امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مهمان شیرین زبان ماه عسل احسان علیخانی را سر ذوق آورد!
#1
[عکس: bb979b531601.jpg]
اولین مهمان "عباس" نام داشت که اهل شیراز بود . وی از هفت سالگی به کار دست فروشی می پرداخت و بعد مشغول به کار نان خشکی شده بود . او آرزوهای بزرگی داشته تا اینکه عاشق یک دختر می شود . صحبت های مهمان به این نقطه که رسید علیخانی که به تازگی از شر سوتفاهمات و حاشیه ها خلاص شده بود برای جلوگیری از اتفاق جدید گفت از تو خواهش می کنم ادامه ماجرا را در نهایت رعایت و حفظ شئونات تعریف کنی .
مهمان برنامه در ادامه توضیحات گفت : بخاطر شغلم ان دختر را به من نمی دادند و می گفتند باید حداقل یک مکانیک شوی! وی افزود : به همین منظور من به تهران آمدم و با سختی بسیاری به کار مکانیکی مشغول شدم تا اینکه در کار خودم بسیار ماهر شدم .
او گفت : هر بار که از تلاش خسته می شدم چهره دختر مورد علاقه ام جلوی چشمم می امد و باعث می شد بیشتر کار کنم.احسان علیخانی در همین لحظه با خنده گفت که لطفا تا همین حد که چهره دختر به ذهنت می آمده توضیح بده و نه بیشتر!
عباس ماجرای ماه عسل وقتی به شهر خود برمیگردد تا برای خواستگاری مجدد اقدام کند می بیند که درست در همان شب ، مراسم عروسی دختر مورد علاقه اش است . پس او بعد از روزها غصه و گریه و زاری تصمیم می گیرد به همان شغل نان خشکی بازگردد. او می گفت من از خدا بسیار گله مند بودم اما وقتی با یک دختر دیگر ازدواج کردم زندگی ام زیر و رو شد . او تعریف کرد که روزی دو مهمان از خارج به روستای او آمده و در منزل او استراحت کردند و وقتی غذای خانه انها را خوردند بسیار علاقه مند شدند .
همین اتفاق باعث شد که خانه عباس به محلی توریستی تبدیل شود به طوری که سالی 600 خارجی زبان به آن منظقه می روند . عباس از آن روز به بعد ایمان قلبی ای به خدا پیدا می کند و تصمیم می گیرد کارش را توسعه دهد .
علیخانی که از طرز بیان این مهمان بسیار ذوق زده بود گفت : عباس انقدر خوشمزه و با نمک صحبت می کند که من دلم نمی اید بروم سراغ مهمان های دیگر. او انقدر از حضور او خوشحال بود که در اخر برنامه رفت و او را بوسید .
اما مهمان دیگر این برنامه فردی بود که قصد رفتن به مریخ را داشت و قرار است تا سال 2026 سفری بی بازگشت به مریخ را داشته باشد که این در نوع خود موضوع بسیار جالب بود.
مهمان بعدی ماه عسل نیز خانواده ای بودند که نه در شهر و نه در روستا زندگی می کردند و تا بحال رنگ شهر و روستا را به خود ندیده بودند . این خانواده بعد از 74 سال زندگی در کوه های راوال به تازگی شناسنامه گرفتند و هویت خود را ثبت کردند.
این بود ماجرای روز هفدهم از برنامه ماه عسل در ماه مبارک رمضان ، که با این سه قصه پایان یافت .
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  سمی‌ترین نوع دفاع از زبان فارسی به این شکل! صنم بانو 0 142 ۱۲-۰۴-۱، ۰۶:۵۷ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  بلایی که کشت برنج‌ بر سَر [color=#ff0000]تخت[/color] جمشید آورد! صنم بانو 1 124 ۲۸-۰۹-۰، ۰۷:۴۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  بازیگر سریال "نون خ" مهمان خندوانه می‌شود صنم بانو 0 69 ۱۱-۰۱-۰، ۱۰:۵۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
لیلی (۱۴-۰۴-۹۴, ۱۰:۲۳ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان