امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قتل‌ عام خانوادگی به خاطر خواستگاری +عکس
#1
94/5/25

باشگاه خبرنگاران: ساعت ٢٠:٢٠ روز چهارشنبه هفته پیش به «سعید احمدبیگی»، بازپرس ویژه قتل تهران، اطلاع دادند جنایتی در خانه‌ای در شهرک‌ غرب به وقوع پیوسته است.

پس از اعلام این گزارش بازپرس و کارآگاهان جنایی در محل حادثه حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها جسد پدر خانواده را که مردی ٦٢ساله بود در نزدیکی در ورودی آپارتمان یافتند و مشاهده کردند این مرد هدف ضربات چاقو قرار گرفته است.

ساکنان ساختمان توضیح دادند همسر و دختر او نیز به‌شدت مجروح و به بیمارستان منتقل شده‌اند.

یکی از همسایه‌ها گفت: «وقتی صدای داد و فریاد شنیدم از خانه بیرون آمدم و دیدم مادر و دختر این خانواده درحالی‌که زخمی شده‌اند و خونریزی دارند، جلو آسانسور افتاده‌اند. سریع پلیس و اورژانس را باخبر کردم».

به‌ گفته این فرد و دیگر اهالی ساختمان عامل این جنایت به احتمال زیاد پسر ٣٥ساله خانواده بود. این جوان که در محل حضور داشت، بازداشت شد.

درحالی‌که تحقیقات اولیه هنوز به پایان نرسیده بود، از بیمارستان خبر رسید دختر خانواده نیز جان خود را ازدست داده است. پس از آن بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی به بیمارستان رفت تا از مادر خانواده که زنی ٥٥ساله بود، پرس‌وجو کند. این زن شرایط وخیمی داشت و فقط با اشاره می‌توانست به سؤالات پاسخ دهد؛ او نیز تأیید کرد پسرش عامل این جنایت است.

مادر خانواده نیز ساعاتی بعد جان خود را ازدست داد و پزشکان علت مرگ او را شدت جراحت‌های وارد شده ناشی از سه ضربه چاقو به شکم و گوش وی اعلام کردند. بررسی‌های صورت‌گرفته درباره مقتولان فاش کرد یکی از پسران این خانواده حدود هفت سال پیش در جریان یک نزاع به قتل رسیده بود اما والدین او به‌دلیل اینکه متهم پسری نوجوان بود، از قصاص وی صرف‌نظر کردند و متهم آن پرونده بعد از مدتی با کمک افراد نیکوکار دیه را پرداخت کرده و از زندان آزاد شد؛ با این حال آن قتل زندگی این خانواده را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داده بود. همچنین مشخص شد عامل این جنایت خانوادگی از مشکلات روحی و روانی رنج می‌برد و دارو مصرف می‌کرد.

این پسر وقتی تحت‌بازجویی قرار گرفت، مدعی شد قاتل برادرش قصاص شده است به این ترتیب بازپرس احتمال داد او یا دچار اختلال حواس است یا اینکه خانواده‌اش واقعیت را از وی پنهان کرده بودند. متهم در اعترافاتش گفت: «حدود هفت سال پیش با دختری آشنا و به او علاقه‌مند شدم.

قصد داشتم با وی ازدواج کنم. مشکل خاصی هم وجود نداشت اما در همین اثنا برادرم کشته شد و من به‌شدت درگیر این ماجرا شدم، به‌گونه‌ای که موضوع ازدواج منتفی شد این در حالی بود که هنوز به آن دختر علاقه داشتم». متهم به قتل ادامه داد: «چندی‌پیش به این فکر افتادم آن دختر را پیدا و بار دیگر موضوع ازدواج را مطرح کنم.

خیلی جست‌وجو کردم تا اینکه بالاخره توانستم شماره تلفنش را پیدا کنم. روز حادثه با او تماس گرفتم اما به من گفت ازدواج کرده است و من دیگر نباید به او تلفن بزنم و مزاحمش شوم. این حرف مرا به‌شدت آشفته کرد، طوری که ناگهان دچار خشم زیاد شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم. چاقویی برداشتم و با آن شیشه تلویزیون را شکستم.

سپس به پدرم که روی مبل نشسته بود حمله کردم و او را زدم. مادر و خواهرم با دیدن این صحنه به‌شدت ترسیدند و سعی کردند فرار کنند اما بعد از کشتن پدرم به سمت آنها رفتم و هر دو نفرشان را با چاقو زدم. سپس به اتاق خودم رفتم و سیـ ـگار کشیدم تا اینکه مأموران از راه رسیدند و مرا دستگیر کردند».

بنا بر این گزارش متهم درحال‌حاضر در بازداشت به‌سر می‌برد و بازجویی‌ها از او به دستور بازپرس احمدبیگی ادامه دارد.
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2

94/5/25

روزنامه هفت صبح: پسر جوان که در سناریویی جنون آمیر اعضای خانواده اش را با ضربات چاقو به کام مرگ کشانده است هنوز فکر می کند خانواده اش در بیمارستان تحت درمان قرار دارند.

این پسر 25 ساله ساعت 7 و 30 دقیقه چهارشنبه 21 مرداد ماه سال جاری زمانی که دید خانواده اش میلی به خواستگاری رفتن دختر مورد علاقه اش ندارند، در تصمیمی جنون آمیز اعضای خانواده اش را هدف ضربات چاقویش قرار داد.

با اعلام این خبر به کلانتری 134 شهرک غرب تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه با بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران به محل حادثه در خیابان گلستان جنوبی منطقه ایران زمین شهرک غرب حاضر شدند.

بررسی های ابتدایی نشان از آن داشت که حسین پدر خانواده در همان محل جنایت به کام مرگ فرو رفته و دختر خانواده و مادرش پس از انتقال به بیمارستان به کام مرگ فرو رفته اند.

عامل جنایت پس از پایان اقدام مرگبارش در گوشه ای از خانه به آرامی روی صندلی نشسته و در حالی که سیـ ـگار می کشید به بازپرس پرونده گفت: «عصبانی شدم و آنها را با چاقو زدم.»

حامد در همان محل جنایت دستگیر شد و این در حالی بود که شواهد نشان از آن داشت که پسر جوان از نظر روحی و روانی در وضعیت نامناسبی قرار دارد. متهم در حالی خودش را به عنوان عامل اصلی این جنایت وحشتناک خانوادگی معرفی می کرد که در حال کشیدن سیـ ـگار در کنار جسد پدرش بود.

[عکس: 611879_811.jpg]

تحقیقات ماموران پلیس از متهم جوان که بدون ترس ادعا می کرد با ضربات متعدد چاقو پدرش را از پا درآورده و بعد به سراغ مادر و خواهرش رفته ادامه داشت تا اینکه افسران اداره دهم پلیس آگاهی و تیم بررسی صحنه جرم در محل حادثه حاضر شدند.

یک ساعت بعد از انتقال جسد پدر از بیمارستان خبر رسید که مادر و خواهر جوان متهم به قتل خانوادگی که ادعا می کرد در جریان یک حادثه عشقی به وقوع پیوسته است نیز فوت کرده اند.

حالا با اقرار متهم به قتل سه عضو خانواده اش 24 ساعت بعد از وقوع جنایت وحشتناک در شهرک غرب متهم جزییات ماجرا را برایمان تعریف کرد.

عامل جنایت روز گذشته پیش روی بازپرس سعید احمدبیگی قرار گرفت و با چهره ای آرام طوری رفتار می کند که گویا هنوز خانواده اش زنده هستند.

شغل داری؟

- در چند شرکت خصوصی کار می کردم ولی همکارانم اذیتم می کردند و به همین خاطر تصمیم گرفتم توی خانه باشم تا کار مناسب برایم پیدا شود. زیاد اهل کار و بار نیستم اما پول را دوست دارم.

به مواد مخدر اعتیاد داری؟

- نه، من فقط و فقط سیـ ـگار می کشم. طرف دودی جات نمی روم. سیـ ـگار هم که اعتیاد نیست. الان همه سیـ ـگار و قلیـ ـون را استفاده می کنند.

زیاد یعنی روزی چند بسته سیـ ـگار می کشی؟

- قبلا روزی یک پاکت می کشیدم ولی بعد از اینکه از تیمارستان مرخص شدم روزی 3 تا 4 پاکت سیـ ـگار می کشم.

چرا تیمارستان رفته بودی؟

- نمی دانم، 4 بار در بیمارستان مهرگان، یک بار در بیمارستان روزبه و میمنت بستری شدم. خانواده ام من را دیوانه خطاب می کردند و قبولم نداشتند. دکترها هم تشخیص می دادند که باید بستری بشوم و من هم چاره ای جز گوش دادن به حرف شان نداشتم.

تا به حال با اعضای خانواده ات درگیر شده بودی؟

- دعوا کرده بودیم اما درگیر نشده بودیم. من یک مرد جوان هستم. بابام هم زیاد رابطه خوبی با من نداشت. با هم درگیر شده بودیم اما من اولین بار بود که با چاقو به آنها حمله کردم.

یعنی قبلا با آنها درگیر شده بودی؟

- فقط پدر و خواهرم که بیشتر با خواهرم خیلی مشکل داشتم. با مادرم زیاد درگیری نداشتم اما بابا و خواهرم خیلی من را اذیت می کردند.

چرا؟

- حال نمی کردیم با هم و همیشه مشکل داشتیم.

به نظرت اعضای خانواده ات زنده هستند؟

- پدر و مادرم باید زنده باشند و فقط به خواهرم چاقوی محکمی از پشت زدم که فکر نکنم او نیز مرده باشد. با یک ضربه که اتفاقی نمی افتد. بعد از یکی دو روز بستری شدن از بیمارستان مرخص می شوند. من هم که قاطی ام اعصاب درست و حسابی ندارم. بعد فکر می کنند که چقدر من را اذیت کرده اند، برای همین هم همه چیز تمام می شود. دعوای خانوادگی که بیخ پیدا نمی کند.

چرا با آنها درگیر شدی؟

- سال 86 به دختر جوانی علاقمند شدم و خانواده ام با اصرارهای من به خواستگاری اش رفتند اما بعد از 4 ماه از مراسم خواستگاری، برادرم در یک درگیری به قتل رسید و دیگر پیگیر دختر جوان نشدم تا اینکه چند روز پیش از خانواده ام خواستم دوباره به خواستگاری دختر مورد علاقه ام بروند که آنها بی تفاوت بودند.

(وی که به سختی و آرامی حرف می زند ادامه داد:) بعد از کلی پیگیری توانستم شماره خانه دختر جوان را به دست بیاورم و هر وقت به خانه شان زنگ می زدم می گفتند اشتباه است و قطع می کردند تا اینکه گفتم من همان خواستگار 8 سال پیش هستم. گفتند بی خود کردی زنگ زدی و دخترمان ازدواج کرده است که دیگر نفهمیدم چه شد.

چرا خانواده ات را با چاقو زدی؟

- پس از قطع شدن تلفن عصبانی شدم و زمانی که شروع به داد و فریاد کردم پدر گفت که دیوانه ام و باید مرا به تیمارستان ببرند که دیگر نفهمیدم چه کار کردم.

از زمان درگیری بگو؟

- چاقویی از آشپزخانه برداشتم و محکم به تلویزیون زدم که مادرم به سمتم آمد و چاقو را به پهلویش زدم. سپس پدرم برای نجات مادرم آمد که چاقو را در سینه چپ فرو کردم.

خواهرت را چطور با چاقو زدی؟

- در همان لحظه درگیری به سمتش رفتم و ضربه محکمی از پشت به او زدم ولی فکر نکنم کسی مرده باشد.

بعد از درگیری چه کار کردی؟

- سیـ ـگار کشیدم و دیدم ماموران پلیس وارد خانه مان شدند.

برادرت چرا کشته شد؟

- سر خیابان گلستان درگیر شد که با ضربات چاقو به قتل رسید و قاتلش نیز چند سال پیش قصاص شد.

اگر بفهمی همه اعضای خانواده ات را تو با چاقو کشته ای چه احساسی پیدا می کنی؟

- (سکوت تنها پاسخ پسر جوان)

بنا به این گزارش، تجسس ها برای تایید شرایط روحی و روانی این پسر جوان ادامه دارد.

دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
پسر جوان که در اقدامی جنون آمیز پدر و مادر و خواهر خود را با ضربه های چاقو در شهرک غرب تهران به قتل رسانده بود، مخالفت پدرش را با خواستگاری، انگیزه جنایت عنوان کرد. ساعت 19 چهارشنبه هفته گذشته ماموران کلانتری شهرک غرب در تماس با بازپرس جنایی از وقوع جنایت هولناکی در ساختمان چهار طبقه خیابان بهار شهرک غرب خبر دادند. با حضور تیم جنایی ماموران اعلام کردند پسر 35 ساله پدر، مادر و خواهرش را با چاقو مجروح کرده که پدر 66 ساله خانواده در دم جانش را از دست داده و مادر 59 ساله و خواهر 33 ساله اش به بیمارستان منتقل شدند و ماموران پسر جنایتکار را در محل قتل دستگیر کردند.
[عکس: 179a50f969.jpg]
مرگ دختر خانواده
دقایقی از بررسی صحنه جرم نگذشته بود که مسئولان بیمارستان اعلام کردند دختر این خانواده به نام مریم نیز بر اثر شدت جراحت جانش را از دست داده است.
با دستور انتقال جسد پدر خانواده به پزشکی قانونی، یکی از اهالی ساختمان در تحقیقات به بازپرس ویژه قتل گفت: پسر خانواده دچار بیماری روحی بود و به همین دلیل سرکار نمی رفت و همیشه در خانه بود و با خانواده اش درگیری داشت. امروز نیز حدود ساعت 19 صدای درگیری آمد، اما فکر کردیم مثل همیشه زود تمام می شود، اما مادر خانواده درخواست کمک می کرد.
وقتی به طبقه چهارم آمدیم با بدن نیمه جان مادر در راه پله و جسد غرق خون پدر خانواده در ورودی ساختمان روبه رو شدیم و موضوع را به پلیس اطلاع دادیم.
در ادامه بازپرس پرونده، بازجویی های اولیه از قاتل 35 ساله را آغازکرد. حامد که بسیار خونسرد بود و از قتل اعضای خانواده اش ناراحت نبود، انگیزه اصلی اش از قتل را نرفتن اعضای خانواده اش به خواستگاری اعلام کرد.
قتل به خاطر خواستگاری
او به بازپرس جنایی گفت: چند سال بود عاشق یک دختر شده بودم، اما خانواده ام به خواستگاری نمی رفتند. بعد هم برادرم جانش را در یک نزاع از دست داد و به بهانه عزادار بودن هیچ کس به خواستگاری نرفت. روز حادثه باز حرف خواستگاری شد که پدرم گفت آن دختر را به من نمی دهند. من هم عصبانی شدم و با چاقوی بزرگ آشپزخانه ضربه ای به تلویزیون زدم. پدرم گفت حامد دیوانه شده، زنگ بزنید بیایند او را ببرند امین آباد. من دیگر کنترلی روی رفتارم نداشتم و با چاقو ابتدا ضربه ای به پدرم زدم. او و خواهرم قصد فرار داشتند که آنها را نزدیک در ورودی زدم و بعد مادرم را در راه پله ها مجروح کردم. بعد از آن نمی دانستم چکار کنم. به اتاقم رفتم و ماموران آمده و مرا دستگیر کردند.
مادر هم جان باخت
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا این که مادر خانواده هم بر اثر شدت خونریزی جان خود را از دست داد.
همزمان با مرگ سه عضو خانواده، به دستور سعید احمد بیگی بازپرس ویژه قتل پایتخت پسر قاتل با قرار قانونی بازداشت و برای تحقیقات به اداره قتل پلیس آگاهی منتقل شد.
همسایه ها چه گفتند
همسایه روبه رویی مقتولان درباره آنها به جام جم می گوید: پدر خانواده بازنشسته بیمارستان بود و همراه خانواده اش 25 سال بود در این مجتمع زندگی می کرد.
به گفته این خانواده، حامد بیماری شیزوفرنی داشت و دچار اختلالات روانی بود. گاهی یک هفته از خانه آنها سروصدا می آمد و گاهی هم ساکت بودند. پدر خانواده نیز بعد از بازنشستگی افسرده بود و آنها با هیچ کدام از همسایه ها رفت و آمد نداشتند.
یکی از اهالی محل که در ساختمان مجاور زندگی می کند، می گوید: این خانواده دارای دو پسر بود که حامد پسر بزرگ تر بود. چند سال قبل پسر کوچک تر در یک نزاع در پاساژ گلستان جانش را از دست داد. حامد نیز از خانه بیرون نمی آمد و با هیچ کدام از بچه های محل دوستی نداشت.
دختر خانواده از عکاسان حرفه ای بود
پیرمرد که با شنیدن قتل اعضای خانواده هراسان به محل قتل آمده است، خود را از دوستان خانوادگی مقتولان معرفی می کند و می گوید: باورم نمی شود حامد این کار را کرده باشد. او بیمار روانی است و چند سالی است تحت درمان قرار دارد. هر بار ما به خانه آنها می رفتیم حامد عصبانی می شد و فریاد می زد چرا آنها را راه داده اید.
هشت سال قبل پسر دیگر این خانواده که 17 ساله بود، در یک نزاع جانش را از دست داد و آنها درخواست قصاص داشتند، اما با صحبت هایی که کردیم سه سال قبل در چنین روزهایی با دریافت 400 میلیون تومان دیه رضایت دادند. فکر نمی کردم سه سال بعد درست در روزی که پسر جوان را بخشیدند خودشان قربانی یک قتل شوند.
وی ادامه داد: دختر خانواده از عکاسان حرفه ای بود که در این ماجرا بیگناه به قتل رسید. او فردی فعال و اجتماعی بود و برعکس برادرش ارتباط اجتماعی خوبی با دیگران داشت.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
پسر دیوونه
اخه کسی میاد مامان باباشو با چاقو بکشهdvia
اگه زندگیت ته کشید
بشین با ته دیگش حال کن
هی نشین بگو به اخرش رسیدم...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  قتل یک زن به دست مامور پلیس در کرمان صنم بانو 0 154 ۲۳-۰۸-۱، ۰۷:۵۲ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  قتل عام ۸ نفر در اهواز به دلیل اختلاف خانوادگی صنم بانو 0 64 ۱۶-۰۱-۰، ۱۱:۰۹ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  منزل آزاده نامداری با حضور بازپرس ویژه قتل صنم بانو 1 108 ۰۸-۰۱-۰، ۱۰:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: minaa

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
7 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
لیلی (۲۶-۰۵-۹۴, ۰۶:۵۶ ب.ظ)، v.a.y (۲۶-۰۵-۹۴, ۰۷:۰۳ ب.ظ)، خانوم معلم (۲۶-۰۵-۹۴, ۰۷:۳۶ ب.ظ)، ghazaleh (۲۸-۰۵-۹۴, ۰۴:۰۹ ب.ظ)، elham zelzele (۲۸-۰۵-۹۴, ۱۲:۲۴ ب.ظ)، hannaneh (۲۶-۰۵-۹۴, ۱۰:۱۰ ب.ظ)، .AtenA. (۱۴-۱۱-۹۵, ۰۵:۳۹ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان