ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
کلافه
...
ترانه سرا : ساحارا منادی
تنظیم : الیاس شیرزاد
...
برو اگه میخوای بری ،
دلت نسوزه واسه من !!
اینجوری که کلافه ای
بد تره خب ، دل رو بکن !!
بکن دل و از این همه خاطره های روی آب
فک کن ندیدی ما همو حتی یه بارم توی خواب
راحت برو یه قطره هم گریه نداره چشم من !!
اشکاشو پشت پای تو ، میخواد بریزه دل بکن ..
من که نمی میرم ،اگه بخوای تو از اینجا بری
چون میدونستم که تو از اول راه مســـافری !!
شاید نفهمیدی که من بی اونکه تو چیزی بگی
سپردمت دست خــدا ، که بی خدافظی نری
غصه ی راهمو نخور ، شاید همینجا بمونم
شاید به مقصد رسیدم خودم فقط نمیدونم
رحت برو یه قطره هم گریه نداره چشم من
اشکاشو پشت پای تو ، میخواد بریزه دلو بکن
شاید نفهمیدی که من بی اونکه تو چیزی بگی
سپردمت دست خــدا ، که بی خدافظی نری
غصه ی راهمو نخور ، شاید همینجا بمونم
شاید به مقصد رسیدم خودم فقط نمیدونم
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
بازی
تمام سال من بی تو
پر از سوز زمستونه
صدای خنده رو هیچکس
نمیشنوه از این خونه
تو رفتیو نگاه من
یه دریا دردو غم داره
یکی انگار توی سینم
گل یئس داره میکاره
بی تو قلب جهنم هم مثه خونه واسم سرده
با اون حالی که تو رفتی محاله بازی برگرده
دارم یخ میزنم بی تو
تا فرصت هست آخه برگرد
تو این سرمای تنهایی
نمیشه حفظ ظاهر کرد
جای خالی تو داره
همه دنیامو میگیره
بی تو آسون ترین کارا
واسم سخت و نفس گیره
بی تو همصحبت شبهام همین چاردونه دیواره
بیتو این سقف هم سقف نیست ازش دلتنگی میباره
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
تکرار
هی آدمک کوکی ، صبح شد که بیدار شی
مثل همه ی عمرت تکرار شی و تکرار شی
صبح بدی انگار نیست ، تو توی شبت غرقی
بین شب و روز تو انگار که نیست فرقی
شب ها مثل روز هاته ، روز هات همگی تکرار
از دست همه سیری ، از دست خودت بیزار
پرواز واسه تو مرده تو اوج نمیگیری
بردی همه رو از یاد ، از یاد همه میری
تا فرصت هنوز هم هست ، برگرد به خودت برگرد
نو شو که این تکرار از تو ، تو رو دورت کرد
بسه اگه تا امروز تکرار تو رو داد بر باد
فردا رو بساز از نو ، دیروز رو ببر از یاد
تو لحظه ی تکراریت تنها خودتی همرات
حسرت شده یارتو ، ای کاش همه ی حرفات
با غصه نشو همدم ، سنت شکن خود باش
آزاد ترین فردی ، وقتی که نگی ای کاش !
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
پرواز
ترانه سرا : شایان جعفرنژاد
من و تو دو تا پرنده...تو قفس زندونی بودیم
جای پَر زدن نداشتیم...ولی آسمونی بودیم
ابر و بارونو می دیدیم...اما دنیامون قفس بود
چشم به دوردستا نداشتیم...همینم واسه ما بس بود
اما یک روز اونایی که...ما رو با هم دوست نداشتن
تو رو پَر دادن و جاتَم...یه دونه آینه گذاشتن
منِ خوش باورِ ساده...فکر می کردم رو به رومی
گاهی اشتباه می کردم...من کدومم تو کدومی
با تو زندگی می کردم...قفسِ تَنگ و سیاهو
عشق تو از خاطرم برد...عشقِ پَر زدن تا ماهو
اما یک روز بادِ وحشی...رویاهامو با خودش برد
قفس افتاد و شکست و...آینه افتاد و ترَک خورد
تازه فهمیدم دروغ بود...دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری...خودمو نشناخته بودم
تو تو آسمونا بودی...با پرنده های آزاد
منِ تن خسته رو حتی...یه دفعه یادت نیفتاد
حالا این قفس شکسته راه آسمون شده باز
اما تو قفس نشستم ، دیگه یادم رفته پرواز
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
چوب خط
خط می کشم رو دیوار همیشه روزی یک بار
تو هم شبیه من باش حسابتو نگه دار
ببین که چند تا قرنه تن به اسیری دادی
دنیات شده شبیه سلول انفرادی
تا چشم رو هم میذاری می بینی عمر تموم شد
بین چهارتا دیوار وجود تو حروم شد
چوب خط این اسیری دیواراتو پوشونده
همین روزا می بینی که فرصتی نمونده
بیرون بیا خودت باش تو آدمی نه برده
همیشه باخته هرکس شکایتی نکرده
عاشق زندگی باش زندگی شغل و پول نیست
تو امتحان بودن برده بودن قبول نیست
خط می کشم رو دیوار همیشه روزی یک بار
تو هم شبیه من باش حسابتو نگه دار
ببین که چند تا قرنه تن به اسیری دادی
دنیات شده شبیه سلول انفرادی
بیرون بیا خودت باش تو آدمی نه برده
همیشه باخته هرکس شکایتی نکرده
عاشق زندگی باش زندگی شغل و پول نیست
تو امتحان بودن برده بودن قبول نیست
خط می کشم رو دیوار همیشه روزی یک بار
تو هم شبیه من باش حسابتو نگه دار
خط می کشم رو دیوار...
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
گل من
برقرار باشی و سبز
گل من تازه بمون
نفسم پیشکش تو
جای من زنده بمون
باغ دل بی تو خزون
موندنی باش مهربون
تو که از خود منی
منو از خودت بدون
غزل و قافیه بی تو
همه رنگ انتظاره
این همه شعر و ترانه
همه بی عطر و بهاره
موندنی باشی همیشه
لب پاییزو نبوسی
نشه پرپر شی عزیزم
مهربون گلم نپوسی
---
برقرار باشی و سبز
گل من تازه بمون
نفسم پیشکش تو
جای من زنده بمون
باغ دل بی تو خزون
موندنی باش مهربون
تو که از خود منی
منو از خودت بدون
غزل و قافیه بی تو
همه رنگ انتظاره
این همه شعر و ترانه
همه بی عطر و بهاره
موندنی باشی همیشه
لب پاییزو نبوسی
نشه پرپر شی عزیزم
مهربون گلم نپوسی
---
موندنی باشی همیشه
لب پاییزو نبوسی
نشه پرپر شی عزیزم
مهربون گلم نپوسی
من خودم عاشق این ترانه ام ............ ممنونم از سیاوش عزیزم بخاطر این ترانه ی قشنگ .... منو یاد یکی از بهترین دوستام میندازه
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
پرنده ی مهاجر
ای پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما
به کجامیری عزیزم قفسه تموم دنیا
روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری
وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری
میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای بر گردی خونه گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم
آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه
آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه
میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای بر گردی خونه گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم
آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه
آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
خدا جون
خداجون ! متشکریم که چشم دادی بهمون
واسه گریه کردن و دیدن این دنیای زشت
مرسی که پا به ما دادی واسه ی سگ دوزدن
واسه گشتن تو جهنم دنبال راه بهشت
آخ که شکرت ای خدا
واسه جهان به این بدی
چی میشد اگه تو دست
به ساختنش نمیزدی ؟
خداجون ! ممنون از اینکه دوتا دست دادی به ما
تا اونارو رو به هر مترسکی دراز کنیم
خداجون ! مرسی از این دلی که تو سینه مونه
می تونیم دل یکی دیگرو بازیچه کنیم
آخ که شکرت ای خدا
واسه جهان به این بدی
چی میشد اگه تو دست
به ساختنش نمیزدی ؟
خداجون ! ممنون از اینکه دوتا دست دادی به ما
تا اونارو رو به هر مترسکی دراز کنیم
خداجون ! مرسی از این دلی که تو سینه مونه
می تونیم دل یکی دیگرو بازیچه کنیم
آخ که شکرت ای خدا
واسه جهان به این بدی
چی میشد اگه تو دست
به ساختنش نمیزدی ؟
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
الکی
من فقط عاشق اینم ، حرف قلبت و بدونم
الکی بگم جدا شیم ، تو بگی که نمی تونم
من فقط عاشق اینم ، بگی از همه بیزاری
دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم ، عمری از خدا بگیرم
اونقدر زنده بمونم ، تا بجای تو بمیرم
من فقط عاشق اینم ، روزایی که با تو تنهام
کار و بار زندگیم و بزارم برای فردا
من فقط عاشق اینم ، وقتی از همه کلافم
بشینم یه گوشه دنج ، موهای تو رو ببافم
عاشق اون لحظه ام که ، پشت پنجره بشینم
حواست به من نباشه ، دزدکی تو رو ببینم
من فقط عاشق اینم ، عمری از خدا بگیرم
اونقدر زنده بمونم ، تا بجای تو بمیرم
من فقط عاشق اینم ، عمری از خدا بگیرم
اونقدر زنده بمونم ، تا بجای تو بمیرم
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي
ارسالها: 2,414
موضوعها: 1,356
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
573
سپاسها: 3966
3488 سپاس گرفتهشده در 2005 ارسال
یادگاری
ترانه سرا : کورش سمیعی
تنظیم : فرد میرزا
چندتا عکس یادگاری
با یه بغضو چندتا نامه
چندتا آهنگ قدیمی
که همه دلخوشیامه
آینه ای که رو به رومه
غرق تو بهت یه تصویر
بارونای پشت شیشه
من و تنهایی و تقدیر
دست من نیست نفسم
از عطر تو کلافه می شه
لحظه ای که حسی از تو
به دلم اضافه می شه
باور نمی شه اما
این تویی که داره می ره
خیره می مونم به چشمات
حتی گریه ام نمی گیره
چشای مونده به راهو
شب تنهایی و ماهو
یه دل بی سرپناهو
من و خونه
ساعت های غرق خوابو
این منه بی تو خرابو
یادت هرگز نمی مونه
نمی مونه نمی مونه
دست من نیست نفسم
از عطر تو کلافه می شه
لحظه ای که حسی از تو
به دلم اضافه می شه
باور نمی شه اما
این تویی که داره می ره
خیره می مونم به چشمات
حتی گریه ام نمی گیره
چشای مونده به راهو
شب تنهایی و ماهو
یه دل بی سرپناهو
من و خونه
ساعت های غرق خوابو
این منه بی تو خرابو
یادت هرگز نمی مونه
نمی مونه نمی مونه
آه ه
نمی مونه یادت نمی مونه
یادت هرگز نمی مونه
نمی مونه نمی مونه
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
حسين پناهي