۲۷-۰۷-۹۳، ۰۱:۴۷ ب.ظ
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه
برنده میگه سخته اما میشه
لباس عروس مثل پرده پذيرايى خونه ماست !
|
۲۸-۰۷-۹۳، ۰۶:۰۹ ب.ظ
وای نابودمیشه که تواین لباس
زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم ولی اشک نیاموخت چگونه زندگی کنم تو به من آموختی چگونه دوستت بدارم ولی نیاموختی چگونه فراموشت کنم.
۳۰-۰۷-۹۳، ۰۶:۰۸ ب.ظ
این پارچه ها مال پرده قدیمیاست خخخخخخخ
سه جمله آخر کوروش : تابوتم را پزشکان حمل کنندتا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلومرگ را بگیرد . تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال نتوانست نجاتم دهد. دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا بدانند که باید با دست خالی رفت. « بیهوده متاز که مقصد خاک است »
۰۳-۰۸-۹۳، ۰۵:۵۱ ب.ظ
لباس عروسش که لباس نیست یه کلاف کامل پارچس و کفشای داماد شبیه دمپایی حمومه
۰۳-۰۸-۹۳، ۰۶:۱۳ ب.ظ
خخخخ حتما ورداشتن چند متر پارچه رو دور عروس پیچوندن
هم عین پرده همم عین رومیزی مامان بزرگمه
میگی عاشق بارونی ولی وقتی بارون میاد چتر رو سرت میگیری...
میگی عاشق پرنده ای ولی اونا رو تو قفس زندونی میکنی... توقع داری بقیه نترسن وقتی میگی عاشقشونی؟!؟!؟!
۰۳-۰۸-۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ
دو طرفش شبیه گوشای بزرگ فیل شده
ماهی مـُرده آب میخواهد چه کار ؟!
گاهی برای مهربانی هم دیر است ...!
۰۴-۰۹-۹۳، ۰۹:۱۵ ب.ظ
نه به این لباس نه لباس عروسای الان یه وجبم نمیشه همش رو هم
در میان مردم چشمت نگاهی دیده ام بی گناهی را در آغوش گناهی دیده ام رمان"بی گناهی در آغوش گناه" http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=126640 |
|
موضوعات مشابه ... | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
وقتی از خونه مامان بزرگ برمی گردم !! | صنم بانو | 1 | 146 |
۱۶-۱۱-۱، ۰۱:۲۵ ب.ظ آخرین ارسال: زینب سلطان |
|
وقتی مامانت لباس تنت می کنه!! | صنم بانو | 1 | 103 |
۰۳-۱۱-۱، ۱۲:۳۳ ق.ظ آخرین ارسال: زینب سلطان |
|
واکنش کمد لباس !! | صنم بانو | 1 | 152 |
۰۳-۱۱-۱، ۱۲:۲۹ ق.ظ آخرین ارسال: زینب سلطان |
چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند |
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند: |
آشوب (۰۶-۰۴-۹۴, ۱۰:۱۰ ب.ظ) |