[ مشاعره با اشعار شاعران ]

[SilentCity]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت


باز آید و برهاندم از بند ملامت

[Kimia.02]

تا توانی دلی به دست اور دل شکستن هنر نمی باشد

[Ar.chly]

دل داده ام بر باد بر هرچه بادا باد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد

[Kimia.02]

دلا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی

[Ar.chly]

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی
غم خواره یاران شد تا باد چونین بادا

[.ShahrzaD.]

ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

[خانوم معلم]

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
وز بهر طمع بال و پر خویش بیاراست!!

[Ar.chly]

آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم

[SilentCity]

من از بیگانگان هر گز ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد (ایول)

[خانوم معلم]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند