امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ماجرای نجات غریق
#1
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند.

یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.
و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...
حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
آقا آزادش کنین دیگههه..کاملن کار درستی کرده!!ieir
هرجــا ســخـن از اعتــمــاد استـــ،
خــنــده ام مـیگـــیــرد!
هــــHeــــه..
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ماجرای گنج‌های گمشده هیتلر چه بود؟ صنم بانو 2 129 ۲۵-۰۵-۰، ۱۱:۳۹ ب.ظ
آخرین ارسال: admin
  ماجرای مرموز مردی که با فرازمینی‌ها زندگی کرد صنم بانو 3 231 ۳۰-۰۲-۰، ۱۰:۴۴ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  ماجرای ازدواج پسر ایرانی و پرنسس آفریقایی! d.ali 1 189 ۱۱-۰۷-۹۸، ۰۸:۴۶ ق.ظ
آخرین ارسال: d.ali

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان