ارسالها: 1,318
موضوعها: 21
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۴
اعتبار:
2,105
سپاسها: 0
6 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
۲۶-۰۹-۹۴، ۰۷:۱۷ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۸-۰۹-۹۴، ۱۲:۴۳ ق.ظ توسط شقایق سرخ.)
دوستان عزیز سلام
یک پیشنهاد دارم براتون :
30 آذر مصادف است با 9 ربیع الاول آغاز امامت صاحب الزمان (عج)
بیایید برای گرامی داشت این روز عزیز شعرهای با موضوع
امام زمان (عج) و انتظار رو به صورت مشاعره بزاریم
عاشقان مهدی فاطمه (عج) بسم الله.......
قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاری است نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است........
اللهم عجل لولیک الفرج.................................
ابر و باد و مه و خورشید و فلک یک شعر است / هر نسیم حرم کرب و بلا را عشق است.
ارسالها: 1,010
موضوعها: 261
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۴
اعتبار:
3,633
سپاسها: 38
60 سپاس گرفتهشده در 6 ارسال
خبر امد خبر نیست هنوز
ازغم دوری دلدار بسوز
شاید این جمعه بیاید شاید
نه...
باید این جمعه بیاید باید
من دگر خسته شدم ازشاید
الکی الکی هم که شده شاد باش تا راستی راستی باورت بشه و زندگیت پر از شادی بشه
مخصوص امضا و آواتار دوستانی که شورغم رو درآوردن
ارسالها: 1,318
موضوعها: 21
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۴
اعتبار:
2,105
سپاسها: 0
6 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
دلم گرفته از این انتظار یلدایی
دقایقم همه غرق "چه وقت می ایی"
نوشته اند صدایش کنید می شنود ؟
صدایت می زنم اخر کجای دنیایی ؟
بگو چه وقت می ایی ؟ ببین که دلهامان
دگر قبول ندارد ، هنوز و امایی
بهار من ، گل نرگس ! تویی که می ایی
و باز نقطه سر خط ، نریز اشک ، ای چشم
تمام می شود این انتظار یلدایی
اللهم عجل لولیک الفرج.....................
ابر و باد و مه و خورشید و فلک یک شعر است / هر نسیم حرم کرب و بلا را عشق است.
ارسالها: 1,318
موضوعها: 21
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۴
اعتبار:
2,105
سپاسها: 0
6 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
ای کاش سوار سبز روحانی من
مه پاره یلدای زمستانی من
یک جمعه به خاطر خدا رد می شد
از کوچه انتظار طولانی من
اللهم عجل لولیک الفرج..................
ابر و باد و مه و خورشید و فلک یک شعر است / هر نسیم حرم کرب و بلا را عشق است.
ارسالها: 9,372
موضوعها: 868
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۴
اعتبار:
8,347
سپاسها: 0
15 سپاس گرفتهشده در 5 ارسال
نوادگان زمین خسته از پریشانی
چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد
برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟
چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز
به نیزه ها شده قرآن به دست شیطانی
دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر
در انتظار شما ای طلوع پایانی
ارسالها: 1,353
موضوعها: 38
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۴
اعتبار:
1,722
سپاسها: 0
19 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان!
آقا اجازه!............................
.......................................!
باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان.
وقتی می گوییم دور!
دور از کجا؟
هر کسی باید یک نفر را داشته باشد
تا فاصله ها را با او بسنجد...
-حسن آذری
ارسالها: 419
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: آبان ۱۳۹۴
اعتبار:
344
سپاسها: 0
2 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
۰۴-۱۰-۹۴، ۰۱:۲۵ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۰۴-۱۰-۹۴، ۰۱:۲۸ ب.ظ توسط armiti.)
با چشم شهر آشوب خود مارا زلیخا میکنی
یعقوب چشمان مرا تنها تو بینا میکنی
دیگر نمیداند کسی فرق ترنج و دست را
یوسف، تمام شهر را داری زلیخا میکنی
بی تو گذشت این جمعه ای صاحب عصر و زمان
عصر کدامین جمعه را صبح تماشا میکنی
انچه که ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت!!!
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!!!
تاکه خواستیم یک «دوروزی» فکرکنیم!!!!!!!
بردرخانه نوشتند؛ درگذشت....