امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نامه ای برای خدا
#1
خدایا

چه لحظه هایی که در زندگی تو را گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی



.

چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی

چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور، تو را که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی

چه روزهایی که سرمو تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برایم فرستادی دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است


خدایا



وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی



.

وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت و دنیا غم هاش رو بهم ارزونی کرد تو به قلبم آرامش دادی



.

خدایا تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ، به گریه هام دلیل دادی ، به زندگیم ، به نفس کشیدنم رنگ دادی



.

وقتی قلبم تپید تو همه عظمت و بزرگیت رو توی قلب کوچک و خسته ام جا دادی


وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم فهمیدم که غم و غصه های دیگرون، بارش سنگین تر از از غصه های خودمه اون وقت تو وجودم شیرینیه به یاد دیگران بودن رو چشیدم



.

وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهمیدم این معادله زندگیه نه غصه خوردن واسه نداشته هاش نه شاد بودن واسه داشته ها

و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی اونوقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی

خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون

خدایا به خاطر سه چیز خیلی سپاسگزارم



:

دادن هایت، ندادن هایت، گرفتن هایت

دادن هایت را نعمت ، ندادن هایت را رحمت ، گرفتن هایت را حکمت
خدایا دستمو بگیر. خیلی وقته ازت دور شدم. خیلی وقته دلم میخواد پای سجاده عشقت بشینم و باهات حرف بزنم اما دست و پاها م به زنجیر بسته شده و کرختی و زنگار قلبمو پوشونده
خدایا دلمو پره معرفت کن و منو ببخش و توبه ام رو قبول کن و بهم توفیق بده بتونم جبران کنم و سر قرارهای عاشقیمون حاضر بشم و باهات حرف بزنم



خدا جون دوستت دارم- بنده گنهکارت



سلام عزیزم
امروز صبح وقتی از خواب بر خاستی تو را تماشا کردم و امید داشتم که با من حرف خواهی زد فقط در چند کلمه و یا از من به خاطر چیزهای خوبی که دیروز در زندگی تو اتفاق افتاد تشکر خواهی کرد.اما تو سرگرم پوشیدن لباس بودی



.

هنگامی که می خواستی از خانه بیرون بروی میدانستم که می توانی چند دقیقه ای توقف کرده و به من سلام کنی اما تو خیلی سرگرم بودی
زمانی که پانزده دقیقه بیهوده بر روی صندلی نشسته بودی و پاها یت را تکان می دادی فکر می کردم که می خواهی با من سخن بگویی اما تو به سوی تلفن دویدی و با




یکی از دوستانت تماس گرفتی تا از چیزهای بی اهمیت بگویی



.
من با صبر و شکیبایی در تمام مدت روز تو را نگاه می کردم و تو آنقدر مشغول بودی که به من چیزی نگفتی

موقع نهار خوردن متوجه شدی که چند نفر از دوستانت قبل از غذا کمی با من حرف می زنند اما تو چنین کاری نکردی



.
باز هم زمان باقی است و امیدوارم که تو سرانجام با من حرف بزنی

به خانه رفتی و به نظر می رسید که کارهای زیادی برای انجام دادن داری و بعد از انجام چند کار تلویزیون را روشن کرده و وقت زیادی را در برابر آن سپری کردی
من باز هم با شکیبایی منتظر ماندم که بعد از تماشای تلویزیون و خوردن غذا با من حرف بزنی. هنگام خوابیدن گمان کردم که خیلی خسته ای بعد از گفتن شب به خیر به خانواده سریعا به سوی رختخواب رفتی اما تا نیمه شب پای کامپیوتر سرگرم بازی شدی و بعد خوابیدی. مهم نیست شاید نمی دانستی که من همیشه با تو هستم.
من بیش از آن که تو بدانی صبر پیشه کردم. من حتی می خواستم به تو بیاموزم که چگونه با دیگران صبور و شکیبا باشی

من به تو عشق می ورزم و هر روز منتظرم تا با من حرف بزنی

چقدر مکالمه یک طرفه و یک جانبه سخت است

بسیار خوب تو یک بار دیگر از خواب برخاستی و من نیز یک بار دیگر فقط برای عشق به تو منتظر خواهم ماند. به امید این که امروز مقداری از وقتت را به من اختصاص دهی

روز خوبی داشته باشی
امضاء : دوست تو خدا
الها من به اندازه زیبایی تو تنهایم
تو به اندازه تنهایی من زیبایی!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نامه ی آبراهام لینکن taranomi 0 160 ۱۸-۱۲-۹۶، ۱۱:۴۴ ق.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  داستان راه حل ساده برای مشکلات بزرگ! AsαNα 3 207 ۲۸-۱۰-۹۶، ۰۷:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: دخترشب
Brick کار خوبه خدا درست کنه صنم بانو 0 129 ۲۶-۱۰-۹۶، ۰۹:۲۸ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
aparnik (۲۶-۰۹-۹۴, ۱۲:۴۸ ب.ظ)، خیات (۱۳-۰۸-۹۴, ۱۲:۰۶ ق.ظ)، #*Ralya*# (۲۸-۰۸-۹۴, ۰۱:۴۶ ب.ظ)، maryam80 (۲۴-۰۲-۹۵, ۱۰:۰۷ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان