امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
متا فیزیک (کوانتوم و انسان)
#1
در سال 1900 ماکس پلانگ،فیزیک دان آلمانی ،اظهار داشت که مواد گرمای جذب شده ی خود رابه صورت انرژی نوری منتشر می کنندواین انرژی تابش شده به صورت ناپیوسته یا کوانتومی است.براساس قواعد فیزیک کوانتوم،موج یامیدان،نتیجه ی حرکت ماده نبوده بلکه حرکت در درون ماده است.

[عکس: 0002623.jpg]
کشف میدان های الکترو مغناطیسی باعث گردیدتا علم فیزیک به شناخت موجوداتی موفق شود که قدرت سازماندهی درونی داشته و خصوصیات روح رادارا هستند.با توسعه ی دامنه ی تحقیقات درباره ی میدان ها،در فیزیک کوانتوم ثابت شد که این میدان ها بنیادی تر از ماده اند.

تا دهه ی1930ذرات ابتدایی که اجزای آخری ماده به حساب می آمدند سه ذره الکترون،پروتون ونوترون بودند.امروزه درحد صد ذره ی ابتدایی کشف کرده ایم که از تشعشعات کیهانی یا تولید شده در آزمایشگاه ها می باشد.بعضی عمرشان خیلی کوتاه است،یک جزءبی نهایت کوچک از یک ثانیه،وبعضی مثل فوتون دوره ی وجودشان عملا نامحدود است.هایزنبرگ در کتاب شرح زندگانی خوداز تکرار این مطلب خسته نمی شود که:اتم ها شئ نیستند.

وقتی به سطح اتمی پایین می رویم عالم عینی فضا و زمان وجود ندارد.

اوپنهایمر می گوید:موضع الکترون ثابت نمی ماند،با زمان تغییر نمی کند،نه می توان گفت بی حرکت است ونه می توان گفت که حرکت می کند.در عین حال یک ذره ویک موج است.

ولفگانگ پاؤلی این ایده را بیان کرده است که “می توان گفت مسئله ی عمومی رابطه ی روح وبدن و میان درون و برون با تفاهم موازی بودن پسیکو فیزیک که قرن گذشته ارائه شده بود حل شده است.علم جدید شاید ما را با داخل کردن فرض متمم در خود فیزیک به تفاهم ارضاءکننده ی بیشتری در این ارتباط نزدیک کرده باشد.شاید این راه حل راضی کننده ای باشد که بتوانیم روح و بدن را مناظر متممی از یک واقعییت تعبیر کنیم”.

هایزنبرگ ثابت کرد که تعابیر فیزیک کلاسیک از مفاهیم پدیده،مشاهده واندازه گیری کامل نیست وباید تغیرات اساسی در آنها ایجاد گردد.ما قسمت اعظم اطلاعات خود را از جهان پیرامون توسط حس بینایی خود کسب می کنیم .این حس در فیزیک کلاسیک نقش اساسی بازی میکند.اما فیزیک معاصر معتقد است که یک مشاهده علاوه بر اثر گذاردن بر یک پدیده می تواند جنبه های متفاوتی از آن پدید آورد.در حقیقت مشاهده پذیر ومورد مشاهده جدایی ناپذیرند.این پدیده را اتحادشاهدومشهودو یا ناظرومنظور می گویند.

بر این اساس فیزیک کوانتوم ناظر را بخشی از جهان می داند که مشاهده و اندازه گیری اش پدیده ای را تغییر می دهد ویا حتی می سازد.بنا بر این در عالم فیزیک زندگی روز مره ی ما به صورت نقشه هایی از سایه بیان می شود.سایه ی آرنج من روی میز وسایه ی میز وسایه ی مرکب روی سایه ی کاغذ جریان دارد.اذعان صریح به این که فیزیک راجع به جهان سایه است یکی از پیشرفت های جدید چشمگیر است.

روان انسان وسایه ها:

سایه نیمه ی تاریک روان ماست که همیشه به واسطه فرافکنی از آن خلاص می شویم وزندگی سایه ی روشنی است که مواجه شدن با نیمه ی تاریک ،شخصیت یا سایه را ممکن می سازد.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
مغز سه واحدی یا تثلیت مغز:

مفهوم مغز سه واحدی توسط پل مکلین که در حال حاضر رئیس آزمایشگاه های مغز ورفتار در ایالت مریلند است،ارائه شد.او معتقد است که مغز هوموساپین یعنی انسان کنونی مخزنی از اطلاعات انباشته شده است که یادگار گذشته های بسیار دور وی است نظیر یک محل باستانی که در آن آثار تمدن های قدیمی تر در زیر بقای تمدن های جدید تر دفن شده اند.به طوری که در لایه های عمیق تر مغز می توان به بقایای عصردایناسورپی برد.انسان های کنونی صاحب یک مغز به ارث رسیده از اجداد خزنده و یک مغز به جا مانده از پستانداران عتیق هستند.

بخش کاملا مشخص انسانی نئوکورتکس است که مادر اختراعات وپدر تفکرات انتزاعی است.آینده نگری،گذشته نگری ودرون نگری بخشی از فرآورده های این بخش از مغز است.

مغز پستانداران قدیمی درسیستم لیمبیک یا مرکز قرارگاه فرماندهی احساسات وعواطف قرار دارد.عواطف بی طرف نیستند.پستانداران چنین اند که اگر کاری که انجام می دهند بقایشان را تقویت کند،احساس لذت می کنندواگرتهدید کند رنجیده می شوند.درد ولذت وانقباض و انبساط سیستم لیمبیک وهمه ی تجارب محیط خارجی بر اساس آنها مورد قضاوت قرار می گیرند.بالاخره مغز قدیمی خزنده در ساقه ی مغز وساختار های اطراف آن قرار دارد.مغز انسان حاوی تمامی تحولات گذشته ی اوست.در طی تحولات زیستی،در اطراف مغز خزنده ی قدیمی،ساختارهای جدید مغز پستانداران عتیق وسپس مغز انسان شکل گرفته اند.

عقده ی آر،نام قسمتی از مغز در این بخش است وحاوی بسیاری از برنامه های رفتاری باستانی وکهن است که به عنوان نیروی محرکه مار ها وسوسمارها عمل میکند.رفتار مغز خزنده شامل خشونت،وسواس،زورگویی،سطحی نگریقشری گری استوگذشته را تکرار می کندواز تجارب بهره ای نمی برد.

کورتکس ناحیه ی ما قبل پیشانی با نگرش به درون،زبان گفتگو،احساس وجراتی را که افراد برای پیدا کردن احساس مشترک لارم دارند،کسب می کند.

خانم کاندیس پرت می گوید:اگر خدا با انسان صحبت می کندوبشر با خدا صحبت می کند،همانا این گفتگو از طریق آ ن قسمت از مغزصورت می گیرد که جدید ترین تحول زیستی را تجربه کرده است.

تمام پستانداران،پرندگان وسوسمار ها چهار نوع نمایش اساسی را انجام می دهند:ابراز وجود،چالش،عشقبازی وتسلیم واطاعت. بدون نمایش اطاعت و تسلیم هیچ یک از ما قادر به ادامه زندگی نخواهیم بود.

به نظر مک لین،نمایش سوسماری می بایستی در مغز پستانداران در ناحیه ی عقده ی آر همچنان باقی مانده باشد.او برای آزمایش نظریه اش یک میمون را جراحی کرد.هر بار که او ناحیه ی گلوبوس پالیدوس را مجروح می ساخت،میمون دیگر به تصویر خود در آینه واکنشی نمایشی نشان نمی داد.

جمع بندی مک لین این است که مغز سوسماری قدیمی مسئول این قبیل رفتارهای نمایشی در پستانداران است.

طبیعت مملو از حیله وترفند است،طبیعت یک جادوگر است

[عکس: 2420801.jpg]
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
مرز و قلمرو فیزیک و متا فیزیک کجاست؟

این پی پر، پیش درآمدی است بر قسمت سوم مقاله "معرفی شعورو ادراک غیر انسانی از نظر وحی در قرآن"- جنیان .

از آنجا که در قرآن صراحتا به وجود جن اشاره شده است. و متاسفانه در جوامع اسلامی و ادیان دیگر بطور علمی جهت شناخت این طیف از شعور، کاری اساسی صورت نپذیرفته است . بهتر دیدم که ابتدا ذهن خوانندگان عزیز را از تعاریف علمی دنیا های زیر کوانتم و مرز فیزیک و متافیزک آگاه سازم . و سپس به قرآن بطور مفصل بپردازیم .دانشمندان در آغاز قرن 21 تلویحا ، وجود و حضور دنیاهای موازی که در طیف شهود رصدی بشر نیست را پذیرفته اند. و به کمک ریاضیات، به ابعاد دیگری از جهان( در کنار چهار بعد مکشوف) پی برده اند. ولی چرا نقطه عطف علم و دین بر روی بعد(مکان) ناپیدا منطبق گشته است؟تعاریف ماده و ضد ماده ،فیزیک و متا فیزیک ،غیب و شهود ، انسان و جن در فیزیک و علم آینده بشری چه جایگاهی را خواهند یافت؟ سوره رحمن و جن که همیشه بر سر در مساجد وکوی و برزن تلاوت میشود ،دارای چه مضامینی از حقیقت دنیای شگفت انگیز خلقت الهی است؟ در این اینجا قصد داریم ببینیم که آیا فیزیک با تشریح نظریه کوانتوم قصد دست اندازی در حوزه متافیزیک را دارد ؟ آیا میتوان دردو حوزه فیزیک و متافیزیک مرزی تعیین کرد؟ و یا دنیاهای موازی در کنار یکدیگر به حکمت الهی دارای همزیستی هستند؟

یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه ینزغ عنهما لباسهما لیریهما سوآتهما انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم انا جعلنا الشیاطین اولیاءللذین لا یومنون(اعراف/ 27).

ای فرزندان آدم ! شیطان شما را نفریبد ،آنگونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیـــــرون کرد ، و لباسهایشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد.چه اینکه او و قبیله اش شما را میبینند از جائی که شما آنها را نمی بینید،ما شیاطین را اولیــــای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند.

براستی مرز ماده و ضد ماده کجاست؟چرا زمانی که جهان را با همه کهکشانها و ستاره ها و سیارات و طیف گسترده ای از دیگر اجرام وزن میکنیم ، میبینیم ماده تاریک و انرژی تاریک حکایت از ناپیدائی جرم عظیم غیرقابل تصوری را دارند؟

ماده تاریک وانرژی تاریک چیست؟ چرا فیزیک نوین به چهار بعد انیشتین رضایت نداد؟بقیه جرم جهان در کجــــــا پنهان شده است؟نظریه ریسمانها که در سر شاخه علم فیزیک کوانتوم ،ردیابی و پردازش میشود به دنبال چیست؟چرا اساتید اعظم فیزیک همه چیز را رها کرده و علم ریاضیات پیشرفتــــــــه را در خدمت جهان چند بعدی گرفته اند؟ آیا جهانهای موازی به ریسکش می ارزد؟ این جهانهای تو در تو و موازی چیستند که دنیا ، میلیاردها دلار و یورو خرج آن میکند؟

بله خداوند تاس نمی اندازد؟وپردازش خالق بی همتا بقدری پیچیده است که چاره ای جز هذیان گوئی نداریم!

و حالا جهت بررسی این سوال که آیا بین فیزیک و متا فیزیک و در کل بین ماده و ضد ماده مرزی است، به کنکاش در دنیای کوانتوم می پردازیم.دانشمندان فیزیک با ارائه نظریه ریسمانها ،بدنبال کشف نیروی واحد کیهانی هستند.میدانیم که انیشتین تا سالهای پایانی عمر خود (۱۹۵۱ م) در پی اتحاد دو نیروی گراویتون(جاذبه) و الکترومغناطیس بود. در آن زمان دانشمندان جوان هم عصر وی، دو نیروی اتمی قوی(چسب بین پروتون و نوترون درون هسته) و ضعیف( رادیو اکتیو) را به انیشتین تقدیم کردند ، که وی از پذیرفتن قوانین کوانتوم سر باز زد. و جمله معروف خداوند تاس نمی اندازد را جهانی کرد!

برای اینکه بفهمیم آیا مرزی بین ماده و ضد ماده یا فیزیک و متافیزیک و یا شهود و غیب موجود است؟ باید صابون فهم مطالب زیر را به تن مالید!

آیا جهان ما صرفا به چهار بعد طول ،عرض، ارتفاع و زمان ختم می شود ؟

زمانی که شما با دوستتان در خیابان طالقانی (x)، کوچه هشتم - پلاک 20(Y) قرار می گذارید،صرفا دو بعد X , Y را تعریف کرده اید. چنانچه ساختمان شماره 20 دارای چند طبقه باشد ، ناچارید که طبقه یا بعد سوم (Z)را هم آدرس دهید! ولی آیا ارتباطات ما در همین سه بعد خلاصه میشود؟ خیر ، چرا که دوست شما زمان ملاقات (بعد چهارم) را نیز از شما خواهد پرسید!!

اگر زمان را از شما نپرسد ، احتمال اینکه هردو در یک زمان در محل ملاقات حاضر شوید بعید است.(فردا ،یک هفته دیگر ویا ...). پس بعد چهارم نیاز چندانی به کشف نداشت.ولی محاسبه آن در روابط الزامی است. دانشمندان با محاسبات خود فرض حضور بعد پنجم و ششم وهفتم تا یازدهم و حتی بیشتر را به تحقیق گذاشتند.چطور؟

در خیابان یا محله خود به پرند ه ای که روی کابل کشیده شده بین دو تیر چراغ برق نشسته ، از فاصله دور ، نظری بیندازید. چه می بینید؟ پرنده ای که بر روی یک رشته کابل تک بعدی ( که در جهت طولی X امتداد یافته ) نشسته است! حالا از نزدیک به آن نگاه کنید ، تعجب خواهید کرد . کلافی ریسمانی از چند سیم که درهم پیچیده شده است. و مورچگانی برروی آن با جهتهای متفاوت در حرکتند . درجه آزادی حرکت مورچه در ابعاد بیشتری تعریف پذیر است. و از دید مورچگان ، کابل یک بعدی پرنده ،دنیا ئی چند بعدی جهت حرکت آنهاست !

دانشمندان از همین روش جهت نگریستن به مولکولها و سپس اتمها و بعد از آن ذرات بنیادی و در نهایت کوارکها سود جستند. تا زمانی که از دور به دنیای ماکرو نگاهی داشتند ، چهار بعد ، اجازه درک ابعاد بیشتر را نمیداد. ولی وقتی وارد دنیای کوانتوم شدند ،قوانین فیزیک شروع به بازی در آوردن کردند! آیا دنیای در هم پیچیده ریسمانی شکل درون زیر خرد ذره ها که ابعاد بیشتری را وسوسه میکردند ، دارای هیبتی عظیم با قوانین خاص خود در کنار دنیای ماست؟ اگر اینطور است ، ساکنین این دنیای موازی چه کسانی هستند؟

به دنیای کوانتوم خوش آمدید...فقط چند نکته را به خاطر بسپارید!وقتی پائین می آئید، صحبت از مرز ماده و ضد ماده و فیزیک و متا فیزک را به میان نیاورید! ( چون مرزی وجود ندارد).برای خودتان گفتم تا در برگشت دچار مشکل نشوید!

یک تکه سنگ را از زمین بردارید و در دست بگیرید. خوب به آن نگاه کنید .چه چیز میبینید؟ ماده ؟ بله! اگر وزن و جرم و بار داشته باشد ، حتما حدستان درست است.

راستی این سنگی که در دست گرفته اید بعد دارد؟ پس تجزیه پذیر است! به چی؟ به کانیهای اولیه و کانیهای ثانویه!سپس به عناصر و مولکولها و اتمها (ذره). میدانیم که ذره هم بعد دارد و اینبار حتما به خرد ذره ها ی الکترون ،پروتون و نوترون تقسیم میشود!

دموکریت در یونان در سالهای 370-460 قبل از میلاد مسیح ،اتم (ذره )راتعریف کرده بود.ولی از ذرات بنیادی یا همان خرد ذره های ما(الکترون،پروتون و نوترون) ،چیزی به میان نیاورده بود.

در سال ۱۹۶۰ بود که دانشمندان اعلام کردند اون سنگی که در دست شماست و تا مرحله ذرات بنیادی شکافتید از زیر خرده ذره هائی تشکیل یافته است، که برخی کوارک نام گرفتند.(از اتم عکس داریم ولی از کوارک شرمنده ام)!

حالا دو نردبان برای پائین رفتن درغیب یا عالم ناپیدا داریم:

زیر ذره های عامل انرژی (بوزون )و زیر ذره های عامل ماده(فرمیون).

بوزونها با گشتاور چرخشی 0-10 که نشانگر رفتارشان است ،تشکیل دهنده چهار نیروی شناخته شده فیزیک هسته ای (نیروی ضعیف و قوی و الکترومغناطیس و جاذبه ) می باشند.

اگر خسته شدید می توانید سنگ را زمین بگذارید . ولی همچنان چشم از آن برندارید تا در پایان ،مدعی نشوید که چشم بندی کردم!

بوزونها در دو طبقه: غیر کوارکی و کوارکی موجود ند.

انواع بوزونها ی غیر کوارکی:

۱- فوتون(کوانتوم): که نیرو الکترو مغناطیس بوده و فاقد جرم ( در حالت سکون ) است.موجی حرکت کرده و ذره ای به مقصد میرسد . نور در تعریف معادله ماکس پلانک ، نسبت معکوس طول موج و انرژی را پذیراست.یعنی هر چه قدر انرژی یک فوتون(کوانتوم)زیادتر شود طول موج آن کوتاه تر است.پس هرچه آهنی داغ تر شود ،طیف رنگ آن از سرخ با طول موج بلند و انرژی کم به نارنجی ، زرد،سبز و آبی با طول موج کوتاه ولی پر انرژی تغییر میکند.

پرتوهای موجود در طبیعت از طول موج بلند به کوتاه عبارتند از : میکرو ویو،رادیو، تلویزیون، ماهواره ،نور(فرو سرخ-نارنجی-زرد-سبز-آبی-نیلی ـ بنفش و فرا بنفش)،ایکس و گاما.

پرتو های میکرو ویو ، رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، نورفرو سرخ بر چشم تاثیر ندارند پس قابل رؤیـــت نیستند . و به دلیل فوتونهای کم انرژی ،برای سلولهای موجودات زنده ( گیاه و حیوان )مضر نیستند.

پرتوهای الکترو مغناطیس جهت انتشار به هوا و آب نیاز ندارند و با حد اکثر سرعت یک ذره (سرعت نور=۳۰۰۰۰۰km/s)به شکل ماده حرکت میکنند. امواج مکانیکی(سرعت صوت=۳۳۵m/s) به واسط آب و هوا نیاز دارند . همانطور که قبلا هم در مبحث بیگ بنگ توضیح دادم فوتـــونـــها در دمــــا های میلیاردی تشکیل شده اند و دارای عمر ابدی هستند و فراوانترین وجودند . (هر اتم ، یک میلیـــارد فوتون). البته انسان هم توانسته با شکافتن هسته اتم ( در انفجار اتمی ) و اتصال هسته اتم ( انفجار هیدروژنی)،با تبدیل ماده به انرژی مقادیر عظیمی از فوتونهای پر انرژی (فوتونهای رادیواکتیو-اشعه گاما)تولید کند:E=mc^2.

زمانی که یک الکترون ، فوتون را جذب یا دفع میکند به پوزیترون تبدیل میشود . برخورد الکترون و پوزیترون،ناپدیدی آنها و تشکیل فوتون را موجب میشود .(ماده به انرژی تبدیل میشود).

گراویتونها، نیروی جاذبه ای که منشاء آن، بوزون حاملی بنام ،هیگز(با چرخش صفر) است! بعبارتی ، نقاش سیاهچاله هااند.

گلوئونها، (چرخش 1) با بار خنثی ،چسب هسته اتمی را پدید آورده است . گلوئــونــها نیز طــــی واکنش های هسته ای در دمای میلیارد درجه ای پدید می آیند.

و بالاخره بوزونهای حامل که جرم داری شون قابل تحصین است ،w - w + با 81000 میلیــــــــون الکترون ولت و z0 با 93800 میلیون الکترون ولت(Mev). خلاصه اینکه ، گشتـــاور یــک و نیروی ضعیف از خصوصیات آنهاست.

بوزونهائی کوارکی (دو کوارکی که مزون نامیده میشوند):باز هم عامل انرژی هستند.

این تبدیل کنندهای خرده ذره ماده به انرژی ،شامل :

پیون : ایجاد کننده نیروی قوی که پروتونهای هم بار را سر جایشان می نشاند -(هیدکی یوکاوا 1935م).و البته در اشعه کیهانی هم ثبت شده اند(سسیل فرانک پاول - 1947م). پیونها با اجرام متفاوت و بارهای مثبت،منفی و خنثی مشاهده شده اند.

کئون: مزون خنثی با عمر کوتاه و جرم بیشتر از پیون ، که در ساختار مـــــــــاده معمولی حضور ندارد.

از انرژی زاها که بگذریم به ماده زاها (فرمیونها)میرسیم:

خرده ذره هائی که سازنده ماده هستند را فرمیون مینامند: (چرخش2/1) و دارای حرکت دایره ای بوده و شامل کوارک و لپتون و باریون (سه کوارکی )است.

کوارکها : تا آنجا که علم بشر اجازه داده ،میتوان گفت که کوارکها سنگ پایه تشکیل ماده اند و شامل :۱- کوارک بالا ۲- کوارک پائین ۳- کوارک راس ۴- کوارک قاعده ۵-کوارک عجیب و ۶-کوارک افسونگر هستند.

لپتونها : این فرمیونها ،خرده ذره های سبکی هستند که از ریز ذره های ذیل تشکیل یافته اند:

الکترونها :خرده ذره های سبک پایــداری که با بار منفی برروی مدار اتـم با سرعــــــت ۶۰۰km/s میچرخند و در همه ذرات حضور دارند ( واکنش آنها موجب پیدایش واکنشهای شیمیـــائـــــی می شود).

الکترون دارای ضد خرده ذره ای بنام پوزیترون(بار ۱+) میباشد.بعبارتی تصویر آئینه ای آن بوده که در سال ۱۹۳۱ م توسط موریس دیراک حدس زده شد.و در سال ۱۹۳۲ م توسط اندرسن کشف شـــد.

لازم به ذکر است که هر خرده ذره ای دارای یک ضد خود بوده که بار و حرکتش مخالف ذره اصلی بوده و سازنده ضد ماده میباشد . ساختار برخی سیاهچاله ها را از ضد ماده می دانند.

میو-آنها (الکترونهای چاق تا ۲۰۰ برابر)،تو-آنها و نوترینوها (خنثی- جرمشان یک ده هزارم الکترون بوده و روزانه 10 میلیارد نوترینو از خورشید به هر سانتیمتر مربع کره آبی رنگ ما اصابت میکنه!و از طرف مقابل آن بیرون میزنه! ).

و نهایتا باریونهای سنگین وزن با عمر کوتاه که فرمیونهائی هستند متشکل از ۳ کوارک و بلافاصله پس از تشکیل به پروتون (سازنده هسته با بار ۱+ و به تعداد مساوی با الکترون در هر ذره و بـــــــا سرعت ۱۵ km/s و ۵ برابری تعداد نوترونها در طبیعت) و نوترون و باریونهای دیگر(ناپایـــــــــدار که از بقایایشان ،انواع دیگری به همراه پرتو کیهانی سیگما،امگا،هیپرون و زی بوجود میآید) تبدیل می شوند.

اگر به دنبال ریسمانها ( کلاف ریسمانی )می گردید ، دنیای کوارکها پاسخگو نیست . باید زیر اقیانوس کوارکها و زیر خرد ذره های دیگر غواصی کنید و فقط در فرمولها مسیر را ادامه دهید و دعا کنید باگی بر سر راهتان سبز نشود. در آن پائین ابزاری جهت اندازه گیری و رصد ندارید .هر چیزی کشف کنید ، به محض بالا آوردن آن غیب میشود. وهر چه قسم بخورید که وجود دارد! جز دیوانه خواندن شما کمکی نخواهند کرد!

خوب حالا سنگ را بردارید و مرز ماده و ضد ماده ،فیزیک و متافیزیک ،عالم غیب و شهود،دنیای ما و جنیان ، و بطور کل مرز بندی دنیاهای موازی را در نظریه ریسمانها ،به من نشان دهید.

آیا فیزیک به دنیای متافیزیک وارد شده است و یا بالعکس؟

مرز فیزیک و متا فیزیک کجاست؟ ماده چیست ؟ دنیاهای موازی در کجای هم واقع شده اند؟ اونها و دنیای اونها از چه تشکیل یافته که ما را میبینند ؟ و چرا ما آنها را نمیبینیم؟( یراکم - حیث لا ترونهم ).

یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه ینزغ عنهما لباسهما لیریهما سوآتهما انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لا یومنون(اعراف/۲۷)

ای فرزندان آدم ! شیطان شما را نفریبد ،آنگونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیـــــرون کرد ، و لباسهایشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد.چه اینکه او و قبیله اش شما را میبینند از جائی که شما آنها را نمی بینید،ما شیاطین را اولیــــای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند.
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نماز و میدان مغناطیسی بدن انسان! !!Tina!! 1 309 ۱۷-۰۶-۹۶، ۰۲:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  جن ها در چه صورت مزاحم انسان می شوند ؟ hadis hpf 0 226 ۲۷-۱۲-۹۵، ۰۱:۳۱ ق.ظ
آخرین ارسال: hadis hpf
  رابطه ذهن انسان و شادي !!Tina!! 0 195 ۰۳-۱۲-۹۵، ۱۰:۵۸ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
3 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
صنم بانو (۱۷-۰۸-۹۶, ۱۱:۲۴ ق.ظ)، !!Tina!! (۱۶-۰۸-۹۶, ۰۸:۴۲ ب.ظ)، taranomi (۱۶-۰۸-۹۶, ۱۰:۱۷ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان