۱۳-۱۱-۹۶، ۰۴:۲۱ ب.ظ
شباهت ظاهری، شهادت دروغ یا اشتباه نیروهای پلیس دلایلی هستند که تعداد زیادی از انسان های بی گناه را سال های سال پشت میله ها زندان انداخته است. دوران حبس بعضی از آن ها آن قدر طولانی بود که جوانی خود را در زندان از دست دادند. بدون این که جرمی مرتکب شده باشند. تنها دلیل این سیاه روزی فقط این بود که آن ها نتوانسته بودند بی گناهی خود را ثابت کنند.
مجله همشهری سرنخ - ندا بهجتیان: شباهت ظاهری، شهادت دروغ یا اشتباه نیروهای پلیس دلایلی هستند که تعداد زیادی از انسان های بی گناه را سال های سال پشت میله ها زندان انداخته است. دوران حبس بعضی از آن ها آن قدر طولانی بود که جوانی خود را در زندان از دست دادند. بدون این که جرمی مرتکب شده باشند. تنها دلیل این سیاه روزی فقط این بود که آن ها نتوانسته بودند بی گناهی خود را ثابت کنند.
پدر قاتل پسرش نبود
«آدرین توماس» پدر چهار فرزند بود که در تروی نیویورک زندگی می کردند. در سپتامبر 2008، پسر چهار ساله او جانش را از دست داد. بررسی های اولیه پزشکان اعلام کردند که کودک بر اثر وارد شدن ضربه به سرش، جان خود را از دست داده و به همین خاطر آدرین توسط پلیس به عنوان مظنون اصلی دستگیر شد. او 10 ساعت تحت بازجویی بود و با وجود انکار وارد کردن ضربه به سر پسرش، به جرم قتل از نوع درجه دوم، به 25 سال حبس محکوم شد. در سال 2011، دو مستندساز به نام های گروور بابوک و بلو هدیق، به دنبال پرونده های واقعی برای ساخت برنامه های خود بودند که به بازجویی های آدرین برخوردند.
آن ها با بررسی های بیشتر احساس کردند که آدرین حقیقت را می گوید و به همین خاطر خواستند تا پرونده بار دیگر باز شده و دادگاه دیگری برای او برگزار شود، در این دادگاه که در ژوئن 2014 برگزار شد، پزشکان بیمارستانی که پسر آدرین را معاینه کرده بودند نیز شرکت کردند. طبق گزارش آن ها، کودک به خاطر ضربه به سر جانش را از دست نداده بود بلکه او مبتلا به عفونت خونی بوده که در نهایت باعث مرگش شده است. با این مدارک جدید، آدرین پس از شش سال بالاخره از زندان آزاد شد.
آدولف بدشانس
آدولف بدشانس
سال 1895 یکی از بدترین سال های عمر آدولف به حساب می آید. او که یکی نروژی ساکن انگلیس بود مانند هر روز صبح برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد اما زمانی که به خیابان اصلی رسید با صحنه ای عجیب رو به رو شد. زنی به سرعت به سمت او می آمد و فریاد می زد «این همان مردی است که جواهرات من را دزدید». زن جوان سپس پلیس را خبر کرده و آدولف دستگیر شد. از شانس بد، آدولف شباهت زیادی به سارق جواهرات این زن داشت که در عرض چند روز، مقدار زیادی جواهر و طلا از زنان ثروتمند انگلیسی به سرقت برده بود.
با وجود اصرار مرد نروژی، آدولف پنج سال از عمرش را به جای شخص دیگری در زندان گذراند، در حالی که نمی توانست ثابت کند او به اشتباه دستگیر شده اس. بعدها مشخص شد که سارقی به نام «جان اسمیت» شباهتی باورنکردنی به آدولف داشته است. بالاخره بعد از پنج سال، آدولف از زندان آزاد شد. او گمان می کرد که بدبختی دست از سرش برداشته و حالا دیگر می تواند به زندگی عادی خود برگردد اما باز دیگر جان اسمیت دزدی های خود را آغاز کرد
و باز هم پلیس با توجه به سابقه آدولف و چهره نگاری توسط شاکیان، او را دستگیر کرد. این بار هم او به پنج سال حبس محکوم شد تا این که جان یکی از بزرگ ترین اشتباهات زندگی خود را مرتکب شد و شاید این بار بخت با آدولف یار بود. زمانی که آدولف هنوز در حبس بود، جان بار دیگر سرقتی انجام داد و همین مسئله باعث شد تا با سرنخ های به دست آمده، پلیس به جان اسمیت برسد که نام خود را به «ویلهلم میر» تغییر داده بود. این شباهت عجیب برای آن ها غیرقابل تصور بود، پس از مشخص شدن این موضوع و دستگیری سارق اصلی، آدولف به سرعت آزاد شده و مبلغ زیادی پول به او به عنوان غرامت پرداخت شد. این پرونده یکی از پرونده های جنجالی انگلیس بود.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !