امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مراسم عقد دختر و پسر در دادسرا
#1

بازپرس شعبه 5 ورامین برای پایان دادن به این سناریوی عاشقانه دستور داد تا پدر نگران این دختر فراری از خانه به دادسرا احضار شود.


راه دانشجو: مراسم عقد دختر و پسر در حالی نزد بازپرس دادسرای ورامین برگزار شد که عروس خانم می‌دانست چه اشتباه بزرگی کرده است!

به گزارش شبکه ایران، این دختر به خاطر علاقه به پسری از خانه فرار کرد و خانواده‌اش را تا مرز جنون پیش برد.

دختر 15 ساله‌ای روی صندلی شعبه 5 دادسرای ورامین نشسته و سر به زیر انداخته بود و اشک می‌ریخت و با این سن کم دستبند به دست داشت. بغض گلویش اجازه نمی‌داد حرف بزند. پسر لاغراندامی که نگران بود با دستان بسته در راهروی دادسرا راه می‌رفت و گاهی اوقات از لای در نیمه بسته به داخل اتاق که مریم اشک می‌ریخت نگاهی می‌کرد.

بیشتر از خودش نگران «مریم» بود و جالب اینکه تعصب خاصی داشت.

منصور می‌گفت: «دوستش دارم و باید به هم برسیم و طاقت دیدن اشک‌هایش را ندارم.»
این اشک‌ها و نگرانی‌ها نشان از لیلی و مجنونی داشت که می‌خواستند به هم برسند. این دختر و پسر مدت کمی بود که با هم آشنا شده و آنقدر دلباخته هم شده بودند که دست به کارهایی زدند تا پشت میله‌های بازداشتگاه حسرت بخورند.

منصور وارد اتاق شعبه 5 شد و به بازپرس داداش‌زاده گفت: حدود 3 ماه پیش برای گرفتن گواهینامه به آموزشگاه رانندگی که در نزدیکی خانه مریم بود رفتم و خیلی اتفاقی با مریم آشنا شدم و رفته‌رفته آشنایی ما زیاد شد و تا حدی به هم وابسته شدیم که طاقت دوری از همدیگر را نداریم و می‌خواهم با وی ازدواج کنم.

پسر عاشق در ادامه گفت: 4 روز پیش مریم چون می‌گفت می‌داند که پدرش اجازه نمی‌دهد که در این سن ازدواج کند پیشنهاد داد تا با هم فرار کنیم و ماجرا را با خانواده‌ام در میان گذاشتم و مریم را بعد از فرار به خانه خواهرم در اسلامشهر بردم و بعضی وقت‌ها به خانه خواهرم می‌رفتم و با دیدنش آرامش می‌گرفتم اما دیگر از فرار خسته شدیم و تصمیم گرفتیم پیش پلیس برویم و زمانی که ماجرا را در پلیس آگاهی ورامین گفتیم بازداشت و برای رسیدگی به پرونده فرار مریم از خانه به دادسرا آمدیم.

بازپرس داداش‌زاده وقتی حرف‌های دختر و پسر جوان را شنید از گفته‌های پسر پی برده بود که منصور حتی وقتی از سوی مادر مریم جواب منفی شنیده بود قصد داشته خود را حلق‌آویز کند که برادرش مانع کار وی شده بود.

بازپرس شعبه 5 ورامین برای پایان دادن به این سناریوی عاشقانه دستور داد تا پدر نگران این دختر فراری از خانه به دادسرا احضار شود.

پدر مریم وقتی پای در دادسرا گذاشت و از ناپدید شدن ناگهانی دخترش نگران بود زمانی که دستبند پلیس را روی دستان دخترش دید غم سنگینی در چهره‌اش نمایان شد و با عصبانیت پیش روی بازپرس داداش‌زاده ایستاد و فهمید باید آرام باشد. همه منتظر بودند تا پدر مریم تصمیم بگیرد، این مرد وقتی دید دخترش گریان و ملتمسانه از وی می‌خواهد خواستگاری منصور را بپذیرد، لبخندی زد و با نگرانی از سرنوشت دخترش پذیرفت وی با پسر مورد علاقه‌اش ازدواج کند.

منصور که با شنیدن این خبر انگار دنیا را به دست آورده و گویا خیلی عجله داشت، گفت: قصد دارم امروز همسرم را عقد کنم و بعد از محرم و صفر ازدواج می‌‌کنیم.

مریم هنوز اشک روی گونه‌هایش جاری می‌شد و وقتی شنید پدرش با ازدواج راضی است به سوی وی رفته و خواست کارش که اشتباه بوده و خانواده‌ را نگران کرده بود، ببخشد.

مریم به شوک گفت: بعد از اینکه با منصور آشنا شدم و پی بردم پسر خوب و پاکی است، کم‌کم به هم علاقه‌مند شدیم منصور خواست که با هم ازدواج کنیم اما می‌دانستم پدرم به خاطر کم سن بودنم مانع ازدواج‌مان می‌شود.

وی گفت: منصور با این سن و سال خانه دارد و در کارش موفق است اما من به خاطر پاک بودن به منصور علاقه پیدا کردم و خوشحالم که پدرم رضایت داد.

مریم با اشک شوق گفت: «امیدوارم هیچ دختری کاری که من کردم انجام ندهد. می‌دانم پسران فریبکار زیاد هستند اما منصور را کاملاً می‌شناختم و می‌دانستم قصدش فقط ازدواج است. امروز بهترین روز زندگی‌ام است چون هم خانواده‌ام و هم همسر آینده‌ام را دارم.»

بنا به این گزارش، زمانی که خبرنگار شوک قصد عکس انداختن از مریم را نیز داشت منصور با تعصب خاصی مانع عکس گرفتن از همسر آینده‌اش شد و تنها اجازه عکس دستان بسته مریم را داد و گفت در آینده نزدیک جای دستبند روی دستان همسرم حلقه ازدواج‌مان را خواهید دید و بازپرس داداش‌زاده با رضایت پدر مریم پرونده را مختومه اعلام کرد.
پاسخ
سپاس شده توسط: admin ، ونوشه


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  پسر نوجوانی که در خانه، غار زیرزمینی ساخت صنم بانو 3 501 ۰۶-۰۴-۰، ۱۰:۵۳ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  نصایح ونه گات در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT minaa 0 138 ۳۰-۰۲-۰، ۰۱:۱۹ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa
  روز جهانی پسر از کجای تقویم آمد؟ صنم بانو 4 307 ۲۸-۰۲-۰، ۱۲:۲۲ ب.ظ
آخرین ارسال: ♥Aria♥

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان