امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
علی را حلال کنید
#1
روزى در كوچه‏هاى كوفه به تنهائى راه مى ‏رفت، همانند همه مسلمین در كمال سادگى با نرمى و آرامش و همه‏ جا را زیر نظر داشت، چون مسئول بود و نقش رهبریت جامعه را ایفا مى ‏كرد، در راه زنى را ملاحظه فرمود كه مشك آب بر دوش و ازنفس افتاده، به آرامى نزدیك آمد و آن زن را خسته و رنجیده خاطر یافت، مشك آب را بدوش گرفت تا زن مقدارى استراحت كند، در راه جویاى احوال آن زن شد؟ زن عرضه داشت: شوهرم در یكى از جنگها در سپاه على بن ابى طالب شهید شد، حال من و چند كودك یتیم، بدون سرپرست مانده و آهى در بساط نداریم.

امام على علیه السلام برگشت و آن شب را تا سپیده صبح به ناراحتى گذراند. صبح زنبیل طعامى با خود برداشت و به طرف خانه زن روان شد. بین راه، كسانى از حضرت درخواست مى كردند زنبیل را بدهید ما حمل كنیم .

حضرت مى فرمود:

- روز قیامت اعمال مرا چه كسى به دوش مى گیرد؟

به خانه آن زن رسید و در زد. زن پرسید: كیست ؟

حضرت جواب دادند:

كسى كه دیروز تو را كمك كرد و مشك آب را به خانه تو رساند، براى كودكانت طعامى آورده ، در را باز كن!

زن گفت: خداوند از تو راضى شود و بین من و على بن ابیطالب خودش حكم كند.

حضرت وارد شد، به زن فرمود: نان مى پزى یا از كودكانت نگهدارى مى كنى؟

زن گفت: من در پختن نان تواناترم، شما كودكان مرا نگهدار!

زن آرد را خمیر نمود. امام على علیه السلام گوشتى را كه همراه آورده بود كباب مى كرد و با خرما به دهان بچه ها مى گذاشت. با مهر و محبت پدرانه اى لقمه بر دهان كودكان مى گذاشت و هر بار مى فرمود:

از خدا بخواهید كه على را ببخشد.

خمیر كه حاضر شد امیرمۆمنان علیه السلام تنور را هیزم كرد و شعله ور ساخت و چهره مبارك خود را نزدیك مى ‏آورد و به خود خطاب مى ‏كرد: یا على آتش دنیا را مى بینی چه سوزان است! بدان كه آتش آخرت بسیار سوزان ‏تر است.

در این میان یكى از زنان همسایه که امام را می شناخت، وارد شد و به مادر كودكان نهیب زد: واى بر تو! می دانى این آقا كیست؟! این پیشواى مسلمین و زمامدار كشور، على بن ابى طالب علیه السلام است .

زن كه از گفتار خود شرمنده بود با شتاب زدگى گفت: یا امیرالمۆمنین! از شما خجالت مى كشم، مرا ببخش !

اما حضرت با تواضع و فروتنى زیادى فرمودند: شما ببخشید كه تا كنون مشكلات شما را حل نكرده بودم، از درگاه خدا بخواهید كه على را مورد عفو و بخشش خود قرار بدهد. (بحارالانوار، ج 41، ص 52)
نعره هیچ شیری خانه چوبی را خراب نمیکند من از سکوت موریانه ها میترسم...!
پاسخ
سپاس شده توسط: maedeh ، بیخیال بابا ، Susan1373
#2
zapszapszapszapszapszaps
انان که علی خدای خود پندارند کفرش به کنار عجب خدایی دارند zaps
اهنگ های بی رحم ترین صداهای دنیایند
بی انکه بخواهی تو را به قعر خاطراتی میبرند که برای فراموش کردنشان
بار ها خودت را شکسته ای
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  در این کافه عجیب احساس می‌کنید وارد کارتون شده اید! نیـایــش 7 223 ۰۲-۰۷-۹۷، ۱۰:۵۷ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  همین الان امتحان کنید .. !!Tina!! 0 84 ۱۳-۰۴-۹۷، ۱۲:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!
  آجر کردن چند لقمه حلال تلگرامی با فیلترینگ ملکه برفی 1 107 ۲۱-۰۲-۹۷، ۰۷:۰۱ ب.ظ
آخرین ارسال: d.ali

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
khorzo khan (۲۳-۰۱-۲, ۰۲:۳۳ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان