۲۵-۱۱-۹۶، ۰۱:۴۴ ق.ظ
محرومکردن افراد از خوابیدن بهعنوان روشی در درمان افسردگیهای شدید به نظر روشی غیرمنطقی است، اما برای برخی افراد این روش تنها راه درمان است.
روزنامه شهروند - ترجمه از عماد پورشهریاری: محرومکردن افراد از خوابیدن بهعنوان روشی در درمان افسردگیهای شدید به نظر روشی غیرمنطقی است، اما برای برخی افراد این روش تنها راه درمان است.
از نخستین نشانههای بیماری دست آنجلینا بود. آنجلینا هنگامی که به زبان ایتالیایی با پرستار صحبت میکرد دایما با انگشتانش چیزی ترسیم میکرد، آنها را تکان میداد یا در هوا میچرخاند. پس از چند دقیقهای که گذشت و آنجلینا کاملا به حرکت درآمده بود، متوجه شدم موسیقی و لحن خاصی در صدایش ایجاد شده است که پیشتر وجود نداشت. خطوط پیشانیاش به نظر کمتر شده بود و جمع و کشیدهشدن لبها و چشمانش، مانند یک مترجم از وضع ذهنی او به من خبر میداد.
زمانی که بدن من درحال خاموش شدن بود، آنجلینا تازه وارد زندگی شده بود. ساعت ٢ نیمهشب بود و ما در آشپزخانهای با نور کم در بخش روانی یکی از بیمارستانهای میلان اسپاگتی میخوریم. در پشت چشمانم درد کمرنگی حس میکردم و تمرکز را مرتب از دست میدادم، اما آنجلینا حداقل تا ١٧ ساعت آینده قصد بازگشت به رختخواب را نداشت، به همین خاطر خودم را برای یک شب طولانی آماده کرده بودم. اگر در تصمیمش شک میکردم، عینکش را برمیداشت و مستقیم به من نگاه میکرد و با انگشتان اشاره و شستش، پوست چینخورده و خاکستریرنگ اطراف چشمانش را میکشید. میگفت: «Occhi aperti» یعنی چشمها باز.
این دومینبار در سهشب گذشته است که آنجلینا عامدانه خودش را از خواب محروم میکند. برای شخصی که دچار بیماری دوقطبی است و دوسال گذشته را در افسردگی حاد گذرانده، این حرکت احتمالا آخرین کاری است که ممکن است نیاز داشته باشد. با این حال، آنجلینا و دکتر مداواکننده او، امیدوارند این کار او را درمان کند. فرانسسکو بندتی، مدیر بخش روانپزشکی و کلینیک روانشناسی زیستشناختی بیمارستان سن رافائل در میلان ایتالیا، دو دهه است که بر بیدار درمانی به همراه نور آفتابی و لیتیوم بهعنوان راهی برای درمان افسردگیهایی که به داروها بیپاسخ ماندهاند، تحقیق میکند.
نتیجه این تحقیقات توجه روانپزشکانی در ایالت متحده، بریتانیا و سایر کشورهای اروپایی را به خود جلب کرده و مدلهای مختلفی از آن در کلینیکهای آنها آغاز شده است. به نظر میرسد این «کرونوتراپی»١ها با استفاده از یک ساعت بیولوژیک آهسته آغاز میشوند، این فعالیتها در آسیبشناسی افسردگی و بهطورکلی خواب بسیار نویدبخش هستند.
بندتی میگوید: «اختلالات خواب در افراد سالم و افرادی که درگیر افسردگی هستند، تأثیری متضاد دارد.» اگر فردی سالم هستید و نخوابید احساس بدی خواهید داشت. اما اگر افسرده هستید، این بیخوابی میتواند در بهبود وضع روانی و همچنین تواناییهای ادراکیتان تأثیری آنی و مثبت داشته باشد. بندتی اضافه میکند که البته موضوع به این سادگیها هم نیست، وقتی به خواب میروید و کمبود خواب قبلی را جبران میکنید، در ٩٥درصد احتمال بازگشت حالت پیشین وجود دارد.
تأثیر ضدافسردگیِ محرومیت از خواب نخستینبار سال ١٩٥٩ در گزارشی در آلمان منتشر شد. این گزارش درباره تصور یک محقق جوان به نام بوکارد فولوگ در توبینگن آلمان بود که در رساله دکترایش و پس از آن در دهه ١٩٧٠ بر این تأثیر تحقیق میکرد. او تایید کرد که در یک محرومیت از خواب روشمند در افراد افسرده، یک شب بیخوابی میتواند مانع افسردگی آنها شود.
بندتی بهعنوان یک روانپزشک جوان در اوایل دهه ١٩٩٠ به این ایده علاقهمند شد. داروی پروزاک چند سالی بود که روانه بازار شده و در درمان افسردگی انقلابی ایجاد کرده بود. اما این داروها به ندرت در بیمارهای دوقطبی بررسی شده بودند. بندتی به تجربه دریافته بود که داروهای ضدافسردگی تا حد زیادی در بیماران دوقطبی تأثیرگذار نیستند.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان