امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نام شناسى و ريشه ى واژه ها
#1
Rainbow 
پارس نه. پاس درست است. پارس نام قومی ایرانی است.
واژه ی پارس به معنی صدای سگ درست نیست .تلفظ درست این واژه به معنی صدای سگ " پاس " است که به نادرستی پارس آمده و جا افتاده است . وظیفه ی سگ پاسداری و پاسبانی است و پاس کار اوست .
سگ پاس می کند یعنی با صدایش دارد پاسبانی می کند . امروزه کردها( مثلاً کردهای فهلوی یا فَیلی ) درست تلفظ می کنند و پارس نمی گویند . ئه و سه گه فره پاس ئه کا . یعنی آن سگ خیلی پاس می کند .
زبان کردی همانندیهای بسیار زیادی به پهلوی باستان دارد .
حتی واق واق و عوعو را ما اشتباه می نویسیم . عوعو با عین درست نیست . مگر کلمه ای عربی است که با عین می نویسیم و واق واق نیز به صورت واغ واغ درست است . چون قاف در عربی و ترکی است و کلمات فارسی اصیل با قاف نیستند . به زبان دیگر هر چه کلمه دارای قاف در فارسی است یا عربی است مانند قاسم ، مقسم ، تقسیم ، منقسم مقسوم علیه ، قسمة و یا ترکی و مغولی است . مانند دوقلو، آقا ، قالپاق ، قاراشمیش ، قره قروت . البته قوری روسی است و کلمات فارسی قهرمان و قند و قباد نیز در اصل کهرمان و کواذ و کند بوده اند که تحت تأثیر عربی با قاف نوشته شده اند و در اصطلاح معرّب هستند.
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
دانستن ویژگی های زبان اصیل فارسی اهمیت داره.
به نوبه خودم از توجهتون به این موضوع سپاس گذارم.mara
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
دستت درد نکنهxcvk
من از همه بیشتر برای همین پاس یا پارس حرص میخورمdvia
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
خواهش مى کنم. حالا باز هم مطلب مى زارم.Tongue
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
وای مرسی
بازم بذارننه
دلم یک کلبه میخواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدمها
من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه پردود
من وچای و کتاب حافظ و خیام
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
از میان 32 حرف الفبای فارسی برخی حروف تنها ویژه واژه های عربی است .

حرف (ث) : هر واژه ای که دارای ث است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد . جز (کیومرث: مرد دانا یا گاو مرد) ، ( تـَهمورث : دارنده ی سگ نر قوی ) و واژگان لاتین مانند بلوتوث یا نام هایی مانند ادوارد ثورندایک و ... که بسی آشکار است نام های لاتین هستند نه عربی یا فارسی.

حرف (ح): هر واژه ای که دارای حرف ح است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد.غیر از کلمه ی حوله که درست آن هوله است وبه گمان نزدیک به یقین ریشه ی ترکی دارد و به معنی (پُرزدار ) است . عرب به هوله (حوله) می گوید : مِنشَفة در سعودی / خاولی یا خاولیة و بَشکیر در عراق / بِشکیر یا فوطة در سوریه .واژه حول و حوش هم به گمان بسیار فارسی و درست آن هول و هوش است . کردهای فهلوی یا فَیلی هنوز به خانه می گویند هاوش که با house در انگلیسی همانندی دارد.

حرف (ذ) : هرچند در فارسی کهن تلفظ این حرف مانند تلفظ عربی آن وجود داشته اما امروزه دیگر هیچ ایرانی ای ذال را ذال تلفظ نمی کند بلکه زاء تلفظ می نماید .بیش از 95% واژه های دارای ذال ریشه ی عربی دارند مگر واژه هایی مانند گذر ، گذراندن ، گذشتن ، پذیرش ، پذیرفتن ، آذین، گنبذ (امروزه گنبد خوانده می شود.)ذانستن ( که امروزه دانستن تلفظ می شود. اما کردها ، لَکها و برخی دیگر از اقوام ایرانی ذانستن را زانستن تلفظ می کنند. مانند تالشی ها که به (می دانم) می گویند ( زُنُـمzonom) و کردها می گویند ( اَزانِـم یا زانِـم یا مَزانِم یا دَزانِم )

حرف(ص): هر کلمه ای که صاد دارد بی شک عربی است مگر عدد شصت و عدد صد که عمداً غلط نوشته شده اند تا با انگشت شست و سد روی رودخانه اشتباه نشوند.

صندلی نیز بی جهت با صاد نوشته شده و البته عربی شده ی چَندَل است. عرب به صندلی می گوید کُرسی ، مَقعَد و در گویش محلی عراق و سوریه اِسکَملی .

صابون هم در اصل واژه ای فارسی است و درست آن سابون است و این واژه از فارسی به بیشتر زبانهای جهان رفته مثلاً soap در انگلیسی همان سابون است . ما سابون را به صورت معرَّب صابون با صاد می نویسیم.اصفهان نیز معرّب یعنی عربی شده ی اَسپَدانـه یا سپاها ن است.

حروف( ض/ظ /ع ): بدون استثنا تنها ویژه واژه های دارای ریشه ی عربی است و در فارسی چنین مخارجی از حروف وجود ندارد . به ویژه ضاد تا جایی که عرب ها به الناطقین بالضاد معروفند زیرا این مخرج ویژه عرب است نه دیگر مردمان نژاد سامی.

حرف(ط) : جنجالی ترین حرف در املای کلمات است . مخرج طاء تنها ویژه واژه های عربی است و در فارسی ط نداریم و واژه هایی که با ط نوشته می شوند یا عربی اند و یا اگر عربی نیستند غلط املایی هستند . مانند طهران ،طالش، اصطهبان ، طوس که خوشبختانه امروزه دیگر کسی تهران ،تالش ، استهبان و توس را دیگر نادرست نمی نویسد. اما بلیت واژه ای فرانسوی است . تایر tire واژه ای انگلیسی است . اتاق مغولی است . تپش فارسی است و دلیلی ندارد که آن ها را نادرست بنویسیم و امروزه دیگر این واژه ها را درست می نویسند مگر کسانی که با ریشه واژه ها آشنا نیستند.

حرف( ق ): نیز در مرتبه دوم حروف جنجالی است . در فارسی قاف نداریم غ داریم . قاف ویژه واژه های عربی در 90 درصد موارد است واژه های عربی دارای ریشه ی اغلب سه حرفی و دارای وزن و هم خانواده اند مانند: قاسم ، تقسیم ، مقسِّم ، انقسام ، قَسَم ، قسمت ، اقسام ، مقسوم ، قسّام ، منقسم و تشخیص واژه ی عربی الاصل دارای قاف کار ساده ای است . اما دیگر کلمات قاف دار یا ترکی اند و یا مغولی . مانند قره قروت: کشک سیاه / قره قویونلو : صاحبان گوسفند سیاه/ قره گوزلو: دارنده ی چشم سیاه / قزل آلا : ماهی طلایی

کلماتی مانند آقا ،قلدر ، قرمساق نیز مغولی اند. کلمه قوری نیز روسی است اصلاً قوری ،کتری ، سماور ، استکان همه واژه های روسی اند و اینها زمان قاجاریه و در دوره صدارت اعظمی امیر کبیر وارد ایران شدند . کلماتی مانند قند و قهرمان و قباد معرب کند کهرمان و کَواذ هستند همان گونه که کرماشان یا کرمانشاه را عرب قرماسان یا قَرمسین تلفظ می کرده اما امروزه ما ایرانیان کرمانشاه یا کرماشان را قرماسان یا قرمسین تلفظ نمی کنیم اما کواذ را قباد می گوییم و این تأثیر زبان عربی بر فارسی است.

حروف چهارگانه ( گ /چ/ پ / ژ ) : نیز در عربی فصیح یعنی نوشتاری وجود ندارد. و هر کلمه ای که دارای یکی از این چهار حرف است حتماً عربی نیست و به احتمال بسیار ریشه ی فارسی دارد . مانند منیژه ، مژگان ، ژاله ،پروین ، پرنده ، گیو، گودرز ،منوچهر ، پریچهر و ... البته اغلب چنین است و موارد اندکی نیز امکان دارد از دیگر زبانها باشد مانند پینگ پونگ که چینی است . یا چاخان و خپل که مغولی اند . اشتباه نکنید چاخان ترکی نیست . مغولی است زیرا در ترکی به دروغ می گویند یالان .یا پارتی partyکلمه ای انگلیسی است و آپارتمان واژه ای فرانسوی است.

شاید بپرسید پس سایر حروف مانند الف ب ت ج د ر ز س ش ف ک ل م ن و ه ی چگونه هستند ؟ پاسخ شما این است که اینها حروف مشترک در سراسر زبانهای جهان است . هرچند برخی اقوام بعضی حروف را ندارند و به گونه دیگر ادا می کنند . مانند حرف ر که در فرانسه غ گفته می شود و یا همین ر در چین ل خوانده می شود .
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
ریشه نام ایران

ایران یعنی سرزمین نژادگان ( نجیبان )

واژهٔ ایران در فارسی باستان «آئیریانا» و در فارسی میانه به شکل «اِران» بوده، و به معنای «سرزمین مردمان نژاده و نجیب » است. کردها هنوز ایران را با همان نام کهن «اِران» تلفظ می کنند.

واژهٔ «آریا» در زبان‌های اوستایی، فارسی باستان و سنسکریت به ترتیب به شکل‌های «اَیریَه» ، «آریَه» و «آریه» به کار رفته‌است. همچنین در زبان سانسکریت «اَریَه» به معنی سَروَر و مهتر و «آریاکَه» به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت است و آریایی به‌ زبان اوستایی «اَئیریان» و به زبان پهلوی و فارسی دری «ایر» خوانده می‌شود . ایر یعنی «نجیب» و جمع آن «ایران» به ‌معنی «نجیبان» است. این واژه در اوستا به گونه« ایران ویج » نیز آمده است .

نام ایران به معنی «سرزمین نجیبان» است و مدت‌ها پیش از اسلام نیز نام بومی آن نیز ایران، اِران، یا ایرانشهر بود.

از ۶۰۰ سال پیش از میلاد تا ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) در میان اروپاییان با نام «پرشیا» که همان «پارس » در دوره هخامنشی است شناخته می‌شد که در سال ۱۳۱۴ در شرف تأسیس لیگ ملل با درخواست رسمی رضاشاه پهلوی همان نام بومی کشور (ایران) در عرصهٔ جهانی به کار رفت . نام «پرشیا» همچنان برابر نام ایران است و در زبان‌های اروپایی به دلیل سابقه تاریخی - فرهنگی‌اش کاربرد دارد ، امّا در اخبار و نامه نگاریهای میان کشورها بیشتر نام ایران به کار برده می‌شود.

از نگاه ریشه شناسی » ایر » به معنای نجیب یا نژاده و « ان » پسوند نسبت است . پس ایران یعنی « سرزمین نژادگان » ، سرزمین نجیبان » . می توان « ان » را نشانه جمع دانست که نتیجه همان می شود و ایران به معنی « سرزمین نجیبان »است .
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
نصف الفبایی که یاد میگیریم که عربیهxcvl
پس خیلی ام عربیم بد نیست.خخخ
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
كورش هخامنشي همان ذوالقرنين قرآن و يولقرانيم تورات از پيامبران بزرگ است.

لطفاً به تفسیر المیزان یا قصص قرآن چاپ انتشارات امیرکبیر نوشته صدر بلاغی و یا کورش کبیر نوشته استاد تاریخ دانشگاه تهران دکتر باستانی پاریزی مراجعه کنید .

اینکه کورش بزرگ همان ذوالقرنین قرآن یا یولقرانیم تورات است بی هیچ گمانی ثابت شده است و در این زمینه بیگانه و خودی و مسلمان و غیر مسلمانان بسیاری کتابها و مقاله ها نوشته اند ولی شگفت است که برخی بدون هیچ مدرکی می گویند : نه همه اشتباه می کنند و تنها ماییم که در تاریخ از تاریخ دانان و در تفسیر از مفسرین بالاتریم. برخی نیز چند وبلاگ ایرانی ستیز را که با افتخارات میهنی ما سر ستیز دارند بهانه می کنند و آنها را مدرک معتبر می انگارند.در تورات نیز یولقرانیم که دقیقاً ذوالقرنین معنی می دهد همان کورش است.ببخشید اثبات اینکه کورش همان ذوالقرنین است مانند این است که بخواهیم وجود خورشید را در آسمان روز ثابت کنیم .این کاملاً اثبات شده است ولی شگفت است که برخی این سخن را برنمی تابند .

ذو القرنین پیوند ( ذو + القرنین ) است . واژه ذو ، ذا و ذی در عربی به معنی دارنده است و قرن به دو معنی سده و شاخ است . ذوالقرنَین یعنی دارای دوشاخ . تاجی که بر سر این پادشاه بوده دارای دو شاخ بوده .شاخ در دوران کهن نماد توانایی بوده .هر چند امروزه چنین نیست .منظور از این دو شاخ افزون بر توانایی اشاره به در اختیار داشتن خاور و باختر جهان نیز هست . در قرآن و تورات نام ذوالقرنین آمده است . در تورات که ذره ای شک نیست که این همان کورش است .اما در قرآن متأسفانه برخی مفسّرین به اشتباه اسکندر مقدونی را همان ذوالقرنین دانسته اند و من فکر می کنم یکی از دلایل این اشتباه خطای نظامی گنجوی در نگارش اسکندرنامه است .نظامی از اسکندر مقدونی فردی دارای کمالات بشری و شخصی دانا و وارسته و یک انسان به تمام معنی معرفی کرده است . اما نظامی اشتباه کرده و معلوم نیست شاید کسی اطلاعات نادرست به او داده است . مولوی نیز در مثنوی خود از معاویه یک عارف وارسته می سازد آیا چون مولوی یک شاعر گرانقدر و توانا و برتر ایرانی است اگر اشتباهی کرد باید اشتباه او را درست بدانیم ؟ در شعر معروف( او خَدو انداخت در روی علی افتخار هر نبی و هر ولی ) می دانیم او در اصل تاریخی داستان دخل و تصرف کرده است و ماجرا آن گونه که او شرح می دهد در هیچ تاریخی نیامده است . نظامی نیز همچنین . نظامی از یک جنایتکار که جوانان ما را به خاک و خون کشید . جوانانی که تنها گناهشان دفاع از میهن در برابر حمله بیگانگان متجاوز بود و دختران ما را به بردگی گرفت و کشور ما را به نابودی کشاند و بی گناهان را قتل عام کرد یک مرد وارسته و عارف دلسوخته ساخته است ... ذوالقرنین بودن کورش کاملاً روشن و بدیهی است . شاید شما حرف بنده را نپذیرید اما شما نمی توانید حرف بزرگان تاریخ ایران مانند دکتر باستانی پاریزی استاد تاریخ دانشگاه تهران را نپذیرید .شاید ایشان را هم نپذیرید آیا المیزان علامه طباطبایی را هم نمی پذیرید ؟ پیشنهاد می کنم اگر شک دارید به منابع زیر مراجعه کنید . ذوالقرنین بودن کورش آن قدر واضح است که انکار آن از عجیب ترین کارها می تواند باشد . جالب است که بیگانگان بهتر از ما کورش را شناخته اند تا جایی که با افتخار نام سایروس یا سیروس یا کورُس را بر پسران خود می نهند به این امید که مانند او مردی بزرگ شود و منشور حقوق بشر او در سازمان ملل پیش چشم واردشوندگان به این سازمان است .از عجایب این است که برخی از خودی ها تلاش دارند ثابت کنند کورش انسان بدی بوده است .یعنی بدیهیات را می خواهند انکار کنند . در کتب تاریخی یونانیان نام این مرد بزرگ به نیکی یاد شده است .در اثبات این امر همین بس که بیش از دو هزار سال پیش دشمن زبان به ستایش او گشوده است .

چند تن از بزرگانی که بر یکی بودن ذوالقرنین قرآن و مسیح عهد عتیق با کورش هخامنشی گواهی داده‌اند عبارت‌اند از:

مولانا ابوالكلام آزاد مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیرالبیان ( ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی)

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان

آیت‌الله العظمی ناصر مكارم شیرازی و 10 نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی،حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی)

تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآن ـ

آیت الله میر محمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق (با ترجمه عبدالمجید صادق نوبری)

حجه الاسلام سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایات

دکتر علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی

صدر بلاغی در قصص قرآن

جلال رفیع در کتاب بهشت شداد

دکتر فاروق صفی زاده در کتاب از کورش هخامنشی تا محمد خاتمی

منوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربی

قاسم آذینی فر در کتاب کورش پیام آور بزرگ

دکتر فریدون بدره ای در کتاب کورش در قرآن و عهد عتیق

محمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورش

آیت الله سید محمد فقیه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم

استاد محیط طباطبایی

حجه الاسلام شهید هاشمی نژاد

سر احمدخان بنیان‌گذار دانشگاه اسلامی علیگر هند.

تندیس کورش که تاج دو شاخی دارد و ذوالقرنین نیز به معنی دارای دو شاخ است .
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  لرستان ، زادگاه تمدنی به نام کاسیان reihoon 1 229 ۱۲-۱۰-۹۳، ۰۵:۳۶ ب.ظ
آخرین ارسال: نويد

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
6 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
نويد (۲۷-۰۴-۹۶, ۰۲:۰۷ ق.ظ)، صنم بانو (۳۰-۰۲-۰, ۰۱:۵۱ ب.ظ)، برف سیاه (۱۷-۰۴-۹۶, ۰۸:۲۳ ب.ظ)، d.ali (۲۶-۰۴-۹۶, ۰۷:۰۲ ب.ظ)، taranomi (۲۶-۰۴-۹۶, ۰۸:۰۷ ب.ظ)، "فاطیما79" (۱۷-۰۴-۹۶, ۰۹:۵۹ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان