امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
لئون تولستوی
#1
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت

که ناآگاهانه به زنی تنه زد ..


زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد ..

بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد

تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت :


مادمازل من لئون تولستوی هستم ..

زن که بسیار شرمگین شده بود، عذر خواهی کرد و گفت :

چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟!

تولستوی در جواب گفت:


✚ شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!!
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
پاسخ
سپاس شده توسط: admin ، mahtabiiiiii
#2
به اين ميگن جواب درست و حسابي asnaasnaasnaasna
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط: frhad32


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان