از ما نیست .و خود او نیز به شغل تدریس مشغول بود و از طریق حقوق معلمی امور خود و عایله خود را می گذرانید .از اینرو با آن دسته از مدعیان تصوف که کار و بار را تعطیل می کردند و کسب و کار و ازدواج و مدنیت را معادل دنیا پرستی به شمار می آوردند موافق نبوده است .به این ابیات مثنوی نیک توجه شود :
چيست دنيا از خدا غافل بدن ..................... نه قماش و نقده و ميزان و زن
مال را کز بهر دين باشي حمول ................. نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتي هلاک کشتي است .............. آب اندر زير کشتي پشتي است
چيست دنيا از خدا غافل بدن ..................... نه قماش و نقده و ميزان و زن
مال را کز بهر دين باشي حمول ................. نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتي هلاک کشتي است .............. آب اندر زير کشتي پشتي است
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!