ارسالها: 2,092
موضوعها: 1,410
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۳
اعتبار:
3,835
سپاسها: 0
6 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
دنیای تو بی نهایت همه جاش مهمونی نور..
دنیای من یه کف دست،رو سقف سرد یک گور
من دارم تو آدمک ها می میرم،وبرام ازپری ها قصه میگی..
من توی حیله ی وحشت میپوسم،برام ازخنده چرا قصه میگی
ارسالها: 293
موضوعها: 81
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۳
اعتبار:
412
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
يه شب تو خواب وقت سحر
شهزاده ى زرين كمر
نشسته بر اسب سپيد
ميومد از كوه وكمر
ميرفت و آتش به دلم ميزد نگاهش
سپيده كه بزند دراين بيشه زار خزان زده
شايد دوباره گلى برويد شبيه آنچه در بهار
بوييديم پس به نام زندگى...
هرگز مگو هرگز
ارسالها: 43
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۳
اعتبار:
17
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
شبا بیدار و روزا
خیره به عکست
این شده کارم دیگه طاغت ندارم
دلم میخواد یه جایی اونور دنیا خودمو جا بذارم
ارسالها: 5,021
موضوعها: 341
تاریخ عضویت: بهمن ۱۳۹۲
اعتبار:
7,240
سپاسها: 2
46 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
منو با یاد چشای تو
عمریه با این خیال تو
که زندمو که زندمو
برای تو میمیرمو
دلمو دادم به دست تو
از همون روز که دل بستمو
عاشق شدم عاشق شدم
دیوونه ی نگاه تو
***
قلبم ایستاد.!
به تماشــای رفتنت...
ارسالها: 58
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: بهمن ۱۳۹۳
اعتبار:
9
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
وقتی که هستی قدرتو نمیدونم
وقتی که میری از پیشم پشیمونم
ارسالها: 58
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: بهمن ۱۳۹۳
اعتبار:
9
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
منم از زندگی سیرم
منم بدجور دلگیرم
دارم دور از تو میمیرم
برگرد
ارسالها: 43
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۳
اعتبار:
17
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
داری دل میزنی دل میکنی تو کم کم
من بهت حق میدم من حالتو میفهمم
نبض احساستو میگیرمو حالت خوش نیست...
ارسالها: 3,047
موضوعها: 216
تاریخ عضویت: آذر ۱۳۹۳
سپاسها: 0
8 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
تو یه دورویی یه ادم پست
شدی یه کسی باهمه هست...
ارسالها: 43
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: اسفند ۱۳۹۳
اعتبار:
17
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
تو فکرتم دوسه روزه
دلم واسه تو میسوزه
کی به تو گفته که قهرم
بعد تو شیطونی کردم
ارسالها: 293
موضوعها: 81
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۳
اعتبار:
412
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
ميشه بگى به كى اين روزا دل دادى
ميشه بگى چى شد از چشمم افتادى
ميشه بپرسم چه لذتى داره حالا كه آزادى
حالا كه منو نميبينى تودنيات
سپيده كه بزند دراين بيشه زار خزان زده
شايد دوباره گلى برويد شبيه آنچه در بهار
بوييديم پس به نام زندگى...
هرگز مگو هرگز