۰۷-۰۲-۹۵، ۰۸:۳۰ ب.ظ
آذر:دوتا خواستگار سمج تا ۲ ماه آینده میان خواستگاریت که هر دو دیوانه وار عاشقتن و وقتی می فهمن یک خواستگار دیگه داری با هم دعواشون میشه (دعوای عشقی) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم می زنن و هر دو می میرن. و تو تا آخر عمرت می مونی خونه بابات!
بابا این خیلی اکشنه لامصــــــب با هم دعواشون میشه میزنن همدیگه رو میکشن
آذر
عید نوروز بعدی عروسیته و با اونی که سالها منتظرش بودی ازدواج می کنی واسه ماه عسل، با کشتی شخصی داماد میرین به یک ویلا توی یک جزیره زیبا در اسپانیا! اما کشتی وسط راه میخوره به کوه یخ و غرق میشه! شوهرت تو رو سوار یه تخـ ـته میکنه و چون اون تخـ ـته تحمل وزن دوتاتون رو نداشته ، تخـ ـته رو ول میکنه و تو آب یخ میزنه و میمیره !تو هم برمیگردی خونه بابات و تا آخر عمر شوهر گیرت نمیاد!
مثل اینکه زندگیه من ورژن جدید تایتانیکه
بابا این خیلی اکشنه لامصــــــب با هم دعواشون میشه میزنن همدیگه رو میکشن
آذر
عید نوروز بعدی عروسیته و با اونی که سالها منتظرش بودی ازدواج می کنی واسه ماه عسل، با کشتی شخصی داماد میرین به یک ویلا توی یک جزیره زیبا در اسپانیا! اما کشتی وسط راه میخوره به کوه یخ و غرق میشه! شوهرت تو رو سوار یه تخـ ـته میکنه و چون اون تخـ ـته تحمل وزن دوتاتون رو نداشته ، تخـ ـته رو ول میکنه و تو آب یخ میزنه و میمیره !تو هم برمیگردی خونه بابات و تا آخر عمر شوهر گیرت نمیاد!
مثل اینکه زندگیه من ورژن جدید تایتانیکه
The More You Love... The More It Hurts