۲۶-۱۰-۹۴، ۰۵:۵۵ ب.ظ
26 / 10 / 94
مردی با جمجمه ی تیتانیومی
لئو تارانتِ 34 ساله، اهل «وُرسِستِر» سه سال پیش در اثر یک حادثه دچار صدمات مغزی شدیدی شد
و 8 ماه تمام را در حالت کما گذراند.به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، لئو تارانتِ 34 ساله، اهل «وُرسِستِر»
سه سال پیش در اثر یک حادثه دچار صدمات مغزی شدیدی شد و 8 ماه تمام را در حالت کما گذراند. پزشکان تصور می کردند
که لئو می میرد یا در صورت زنده ماندن دچار معلولیت شدید می گردد اما پس از آنکه عده ای از پزشکانِ پیشگام به جمجمه لئو فلز
اضافه کردند، حال وی کاملاً بهبود یافت به گونه ای که از آن به عنوان یک معجزه ی پزشکی یاد میشود.
پزشکان بیمارستان دانشگاه کاونتری به مدت 6 هفته نیمی از جمجمه آسیب دیده ی او را برداشتند تا به جای آن ورقه های تیتانیومی کار
بگذارند. بالاخره روزی که لئو از کما خارج شد، گویی زمان به روز تولدش بازگشته بود چراکه او نه می توانست حرف بزند یا راه برود و نه کلاً تکان
بخورد. به گونه ای که پزشکان معتقد بودند او به مراقبت های بیست و چهار ساعته نیاز دارد؛ اما زمانی که وی به تدریج دوباره توانست بنشیند و صحبت
کند حسابی دکتر مشاورش، الیزار اُکری را شگفت زده کرد.اکنون این معجزه ی متحرک به عنوان بازیکن گلف به سر کارش بازگشته است و تنها یادگاری
که از صدمات آن حادثه در وی باقی مانده، از دست دادن حس بویایی اش است.لئو میگوید: پزشکان به من گفتند طبق کتابهای پزشکی من باید میمردم
و زنده ماندنم غیرقابل باور بود؛ و اینکه در صورت زنده ماندن حتماً دچار معلولیت بسیار شدیدی میشدم. آن ها تصور می کنند تنها دلیلی که این
بهبود معجزه اساس مرا توجیه میکند مثبت گرایی خودم است که از مادرم به ارث بردم. مادرم به طرز باورنکردنی مثبت اندیش
است. من هم هرگز قبول نکردم که حالم خوب نمی شود.
مردی با جمجمه ی تیتانیومی
لئو تارانتِ 34 ساله، اهل «وُرسِستِر» سه سال پیش در اثر یک حادثه دچار صدمات مغزی شدیدی شد
و 8 ماه تمام را در حالت کما گذراند.به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، لئو تارانتِ 34 ساله، اهل «وُرسِستِر»
سه سال پیش در اثر یک حادثه دچار صدمات مغزی شدیدی شد و 8 ماه تمام را در حالت کما گذراند. پزشکان تصور می کردند
که لئو می میرد یا در صورت زنده ماندن دچار معلولیت شدید می گردد اما پس از آنکه عده ای از پزشکانِ پیشگام به جمجمه لئو فلز
اضافه کردند، حال وی کاملاً بهبود یافت به گونه ای که از آن به عنوان یک معجزه ی پزشکی یاد میشود.
پزشکان بیمارستان دانشگاه کاونتری به مدت 6 هفته نیمی از جمجمه آسیب دیده ی او را برداشتند تا به جای آن ورقه های تیتانیومی کار
بگذارند. بالاخره روزی که لئو از کما خارج شد، گویی زمان به روز تولدش بازگشته بود چراکه او نه می توانست حرف بزند یا راه برود و نه کلاً تکان
بخورد. به گونه ای که پزشکان معتقد بودند او به مراقبت های بیست و چهار ساعته نیاز دارد؛ اما زمانی که وی به تدریج دوباره توانست بنشیند و صحبت
کند حسابی دکتر مشاورش، الیزار اُکری را شگفت زده کرد.اکنون این معجزه ی متحرک به عنوان بازیکن گلف به سر کارش بازگشته است و تنها یادگاری
که از صدمات آن حادثه در وی باقی مانده، از دست دادن حس بویایی اش است.لئو میگوید: پزشکان به من گفتند طبق کتابهای پزشکی من باید میمردم
و زنده ماندنم غیرقابل باور بود؛ و اینکه در صورت زنده ماندن حتماً دچار معلولیت بسیار شدیدی میشدم. آن ها تصور می کنند تنها دلیلی که این
بهبود معجزه اساس مرا توجیه میکند مثبت گرایی خودم است که از مادرم به ارث بردم. مادرم به طرز باورنکردنی مثبت اندیش
است. من هم هرگز قبول نکردم که حالم خوب نمی شود.
پایان رمانتون رو اینجا اعلام کنین
http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=129070&pid=782078#pid782078
http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=129070&pid=782078#pid782078