امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موش صحرایی
#1
وﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻮﺵ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﺋﯽ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻋﻤﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﻗﻔﺲ ﻭ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ .ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﻧﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﺮﺍ ﺁﺯﺍﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻮﺵ ﺧﻮﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﺸﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ! 
این ﺣﮑﺎیت ﺗﻠﺦ مثالی برای جوامع ﺁﻓﺖ ﺯﺩﻩ‏ است
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ برای یک لقمه نان به چاپیدن همدیگر عادت نکنیم
و خدایی که در این نزدیکیست..!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
ديگه خيلي دير شده، عادت كرديم.
دست همه تو جيب بقيست azsx
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
چه جلادی بوده مامان بزرگه xcvl
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حکایت جالب «دوستي موش و قورباغه» صنم بانو 0 114 ۰۷-۱۲-۹۶، ۱۱:۳۲ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تله موش و بی اعتنایی حیوانات مزرعه به موش ستاره شب 0 491 ۰۲-۱۰-۹۱، ۰۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: ستاره شب

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
5 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
زینب سلطان (۲۴-۰۷-۹۶, ۰۱:۲۷ ق.ظ)، صنم بانو (۲۴-۰۷-۹۶, ۱۲:۵۴ ق.ظ)، دخترشب (۲۴-۰۷-۹۶, ۰۲:۰۸ ب.ظ)، taranomi (۲۴-۰۷-۹۶, ۰۹:۲۴ ق.ظ)، بهار نارنج (۲۴-۰۷-۹۶, ۰۷:۴۹ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان