ارسالها: 218
موضوعها: 64
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
256
سپاسها: 275
661 سپاس گرفتهشده در 239 ارسال
۰۷-۱۱-۹۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۰۷-۱۱-۹۱، ۱۲:۱۹ ق.ظ توسط frhad32.)
الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
این غزل ملمع است و ملمع به شعری میگویند که یک مصرع آن عربی و یک مصرع آن فارسی است.
مخاطبش ساقی است ……
کأس جام شراب است و ادر یعنی ادامه بده، بچرخان، نه یک بار و دو بار و نه سه بار بلکه برای همیشه و تناول کن.
از همین جا باید پرسید آن ساقی کیست و آن جام چیست، آن جامی که همیشه در دوران باید باشد چیست؟
جام ظاهری نمیتواند در دوران باشد چون محدود است و اندازه دارد.
حال آن جام چیست؟ و آن مست کنندگی چیست؟ و آن مستی که حافظ از این جام میخواهد و به دنبالش میآید چیست؟ آن مستی در عشق است این خاصیت که برای عشق ذکر میشود بسیار مهم است و کمتر به آن توجه شده، نکته ظریفی حافظ در اینجا در مورد عشق دارد.
آنچه موجب عشق میشود معرفت است، موجودی که معرفت ندارد عاشق نمیشود.
منبع عشق معرفت است، و کسانی که عشق را با معرفت جنگ میاندازند چقدر در اشتباه هستند اساس عشق معرفت است و عشق بدون معرفت غریزه است.
(عشق در اول آسان نمود) یعنی مینمود و نمود با بود فرق میکند یعنی به نظر میرسید آسان است که در واقع نبود، در واقع گمان میرود که آسان است و چه مشکلاتی به دنبال عشق هست!
حال مشکلات عشق چیست؟
“[i
یک برق میزند و آن برق معرفت است. با یک جلوه که آن جلوه حسن است و آن آسان مینماید، وقتی وارد آن میشویم، میخواهیم از تجلی به متجلی برسیم، ببینید تجلی شما را به متجلی دعوت میکند همانگونه که زیبایی به صاحب زیبایی.
ورود در راه عشق چه مشکلاتی دارد و چرا مشکل است!؟ چون راه بی پایان است و صعب العبور، هر لحظه با مشکل روبرو هستیم.
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
ارسالها: 218
موضوعها: 64
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
256
سپاسها: 275
661 سپاس گرفتهشده در 239 ارسال
[b]چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
چنگ آلت موسیقی است و قامتش خمیده است خوب نوازندگان خوب این چنگ را مینوازند این قامت خمیده ی چنگ هم میخواهد بگوید در راه حقیقت راه سختی را رفته و میخواهد بگوید نوای چنگ نوای حق است و این خمیده هم مال پیری اش است و پیر شده قدش خمیده شده از بس نواخته و این داره با نوای چنگ به شما میگوید که خوش باش که راه را بروی ، و این پند خوش را بشنو و چون این پند خوش از پیر چنگی است از پند پیران هرگز ضرر نمیکنی این پیام چنگ برای شما ضرر ندارد چون پیر تجربه آموخته است هر چه جوان باشد اطلاعات دارد اما تجربه ی پیر را ندارد بار حافظه را سنگین کرده اما پیر تجربه دارد و معلومات عمرش هست.[/b]
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
ارسالها: 218
موضوعها: 64
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
256
سپاسها: 275
661 سپاس گرفتهشده در 239 ارسال
۱۲-۱۱-۹۱، ۰۴:۵۴ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۱۲-۱۱-۹۱، ۰۴:۵۶ ب.ظ توسط frhad32.)
درآرزوی تو باشم
نوع ادبی : ادبیات غنایی
سبک : عراقی
قالب: غزل
محتوا : عشق و وفاداری
شاعر : سعدی
در آمد:
«درآرزوی تو باشم» غزلی عاشقانه از سعدی است . سعدی نهایت عشق خودرا نسبت به معشوق نشان می دهد تا آن جا مرگ را بدین امید که شاید به معشوق در قیامت دست یابد برخود می پسندد. تسلیم و سر سپردگی در برابر معشوق درون مایه اصلی شعر است دراین غزل با نمونه ای از مضامین و محتوای غزل سعدی و دیدگاه های او در باره ی عشق آشنا می شویم .
شرح مفاهیم درس
1. در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم .............. بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
در لحظه ی مرگ آرزوی وصال تو را دارم ای کاش پس از مرگم خاک گذرگاه تو باشم
* در این غزل « تو باشم » ردیف است و واژه های «آرزوی کو، جو، رو، مو... » واژ های قافیه هستند.
2. به وقت صبح قیامت که سر زخاک برآرم ........... به گفت و گوی تو خیزم به جست جوی تو باشم
روز قیامت نیز امید این که تو را پیدا کنم وبا تو سخن بگویم سر از خاک بر می دارم .
3.به مجمعی که در آیند شاهدان دوعالم ............................. نظر به سوی تودارم غلام رو ی تو باشم
در قیامت که زیبا رویان دنیا و آخرت حضور دارند من تنها تو را می نگرم و توجهم به توست من بنده روی زیبای تو هستم .
* شاهد : زیبا رو ، شاهدان دو عالم : زیبا رویان دنیا و فرشتگان عالم ملکوت و حوریان بهشتی .
مجمع : انجمن ، محل گردهم آیی در این جا منظور قیامت و صحرای محشر است . مفهوم بیت بیان نهایت وفاداری است .
4.حدیث روضه نگویم ، گل بهشت نبویم ............................... جمال حور نجویم ، دوان به سوی تو باشم
در روز قیامت به بهشت و لذت های آن جهانی توجهی ندارم . عاشقانه به سوی تو می آیم .
*روضه: باغ بهشت حور : زن سیاه چشم بهشتی
* نبویم : ایهام دارد:
1. بو نمی کنم 2. آرزو نمی کنم
*آرایه ی جناس : نگویم ، نبویم ، نجویم
* مراعات نظیر : روضه ، بهشت ، حور
5.به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ......................... به خواب عافیت آن گه به بوی موی تو باشم .
حتی اگر هزار سال در گور به خواب مرگ فرو روم آسودگی من آرزوی وصال تو و بوییدن موی توست.
*خوابگاه عدم : گور
*بوی ایهام دارد: 1. رایحه 2. آرزو
* جناس : بوی موی
6. می بهشت ننوشم ز جام ساقی رضوان .................................. مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم
روز قیامت من مست وصال معشوق هستم ، ازشراب بهشتی بی نیازم . عارفان و عاشقان حقیقتی شیفته و دل باخته ی حق اند ، مقصد آن ها رسیدن به بهشت نیست .
*ساقی رضوان : ساقی بهشت ، به اعتقاد شیعیان ساقی بهشت ، علی (ع) است .
*مراعات نظیر : ننوشم ، جام ، ساقی ، باده ، مست .
7. هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن .......................... اگر خلاف کنم سعد یا به سوی تو باشم
تحمل دشواری های عشق با وجود تو آسان است .اگر جز این باوری داشته باشم و جز این عمل کنم ، تمام اعمالم از سر خود خواهی و برای خود بوده است .
*بادیه : بیابان ، در این جا استعاده از دشواری ها راه عشق است .
* خلاف کنم : جز تین باوری داشته باشم ، کاری غیر از این کنم .
* به سوی تو باشم : مرجع ضمیر «تو » سعدی است : به سوی خود باشم ، خود خواه و خودبین باشم .
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!