امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فرعون و شیطان
#1
[عکس: fun230.jpg]
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟
ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.
سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد.
بعد خطاب به فرعون گفت من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟
پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود میآید.
باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست
کوروش بزرگ

نعره هیچ شیری خانه چوبی را خراب نمیکند من از سکوت موریانه ها میترسم...!
پاسخ
سپاس شده توسط: بیخیال بابا
#2
به نظرم شیطون واقعا حق داشته xcvl
اهنگ های بی رحم ترین صداهای دنیایند
بی انکه بخواهی تو را به قعر خاطراتی میبرند که برای فراموش کردنشان
بار ها خودت را شکسته ای
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نام فرزندان شیطان چیست؟ !!Tina!! 4 192 ۲۷-۰۳-۹۷، ۰۷:۴۹ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
Rainbow شعبده بازهایی که سر فرعون بزرگ را شیره می مالیدند صنم بانو 1 105 ۳۰-۰۹-۹۶، ۰۱:۳۹ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  لعنت بر شیطان !!Tina!! 2 88 ۰۱-۰۷-۹۶، ۰۷:۴۶ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان