امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مقاله ای در باره ی دوستی های قبل از ازدواج
#1
به نام خدا _ موضوع مقاله : برسی مشکلات دوستی های قبل از ازدواج _ برگرفته از کتاب(دوستی های قبل از ازدواج . نوشته ی م.حورایی) _ کاری از ...:::غزل:::...

خواهش میکنم در خواندن این مطالب به نکات زیر خوب توجه کنید!
ـــ با خودمان صادق باشیم
ـــ خود را به خواب نزنیم
ـــ در خلوت در مورد آن تامل کنیم
ـــ خودمان تصمیم بگیریم
خداوند بین دو جنس زن و مرد جاذبه ای انکار نشدنی قرار داده است.این جاذبه نه تنها نقطه ضعفی نیست بلکه یک نعمت الهی است.که عامل ازدواج زن و مرد و تشکیل خانواده میشود.
اما متاسفانه خیلی ها راه ازدواج را اشتباه میروند.یا به بهانه ی ازدواج اقدام به ایجاد رابطه بین جنس مخالفشان میکنند.
یعنی خیلی ها فکر میکنند راه ازدواج دوستی است.و نیتشان آشنایی بیشتر با طرف مقابلشان است.ما این قصدشان را بسیار تحصین میکنیم،اما روشی که شما به کار گرفته اید اشتباه است.
حال به چند تا از مشکلات دوستی های قبل ازدواج میپردازیم:

*جاذبه ها مانع شناخت است
زمانی که شما با طرف مقابلتان به نیت آشنایی بیشتر دوست میشوید،چون در اوج جوانی قرار دارید ناخود آگاه شعله ی عشق در وجودتان شعله ور میشود و این مانع این میشود که شما عیب های طرفتان را ببینید.حتی اگر به شما بگویند که فلانی ، فلان عیب را دارد،اعتراض میکنید و از او دفاع میکنید.درسه حالت ، یا عیب آن را نمیبینید یا عیبش را کوچک میشمارید و یا اصلا ان را عیب نمیشمارید.
*در دوستی ها رفتار های تصنعی وجود دارد
در دوستی ها به دلیل اینکه فرد میخواهد جلوی طرفش بهتر جلوه کند خواه یا ناخواه از خود رفتار های تصنعی نشان میدهد.در کل رفتارهایش مال خودش نیست.بلکه رفتارهای مصنوعی بیش نیست تا جلوی شما بهتر خود را نشان دهد.مثلا زمانی که برای دختر مشکلی پیش می آید پسر بلافاصله آن را تامین میکند.و بالعکس.
شاید بعضی ها معتقد باشند که به مرور زمان رفتار های واقعیشان بروز میکنند و آنها نمیتوانند تا آخر به رفتار های تصنعی ادامه دهند.در صورتی که این چنین نیست.آنها تا زمانی که به جلب اعتماد شما نیاز دارند به همین کار ادامه خواهند داد.جالب اینجاست که (دختر و پسر)های جوان میخواهند از همین رفتار های تصنعی همدیگر را بیشتر بشناسند.

*پیشنهاد دوستی نشانه عقیده ای نادرست است
دختر خانم ها توجه کنید،آقا پسری که به شما پیشنهاد دوستی میدهد( تا بعدا با هم ازدواج کنید)نشانه عقیده ای نادرست اوست.آن پسر با دادن پیشنهاد دوستی به شما ثابت کرد که قبول ندارد خداوند رابطه ی دو نامحرم را نمیپسند. آیا می خواهی با فردی ازدواج کنی که حرف خدا را قبول ندارد؟
و همین طور هم درباره ی آقا پسر ها ، وقتی دختری پیشنهاد دوستی شما را قبول میکند ، نشانه ی این است که او باور ندارد که رابطه ی دو جنس مخالف آنهم در اوج جوانی چه لغزشگاه بزرگی برای به دام افتادن در دامن گناه است.در کل کسی که پیشنهاد دوستی میدهد فرد مناسبی برای ازدواج نیست.

*خیانت در امانت
این را که قبول دارید که یک دختر امانتی از پروردگار نزد پدر و مادرش ، و از پدر و مادرش نزد جامعه است.آقا پسری که به دختر خانمی که نزد تو امانتی است پیشنهاد دوستی میدهی.آیا این خیانت در امانت نیست.آیا این اسمش خیانت نیست؟ و شما دختر خانمی که پیشنهاد دوستی اش را قبول میکنید شما در نزد پدر و مادرت امانتی نباید خود را بفروشی.آیا این خیانت به پدر و مادر و خداوند نیست؟
و آیا این فرد خیانت کار فرد مناسبی برای زندگی می تواند باشد؟

*ایجاد زمینه ی گناه و نفوذ و وسوسه های شیطان
زمانی که به دختر و پسری میگوییم این رابطه اشتباه است تکذیب می کند و می گوید «نه ما قصد بدی نداریم....نیتمان پاک است و ....برای ازواج است و....» من به پاکی نیت شما هیچ تردیدی ندارم.قبول دارم که نیتتان پاک است.اما من به یک نفر سوءظن دارم.کسی که قسم خورده در خلوت زن و مرد نامحرم ، نفر سوم باشد.ابلیس از همان توجیه که- قصد ما فقط آشنایـــی است - استفاده میکند و مارا قدم به قدم پیش میبرد. تاکید میکـــنم،شیطان کم کم و به تدریج زمینه ی آلوده شدن به گناه را فراهم میکند.علاقه ها بیشتر میشود.یکی شاخه گلی تقدیم میکند.گرمی و صمیمیت بیشتر میشود.با هم بیرون میروند.در تا کسی نشسته اند و بدشان نمی آید برخوردی ولو مختصر داشته باشند.شیطان با وسوسه هایش کم کم به یکی جسارت این را میدهد که بگوید: میخوام دستت رو بگیرم،البته اصلا قصد بدی ندارم!
نیت شما هرچقدرهم که پاک باشد از وسوسه های شیطان در امان نیستید!

*فرجام ناگوار(بار کج به منزل نمرسد)
کسانی که معتقدند قبل ازواج، به قصد آشنایی بیشتر، باید با هم دوست شد تا زندگی بهتر،شیرین تر و گواراتری داشته باشند.و بر این عقیــدنــد کـــــه روش های سنتی مانع شناخت بهتر میشود(در این باره در مطالب بعدی سخن میگوییم)و ما میخواهیم عاشق همسر آیندیمان شویم.و اما آیا خشبختی و سعادت تنها در نزد خداوند نیست؟و آیا خداوند این راه را که(باید قبل ازدواج دوست بود)را میپسندد؟نه....برای هر کاری اگر از راه غلط و نادرستش اقدام کنید همه چیز برعکس میشود.(حدیث امام حسین علیه السلام) فردی را در نظر بگیرید که به قصد ایجاد آرامش و آسودگی سعی بر به دست آوردن ثروت دارد اما از راه غلط اقدام میکند.آن فرد ثروت را به دست آورده اما چون از راه غلط اقدام کرده آن آرامش و آسودگی لازم را ندارد.طلبکارها،بدهی و هزار مشکل دیگر.

*لطمه های تحصیلی
کسی که در فکر یار است ذهنش هیچ تمرکزی بر مسائل مختلف از جمله درس ندارد.چه بسا بوده اند افراد زیادی که استعداد زیادی داشته اند اما به خاط دوستی نابجا فرصت های زیا دی را از دست داده اند که باعث افت تحصیلی میشود.

*لطمه های شغلی
پسری جوانی را تصور کنید که در یک جای خوب مشغول به کار است.و فرصت های زیادی برای پیشرفت دارد امام به دلیل اینکه تمام فکر و ذکرش نزد یار(دوسـ ـت دختر) است دیگر تمرکزی برای کار ندارد.او که حال باید بانشاط کار کند حوصله ی کار ندارد و دیر می آید و زود میرود و به دنبال همه ی اینها او اخراج میشود و لطمه ی شغلی میخورد.

*لطمه های مالی
در این دوستی ها قطعا باید خرج هایی کرد. کادویی،هدیه ای حال به هر مناسبتی که باشد باید خرج کرد.در حالی که این پسر شغل مناسبی هم ندارد ویا تازه اول کار است و باید به فکر آینده بود.دخترها هم که دوست دارند خرجشان کنند.در ضمن پسر برای جذابیت مجبور است به خودش هم بیشتر برسد. و همه ی اینها لطمه ی مالی شدیدی را به دنبال دارد.این لطمه ها در مقیاس کوچک تر برای دختر هم است.

*فشار روانی-تنش ها ومشاجره های خانوادگی-سرقت!!!
پسر برای خریدن این کادوها متکی به جیب باباست. پدر و مادر هم که با خود می گویند این پسر که این همه خرج ندارد.این پول هارا می خواهد چه کار! پسر هم که پافشار ی میکند باز هم جوابشان –نه-است.حتی گاهی پسر مجبور یه تهدید هم میشود.اما همیشه جواب نمیدهد.این همه فشار روانی و مشاجره با خانواده وسوسه های شیطان به دزدی را به همرا دارد.

*ضایع شدن استعدادها
جوانی یعنی زمان پرورش استعدادها. زمانی که باید تمام ذهنمان را متمرکز فعالیت هایی که در آن ها استعداد داریم،کنیم.اما جوانانی که به دوستی با جنس مخالف مشغول اند ، تمام تمرکزشان به طرف یار (!) است.و زمانی برای پرورش استعدادها نمی ماند.و ضایع شدن استعداد هارا به دنبال دارد.

*آلودگی گناه و ازدست رفتن سرمایه های معنوی
زن و مرد(دختر و پسر)هر دو دارای «نیاز عاطفی» و«نیاز غریزی یا جنسی» هستند،اما میزان نیاز عاطفی در زنان و نیاز غریزی در مردان بیشتر است.دخترا/پسران جوان آگاه باشید که هردوی این نیاز ها سرمایه های معنوی شما هستند.شما این هارا با دوستی با جنس مخالف خرج میکنید و به جای اینکه پای همسرتان بریزید با یک نا محرم غریبه تقسیم میکنید و به گناه آلوده میشوند.دختر یا پسری که نیاز های عاطفی و غریزی اش را پای دوستشان خالی میکنند دیگر چیزی برای همسرش باقی نمی ماند.

*اتلاف عمر و ضایع شدن وقت(هدر رفتن جوانی)
جوانی زمانیست که انرژی انسان به اوج خود میرسد.زمانی که باید از آن به نحواحسن استفاده کرد..کسانی که در جوانی دوسـ ـت دختر/پسر داشته اند، تمام لحظات در فکر او یا در کنار او هستند.معمولا کار مفیدی هم مانند کار تحقیقی یا مطالعه نمی کنند. آنها نه تنها ضررکرده اند بلکه خسارت هم دیده اند.(ضرر یعنی در تجارت سودی نبینی اما خسارت یعنی اصل سرمایه را هم از دست بدهی.)

*سوءظن و بدگمانی دیگران
مشاهده رابطه ی دختر پسر صددرصد باعث گمان بد و سوءظن دیگران می شود. حال هر چقدرهم که رابطه می خواهد پاک(!)باشد.(که قطعا اینطور نیست.)شاید بعضی بگویند نظر و حرف مردم اصلا برایمان مهم نیست.اما این طرز فکر زمانی درست و پسندیده است که شما هیچ کار خطایی نکرده باشید و مردم به شما گمان کنند.نه حال که با جنس مخالف رابطه دارید.

*کم شدن میل به ازدواج در پسرها و بالا رفتن سن دختر ها
یکی از عوامل ازدواج «نیاز»است.وقتی پسری این نیازهایش را در اینگونه دوستی ها برطرف می کند دیگر چه نیاز به ازدواج.و در نتیجه باعث کم شدن میل پسرها به ازدواج و بالا رفتن سن دختر ها و کم شدن بختشان برای ازدواج میشود.پس دختر خانم ها توجه کنند،اگر به پیشنهاد دوستی پسرها جواب مثبت دادید،بخت خودتان کم میشود!

*عشق های دروغین به تهدید و انتقام تبدیل میشود
اگر پس از مدتی مثلا دختربه این نتیجه برسد که ما دیگر نباید به این رابطه ادامه دهیم.و وقتی پسر بر ادامه رابطه پافشار ی میکند و جدیّت تصمیم دختر را میبیند این عشق او تبدیل به تنفر،تهدید و انتقام میشود. در حالیکه اگر او واقعا عاشق دختر بود در هر حال «سعادت» او را می خواست.«چه بی من و چه با من»و اینگونه عشق های دروغین به تهدید وانتقام تبدیل میشود.

&&&
اگر این دوستی ها به ازدواج منجر نشود(مثلا یکی از آنها نتیجه بگیرد که با هم تناسب ندارند اما طرف مقابل عقیده ای متفاوت دارد)خلاصه این مشکلات(ذکر شده در مطالب بعدی) را به دنبال دارد.

*لطمه های شدید عاطفی
اگر به ازدواج منجر نشود فرد لطمه شدید عاطفی ببیند.دختر و پسر دو تکه چوب نیستند که مدتی کنار هم بگذارنشان و بعد مدتی از هم جدایشان کنند.آنها احساس دارند.و به دنبال همین لطمه ها مشکلات دیگری نیز به وجود می آید.که به آنها در مطالب بعدی اشاره می کنیم.

*افسردگی،اعتیاد،اقدام به خودکشی،یا ناهنجاری های جنسی
جوانی که روی این رابطه سرمایه گذاری عاطفی کرده،بعد قطع این رابطه دچار افسردگی میشود.
پسری که لطمه ی شدید عاطفی دیده برای تسکس ن درد خود دنبال آرامشبخشی است که اگر در این دایره دوستان نابابی نیز حضور داشته باشند،مواد مخدر را پیشنهاد میکنند،و زمینه ی اعتیاد را فراهم می آرورد.و یا پسری که حال از تمام دختران متنفر شده(!)شروع به آزار جنسی دختران میکند،یا دختری که به بهانه ی انتقام از دوست پسـ ـرش شروع به خود ارضایی جنسی میکند. مرحله آخر هم خودکشی است که معمولا در دخترها بیشتر رخ نشان داده.این ها افسانه نیست.نمیویسم که شما را بترسانم.این ها واقعیتهای جامعه است.

*از دست دادن فرصت ها و موقعیت های خوب ازدواج
ممکن است در دوره ی زمانی که دختر و پسر با هم دوست بوده اند،موقعیت های خوب ازدواج برایشان پیش بیاید،اما آنها که امید ازدواج با هم را دارند اهمیت نمیدهد.مادری که به پسرش دختری را برای خاستگاری معرفی میکند،اما پسر که از ماجرای دوسـ ـت دخترش پرده پوشی کرده است هی بهانه می آورد.همین طور هم درباره ی دختر.آخر هم رابطه یشان به هم میخورد و آنها بدون همسر مانده اند.

*مقایسه با همسر
دختر یا پسری که سالها با هم بودند و در نهایت از هم جدا شدند . حال با شخص دیگری ازدواج کردند.فرض کنید پسر(مرد)از سر کار به خانه می آید و دختر(همسرش)را در حال آشپزی میبیند،ناخودآگاه به یاد دوسـ ـت دخترش می افتد که به سر قرارش می آمد.مسلما دوسـ ـت دخترش با آرایش و معطر و زیبا به سر قرار میرفته است،اما همسرش....در اینجا یک مقایسه در ذهن مرد ایجاد میشود و باعث دلسردی او از همسرش میشود.و بالعکس همین قضیه برای دختر پیش می آید.

*ورشکستگی عاطفی
تمام این نیاز ها و غریزه ها سرمایه های عاطفی ما هستند . اما دختران وپسرانی که این نیاز ها و غریزه های جنسی را خرج دوسـ ـت دختر/پسرشان کرده اند و برای همسرشان چیزی نگذاشته اند چه ؟
آنها دچار ورشکستگی عاطفی شده اند. دستانی که قبلا دست های جنس مخالف را حس کرده اند ، دیگر حتی از دست در دست همسر گذاشتن لذتی نمیبرند. دختران وپسران خوب،این سرمایه های عاطفی را در جای مناسبش خرج کنید.

*عذاب وجدان
پسری را تصور کنید که برای ادامه رابطه با دوسـ ـت دخترش به وعده و قول های دروغ روی کرده.دختر به او می گوید دیگر رابطه یمان را قطع کنیم اگر قصد ازدواج داری پا پیش بگذار.اما پسر که اصلا قصد ازدواج ندارد و تنها هدفش سوءاستفاده است باز هم دروغ میگوید.پس از چند وقت او را با وعده های دروغ رهایش میکند.پس از سال ها به یادش می افتد و دچار عذاب وجدان زیادی میشود.البته این برای پسرانی صدق میکند که هنوزم رگه هایی از انسانیت در وجودشان هست.و خب شاید هم بالعکس(برای دختران)

*بدبینی شدید به جنس مخالف و منصرف شدن از ازدواج
نتیجه ی همه ی این وعده های دروغ چیست؟ بدبینی به جنس مخالف ! مثلا دختری که به او دروغ گفته شده میگوید:از هر چه پسر است متنفرم! یا پسری که از دختری دروغ شنیده می گوید:از هر چه دختر است حالم به هم میخورد.در این گونه مواقع آنها نمی گویند فلانی بد بود بلکه همه ی دختر ها یا همه ی پسر هارا سود جو میدانند ! و میگویند : اسم ازدواج را پیش من نیاورید.و اینگونه است که سن ازدواجشان بالا میرود و یا ممکن است دیگر نتوانند ازدواج کنند!

&&&
مشکلات کلی و مشکلات ناشی از جدایی و منجر نشدن به ازدواج اینگونه دوستی هارا برسی کردیم.اما شایان توجه اینجاست که اگر به ازدواج منجر شود چه مشکلاتی پیش می آید؟

*ایجادسوءظن
فرض کنید پسری در میهمانی به دختری پیشنهاد دوستی میدهد و او هم قبول می کند.و در نهایت ازدواج میکنند.آنها در زندگیشان دچار سوءظن نسبت به یک دیگر میشوند.چراکه دختر با خودش میگوید:او که به همین راحتی به من پیشنهاد دوستی داد!نکند قبل از من هم با کسانی دوست بوده!نکند حالا هم دارد!....نکند.....»و پسر هم میگوید او که به همین راحتی پیشنهاد مرا قبول کرد!نکند حال هم با کسی رابطه دارد؟»خلاصه هر کدام از آنها بخواهند از خانه بیرون روند دیگری شکاک است!

*خدشه دار شدن عزت و اعتبار
دختر وپسری را تصور کنید که باهم مدتی دوست بوده اند و قصد ازدواج دارند.آنها به جلب اعتماد والدینشان نیز احتیاج دارند.ولی نمیتوانند آن را به دست آورند.اما دختر هر طور شده می تواند بگوید او مرا جایی دیده و حال میخواهد به خاستگاریم بیاید.ولی اوضاع پسر که معمولا مادر برایش دختری را انتخاب میکند کمی دشوار تر است.به هر حال والدین آن ها به قضیه اینطور می نگرند«ببینیم که هستند...چه هستند...»اما دختر و پسر به ازدواج صددرصد فکر میکنند .فرض میکنیم هر طور شده آنها با هم ازدواج کردند،مشکل اینجاست که آنان نزد خانواده ی همسرشان عزت و احترام ندارند.

*مبارکی زندگی تهدید می شود
وقتی خواسته ای داریم دو چیز را باید در نظر بگیریم!یکی «دستیابی»به آن« خواسته و دوم«مبارکی»خواسته.که هر کدام جایگاه خواص خود را دارند.فرض کنید دخترو پسری که با هم دوست بوده اند به خواسته یشان یعنی ازدواجشان میرسند اما مبارکی چه؟مبارکی جنبه ی معنوی دارد و دست خداست.وقتی خداوند به رابطه آن دختر و پسر قبل از ازدواجشان راضی نبود چه مبارکی میتواند در کار باشد. یا حتی نارضایتی خانواده ها که به صورت موجی منفی برسر عروس و داماد سرازیر می شود!

*رنگ باختن شکوه ازدواج
دختر و پسری که چند سالی را با هم بودند ومیرفتند و لذت با هم بودن را چشیدند دیگر مراسم عقد و عروسی و ماه عسل چه شکوهی میتواند برایشان داشته باشد؟مثل این است که زن وشوهری بعد چند سال بیاورند وباهم عقد کنند.اما دختر و پسری که قبل ازدواجشان با هم رابطه ای نداشته اند هر لحظه از با هم بودن برایشان شکوه و شیرینی خاص خود را دارد و خاطره ای به یاد ماندنی در ذهن فرد به جای میگذارد.شاید بگویید دختر و پسری که قبل از ازدواج با هم بودند هم این لذت هارا تجربه کرده اند اما آن لذت ها همراه با آرامش نبوده چرا که فرد نگران است کسی بفهمد،در ضمن شاید احساس گناه نیز داشته باشد.اما زن شوهر در آرامش کامل لذت میبرند.

*ناتوانی در تحقق وعده های دروغین
در اینگونه دوستی ها دختران به فکر این هستند که آیا به هم می آیند یا نه در کل به فکر ازدواج اند.در حالی که این تنها چیزی است پسران به آن فکر نمیکنند!و برای اینکه رابطه را همچنان برقرار نگه دارند وعده ی ازدواج و جشن عروسی با شکوه و خانه ی مجلل میدهند.بر فرض اینها با هم ازدواج کردند،پسر میماند اینهمه وعده ی دروغ!و زیر فشار روانی همسرش قرار میگیرد که پس چه شد آن همه وعده و وعید؟نکته ی بدتر اینجاست که دختر وعده های پسر را برای آشنایان تعریف کرده.حال دختر زیر فشار روانی آشنایان قرار میگیرد که:پس چه شد؟

*در صورت بروز مشکل،خانواده سرزنش میکند نه حمایت
مشکل بعدی این است که اگر مشکلی برای اینگونه زن و شوهر ها پیش بیاید خانواده یشان سرزنششان میکنند نه حمایت.چراکه آنان از اول با این ازدواج مخالف بودند و اتمام حجت کرده بودند که برو و هر کاری میخواهی بکن ولی دیگر اسم ما را نیاور!

*ترویج الگوی غلط
اگر از دختر یا پسری بپرسیم که چرا تن به اینگونه دوستی ها داده می گوید چون بقیه هم چنین بودند. یکی دیگر از مشکلات این ازدواج ها ترویج الگوی غلط است.چراکه دیگران اگر رابطه یشان را ببیند آن ها هم به همین راه غلط کشیده می شود و آن فرد نه تنها خود دجار گناه شده بلکه دیگران رانیز به گناه انداخته.

10 سوال کلیدی
سوال1:
من با خواندن این مطالب متقاعد شدم،و می خواهم رابطه ام را قطع کنم اما نمی توانم،چه کنم؟
جواب:
این روحیه حق پذیری شما را میرساند.اما باید فاصله ی قبول تا عمل را طی کنید.وقتی به درستی کاری اطمینان دارید،دل را به دریا زده آن را انجام دهید.اما باید به چند نکته توجه کنید.
الف)رابطه را صددرصد قطع کنید.نه اینکه هر چند روز یکبار اس ام اس بدهید.قطع رابطه یعنی قطع رابطه نه کاهش آن.
ب)اگر از او چیزی به یادگار دارید دور بیاندازید.نه اینکه بگویید آن در کمد میگذارم یا اینکه حیف است،آن را به کسی هدیه دهید تا از دایره زندگی یتان حذف شود.
ج)احتمال دیدن را به صفر برسانید.یعنی اگر احتمال میدهید که هرروز بعدظهر می آید سر کوچه،آن زمان از آنجا زفت آمد نکنید.
د)راجع به او فکر نکنید.ممکن است فکر او ناخودآگاه به ذهن شما بیاید.سریعا بلند شوید و خود را مشغول کاری کنید تا فکر او از یادتان برود.توجه کنید اینکه فکر او در ذهن شما بیاید دست شما نیست اما ادامه دادن به این فکر دست شماست.
هـ)هر روز دقایقی را با خدای خود خلوت کنید و از او کمک بخواهید.
انجام ندادن هر یک از گزینه ها باعث عدم موفقیتتان میشود.کمی زمان هم میبرد.

سوال2:
من میخواهم رابطه ام را قطع کنم اما اولا دلم برایش میسوزد دوما او گفته اگر ترکش کنم خودکشی میکند،سوما میترسم شکستن دل او برایم عقوبت الهی داشته باشد!چه کنم؟
جواب:
اینجا جای این نیست که احساسات را وارد عمل کنید بلکه باید ببنید عقلتان چه میگوید. نگران تهدیدهای او به خودکشی هم نباشید،او کاری نمیکند،اگر هم بلایی سر خود آورد مقصر شما نیستید.در جواب شکستن دل او و ترس از عقوبت الهی باید بگویم که خدا خود راضی به قطع این رابطه است.پس اصلا قرار نیست عقوبت الهی داشته باشد.چند روزی را هر دوی شما لطمه ی روحی میخورید و بعد فراموش میکنید!

سوال3:
من قبلا با دختران زیادی دوست بودم به همه هم وعده های دروغ میدادم.حال همه ی آنها را رها کرده ام اما از عاقبت کار خود بسیار میترسم و از گذشته ام بسیار نادم و پشیمانم!چه کنم؟
جواب:
چند نکته زیر را رعایت کنید وبعد دیگر نگران نباشید.
الف)باید به طور کامل و جدی متاسف باشید،که هستید.
ب)به طور جدی توبه کنید و خطای خود را کوچک نشمارید.
ج)غیر مستقیم زمینه ساز تحول معنویشان شوید،مثلا همین مطالب را در اختیارش قرار دهید.فقط حواستان باشد این کار ها باید کاملا غیر مسقیم باشد.مثلا کسی را واسطه قرار دهید.اگر هم واسطه ایی نبود نگران نباشید،حقی بر گردن شما نیست.
د)برای تحول،سعادت و آرامششان بسیارر دعا کنید.کار هایی مثل نماز و زیارت به نیت آنها انجام دهید
دیگرا نگران نباشید و به رحمت و فضل الهی امیدوار باشید.

سوال4:
مدتی با پسری دوست بودم اما تصمیم جدی به قطع رابطه دارم.ولی او مرا به شدت تهدید کرده که آبرویت را میبرم.چه کنم؟
جواب:
نگران نباشید.تنها از خدا کمک بخواهید.و به او توکل کنید.خداوند قول داده که با متقین است.رابطه یتان را قطع کنید و از ته دل از او یاری بخواهید و مطمئن باشید که دستتان را میگیرد.

سوال5:
اگر دختر یا پسری در گذشته دوسـ ـت دختر/پسر داشته،و حالا ازدواج کرده،آیا شرط صداقت آن نیست که این موضوع رو با همسرش درمیان بگذارد؟همسرم هم خیلی این سوال را ازم میپرسد!؟
جواب:
نه.به هیچ وجه نباید این موضوع را با همسرتان در میان بگذارید.چون این موضوع باعث شک همسرتان نسبت به شما میشود.اگر این سوال را از شما کرد موضوع را به شوخی بگیرید و موضوع را عوض کنید.در ضمن حتی طرح این پرسش نیز اشتباه است زیرا باعث مشغول شدن ذهنتان به چیز های بی مورد میشود.

سوال6:
آیا همه ی ازدواج هایی که با دوستی های دختر و پسر شکل میگیرند غلط است؟من با دختری دوست هستم.به نظرم دختر خوبیست.می خواهم با او ازدواج کنم!؟
جواب:
خیر چنین ادعایی صددرصد هم درست نیست.اما شما اولا رابطه یتان را قطع کنید.سپس با کنار گذاشتن احساسات با کمک عقلتان برسی کنید ببینید به درد هم میخورید.آیا باهم کفویت دارید!اگر اینچنین بود اقدام به خاستگاری کنید.

سوال7:
من دلم میخواهد عاشق همسر آینده ام باشم.اما در ازدواج های سنتی این امکان وجود ندارد.بنابراین من معتقدم قبل ازدواج باید دوست بود!شما می گویید در زندگی عشق لازم نیست؟
جواب:
دوست داشتن لازم است.اما وقتی شما با پسری دوست میشوید،طبع جوانی یتان نمی گذارد عیب های او را ببینید.و بعد از ازدواج تازه متوجه عیب های زیادی در همسرتان میشوید.و این شناخت در چند جلسه ی خاستگاری هم به وجود نمی آید.ابتدا باید با عقل سنجید که آیا باهم تناسب و کفویت دارید و بعد از تحقیق ببینید که ایا فرد به دلتان نشسته یا نه! این به دل نشستن خیلی مهم است نه عاشقی.به دل نشستن کشش سر مایه ی عاطفی را به دنبال دارد.

سوال 8:
شما می گویید در اینگونه دوستی ها رفتار های تصنعی وجود دارد.و نمیشود فرد را شناخت. اما در خاستگاری ها نیز نوع سوال ها کلیشه ایی است و جواب ها میتواند دروغین باشند.پس راه شناخت طرف مقابلمان چیست؟
جواب:
سوال بسیار خوبیست.بارها گفته اییم که چند جلسه ی خاستگاری نمی تواند راه شناخت باشد.تنها راهش تحقیق است.اما باید دانست از چه کسانی باید پرس و جو کرد.در وهله ی اول از دوستان، محل کار، همسایه ها پرس و جو کنید.دوم به طور جدی تحقیق کنید که دوستان صمیمی فرد چگونه افرادی هستند.طبق فرمایش امام علی(ع)هر کس را می خواهی بشناسی از دوستانش بشناس.سوم باید رفتار های فرد را در نظر گرفت.چراکه عقاید هر فرد در رفتار هایش ظاهر میشود.از لباس پوشیدن گرفته تا انتخاب شغل.چهارم تحقیق از بستگان.اما از بستگانی که سببی هستند نه نسبی.مثل شوهر خاله،شوهر عمه،زن عمو وزن دایی.زیرا اینها معمولا از روی احساسات حرف نمیزنند.پنجم ببینید فردی که آن دختر یا پسر را به شما معرفی کرده چه جور آدمیست؟آیا قابل اعتماد است.

سوال9:
پسری هستم با خانواده ای نسبتا مذهبی.مدتی با دختری دوست هستم.اما رفتار من باعت تحول او به سمت خدا شده.نماز می خواند،پوشش هم بهتر شده.آیا ادامه ی این رابطه اشکال دارد؟
جواب:
در واقعیت او بخاطر شما تغییر کرده است.نه به خاطر خدا.او میترسد که شما را از دست بدهد برای همین دست به این کارها زده.در واقع او برای خاطر خدا تسلیم نشده است.و اگر رابطه یتان را با او قطع کنید او نیز این کارها را رها میکند.در ضمن شما که واقعا قصد هدایت او را دارید آیا متوجه نیستید که خدا به رابطه ی شما با او راضی نیست!اگر واقعا قصد هدایت کسی را به سمت خدا دارید، پسران زیادی در جامعه وجود دارند که نیاز به هدایت دارند . بروید و آنها را هدایت کنید.اگر هم نگار آن دخترید از واسطه ایی مانند خواهرتان بخواهید کمکتان کند.

سوال10:
من دختری هستم مذهبی.و اصلا هم اهل دوست پسـ ـر نیستم.اما عقیده دارم افرادی که برای خودشان دوست پسـ ـر پیدا میکنند برای خودشان موقعیت ازدواج ایجاد می کنند.با همه ی اعتقادی که به خدا دارم، گاهی وسوسه میشوم که با پسری دوست شوم و با او ازدواج کنم.راه مقابله با این وسوسه هاچیست؟
جواب:
در همین جاست که انسان محک میخورد.نباید فراوانی کسانی که دوست پسـ ـر دارند شما را وسوسه کند.در ازدواج اولا مراقب باشید که پر توقع نباشید.و توکلتان به خدا باشد.

&&&حال شاید با خواندن مطالب بالا به فکر دگرگونی باشید،اما باید بر تصمیمتان پایبند باشید.ممکن است در زمان های آینده این تصمیم را فراموش کنید.یکی از عوامل پایبند نبودن به تصمیمتان احساس محرومیت است . زمانی که شما دختر و پسری را میبینید که با هم خوش میگذرانند با خود میگویید خوش به حال مردم.چه عشقی میکنند.اما باید گفت«صبر کن!هنوز فقط یک سکانس فیلم رو دیده ای!سکانس بعدی آنها بدبخت شده اند»بگذارید مثالی بزنم(این مثال را اولین بار استاد مهدی عدالتیان زده است)فرض کنید در طبقه دوم یک ساختمان 10 طبقه جوانی با پدر و مادرش زندگی می کنند. و در پشت بام جوان دیگری به قصد خود کشی ایستاده.ناگهان خود را پرت میکند.در همین زمان جوان دیگر پنجره ی آپارتمان را باز میکند و جوان در حال صقوط را میبیند . یک عان پنجره را میبندد و می گوید خوش به حال مردم!پرواز می کنند!این پدر و مادر من که اصلا اجازه ی پرواز را به من نمیدهند!»در حالی که لحظاتی بعد آن جوان پخش زمین شده!

نتیجه گیری:
ما به این دنیا آمدیه ایم که به «سعادت» دنیا و آخرت برسیم.و این کار هم تنها از را «بندگی» خدا شکل میگیرد.پس هر کاری را از جمله ازدواج از راهی به غیر از راهی که خدا نمی پسندد شکل نمی گیرید.
خنده بر لب میزنم تا کَــس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که مـــا دیدیم ، خندیدن نداشت ...! 
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تشابه لباس پاره چوپانی با لباس‌های لاکچری صنم بانو 0 280 ۰۹-۱۱-۹۶، ۱۰:۴۹ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  استانداردهای چاپ مقاله isi: عسل6 0 470 ۲۷-۰۶-۹۵، ۰۴:۳۰ ب.ظ
آخرین ارسال: عسل6
  نشانه های تغییر کره زمین ~ MoOn ~ 0 461 ۱۸-۰۶-۹۴، ۰۷:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ~ MoOn ~

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان