نظرسنجی: بهترین از نظر شما کدام است؟
این نظرسنجی بسته شده است.
تصویر شماره 1
11.76%
2 11.76%
تصویر شماره 2
0%
0 0%
تصویر شماره 3
11.76%
2 11.76%
تصویر شماره 4
23.53%
4 23.53%
تصویر شماره 5
11.76%
2 11.76%
تصویر شماره 6
11.76%
2 11.76%
تصویر شماره 7
0%
0 0%
تصویر شماره 8
0%
0 0%
تصویر شماره 9
0%
0 0%
تصویر شماره 10
29.41%
5 29.41%
مجموع 17 رای 100%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نظر سنجی متنی مسابقه قلقلک دادن با روحیه لبخند
#1
سلام دوستان عزیز

لطفا در این نظر سنجی شرکت کنید و اعلام کنید که در بین متنهای فرستاده شده از طرف دوستانتون کدوم متن برای شما دلنشین و خوشاینده

حضور شما باعث دلگرمی ماست
xcvk


مبنای انتخابتون رو حس درونی و قلبی خودتون قرار بدین نه دوستی و نزدیکی به صاحب متن




متن شماره 1


یه شوهرخاله دارم اسمش حجته، بابام میگه وقتی مرد تو اعلامیش مینویسیم ...اتمام حجت asnaasna

از بابام انتظار نداشتم
twolTongue


متن شماره 2

من وقتی مادر وپدر این بچه های کنکوری رو میبینم که پشت در حوضه با کتاب دعا و قرآن وایسادن حسودیم میشه
من میخواستم کنکور بدم به مامان گفتم دارم میرم کنکور بدم
گفت زود برگردیا، برگشتنی دوتا نون هم بگیر بیاzapszapszaps


متن شماره 3

احساس کمبود محبت می کردم رفتم توی دستمال بتادین ریختم
جلوی مامانم توش سرفه کردم گفتم مامان از دهنم خون اومد
.
.
گفت از بس میشینی پای این اینترنت بی صاحابی
از اون ورم ابجیم داشت بالا وپایین میپریدو میگفت اخ جون اگه بمیره اتاقش واسه من میشه



قبول کنین دوره طلایی دخترای ایران زمان قاجار بود...
هرچقد میخواستن غذا میخوردن
آرایشگاهم نمیرفتن
دافم محسوب میشدن



یبارم دخترا سر من دعواشون شد
رفته بودم خونه شون خاستگاری ...
.
.
خواهربزرگه میگفت واسه تو اومده
خواهر کوچیکه میگفت نخیر واسه تو اومده




متن شماره 4

شعر ​OK​??

خدايا وضعِ دنيا را ​OK​ کن
دلِ ما ناok ها را ، ​OK​ کن

غم و اندوه،انصافاً زياد است
بساطِ شاديِ ما را ​OK​ کن

دراين دوران که بابا ​نان​ ندارد
دل دارا و سارا را ​OK​ کن

در آن عالم ،بِرس اوّل به مجنون
برايش ، وصل ليلا را ​OK​ کن

براي تُرک شيرازيِّ حافظ
سمرقند و بخارا را ​OK​ کن

​پرايدم​ ، شصت جايش ، ضربه خورده
اقلّاً يک ​تويوتا​ را ​OK​ کن

نديدم خيري از ديروز و امروز
برايم خير فردا را ​OK​ کن

تمام چيزها هم گفتني نيست
خودت ​بعضي قضايا​ را ​OK​ کن

گنهکارم، ولي توي بهشتت
برايم خواهشاً جا را ​OK​ کن??



متن شماره 5

داستان ازاین قراره که چند وقت پیش
ما همگی رفتیم خونه ی مامانجونم
که تو ی روستای دیگه بودمن ی داداش دارم که خعیلی شیطونس
،خیلی که میگم فکرنکنید درحدآتیش
سوزوندن معمولی باشه ها،نه اشتباه
نکنید، داشتم میگفتم که خونه
مامانجونم چون تازه بعد از چند وقت
اومده بودیم هیچ چیزی برای خوردن
نداشت تصمیم گرفتیم که داییم بره و
تخم مرغ وسیب زمینی بخره وکوکو
درست کنیم حدودا ده دقه بعد داییم
بادوتا پلاستیک اومد توخونه داداش من
که امروز ساکت بودنش واسه همه
عجیب بود بلندشدوباشیرینی زبونی بدو
بدو رفت پیش داییم وگفت شلام
دایدون خشه نباشی بده من بلات بیالم
داییمم که بچه پسری نداشت واعتقادداشت زنای طایفه ی ما دختر
زاهستند وبه همین خاطر عاشق
داداشم بود پلاستیک تخم مرغ راداد به
داداشم همگیمون رفتیم داخل
اتاق،من رفتم توحیاط تا گوشیمو بیارم
که دیدم ای دل غافل چندتا گربه ی
چاق خپلو تو سایه لم دادند وداداش کله
پوک من داره تخم مرغارو یکی یکی
یکی میزنه زمین ومیشکونه وبعدشم
بالحن خعیلی باحالی میگه: پیشی بیا
بخول پیشی بیا بخول د بیا دیگه چلا
نمیای گشنت نیس بلم بلات چیپسای
آجیمو بیالم،وقتی همه این قضیه
رافهمیدند اول که انقد خندیدند که حد
نداشت بعدش مجبور شدیم که سیب
زمینی بپزیم بخوریم بعدش یکهویی
دیدیم گازم قعع کردند مجبورشدیم
سیب زمینی ذغالی بخوریم چنددقه
گذشته بود که دیدیم آتیش بزرگی به
پاشده و همه همون موقع با آه بلندی
گفتیم امان از دست تو ابالفضل
(میدونم خنده دار نبود
به بزرگواری خودتون ببخشید)




متن شماره 6

سر کلاس اندیشه بودیم استاد. ازم پرسید معلول به چی نیاز داره؟
گفتم ویلچر..
.
.
نمیدونم چرا انداختم بیرون...
به نظرتون معلول به تانک نیاز داره؟



متن شماره 7

پسری با پدرش در رختخواب
درد ودل میکرد با چشمی پر آب گفت: بابا حالم اصلا ً خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست
گوی چه خاکی را بریزم توی سر
روی دستت باد کردم ای پدر
سن من از 26 افزون شده
دل میان سینه غرق خون شده
هیچکس لیلای این مجنون نشد
همسری از بهر من مفتون نشد
غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته
پدرش چون حرف هایش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت
پسرم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن
این همه دختر یکی را تور کن
گفت آن دم :پدر محبوب من
ای رفیق مهربان و خوب من
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و چشم پاکم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر دختران
مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با شهین و مهرخ و ایضاً سحر
با سه تا شان رفته بودیم سینم ا
بگذریم از ما بقیه ماجرا
یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید
آزیتای حاج قلی اصغر شله
یک زمانی عاشقش گشتم بله
بعد اوهم یار من آن یاس بود
دختری زیبا و پر احساس بود
بعد از این احساسی پر ادعا
شد رفیق من کمی هم المیرا
بعد او هم عاشق مینا شدم
بعد مینا عاشق تینا شدم
بعد تینا عاشق سارا شدم
بعد سارا عاشق لعیا شدم
پدرش آمد میان حرف او
گفت ساکت شو دیگر فتنه جو
گرچه من هم در زمان بی زنی
روز و شب بودم به فکر یک زنی
لیک جز آنکه بداری مادری
دل نمی دادم به هر جور دختری
خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
واقعا ً که پوز بابا را زدی





متن شماره 8

یه روز نمی خواستم برم مدرسه برای همین یه لیوان آبجوش رو روی پیـ ـشونیم نگه داشتم تا پیـ ـشونیم داغ شه بعد برم به مامانم بگم ببین تب دارم مدرسه نرم:))

وقتی کارم تموم شد رفتم پیش مامانم دست زد رو پیـ ـشونیم و خلاصه داشت خوب پیش می رفت..

یهو برادر دوقلوم که سایه هم رو با تیر می زنیم ورداشت همه چی رو گفت گند زود تو نقشم.

مامانمم سری از رو تاسف برام تکون داد و نصیحت کرد آخرم گفت من نمی دونم دوست داری برو خودت می دونی.

اولش کلی ذوق کردم بعدش از حرفای مامانم عذاب وجدان گرفتم

تهش رفتم دیگ.




متن شماره 9

رفته بودم سر کوچه دو عدد نان بخرم
و کمی جنس ،به فرموده ی مامان بخرم
از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه
قصد کردم قدحی ناز از ایشان بخرم
ناز از دلبر طناز ، خریدت دارد
بس که ابروی تتو با مژه اش ست شده بود
مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم
که به خود امده،دیدم بسرش شالی نیست!
به کجا میرود اینگونه شتابان!
نکند دوره چهل سال عقب برگشت
یا که من آمده ام از عهد رضا خان بخرم!
با تعجب وکمی دلهره گفتم:بانو
بهرتان روسری اندازه روبان بخرم؟
گفت با لحن زنانه:برو گمشو عوضی
پسر مش صفرم امده ام نان بخرن



متن شماره 10

دخترا قبل از کلاس
بچه ها تحقیق چند صفحه نوشتید؟
ﻧﺎﺯﯼ : 23.5
ﮔﻠﯽ : 23.5
ﻣﻬﻨﺎﺯ :27
پسرﺍ قبل ﺍﺯ کلاس :
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ تحقیقﺭﻭ ﭼﻨﺪ صفحه نوشتید؟
ﻏﻼﻡ :5
ﯾﻮﺳﻒ : 1/5
جعفر :1
غضنفر : كدوم تحقیق بچه ها؟؟؟ مگه مشق نبود که از روی یک کتاب قرار بود بنویسیم؟؟

عاشق این حسنم

20 سال بعد

نازی=خانه دار
گلی =خانه دار
مهناز=خانه دار

غلام =جراح دیسک وستون فقرات
یوسف =خلبان
جعفر=مهندس نانو
غضنفر = رئیس جمهور
سپاس شده توسط:
#2
رای دادم TongueTongueTongue
سپاس شده توسط:
#3
من به هردو نظرسنجى راى دادم.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#4
به به .... یه نظرسنجی دیگه xcvk


رای دادمTongue


ممنون از دوستانی که شرکت کردن maramaramara
سپاس شده توسط:
#5
من بازم رای دادمieir
تو زندگی مجبور نیستی به هیچکسی بخاطر هیچ چیزی جواب پس بدی
جز وجدانت...
سپاس شده توسط:
#6
شرکت کردم.
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
سپاس شده توسط:
#7
من هم راي دادم. خدا نكشتتون كه آدمو مجبور مي كنيدasna
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
سپاس شده توسط:
#8
رای دادم
.
.
.
.
.
.
.
.
رای بده
سپاس شده توسط:
#9
منکه همون اول رای دادمasna
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
سپاس شده توسط:
#10
من بین سه و ده موندم . کدوم؟
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Thumbs Up نتایج مسابقه بهترین عکس با حال و هوای رمضان صنم بانو 0 415 ۲۵-۰۲-۰، ۰۹:۲۲ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Thumbs Up فراخوان مسابقه ی بهترین عکس با حال و هوای رمضان صنم بانو 21 1,550 ۲۱-۰۲-۰، ۰۹:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: arom
Rainbow اعلام نتایج مسابقه ی بهترین سفره ی هفت سین سال ۱۴۰۰ صنم بانو 6 690 ۱۴-۰۱-۰، ۰۴:۲۹ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
22 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۳۱-۰۴-۹۶, ۰۱:۴۲ ب.ظ)، sadaf (۱۲-۰۵-۹۶, ۱۱:۵۴ ب.ظ)، ملکه برفی (۱۲-۰۶-۹۶, ۱۲:۳۳ ب.ظ)، نويد (۱۳-۰۸-۹۹, ۱۱:۴۰ ق.ظ)، Death (۳۱-۰۴-۹۶, ۱۲:۳۴ ق.ظ)، barooni (۱۳-۰۵-۹۶, ۰۳:۵۲ ب.ظ)، صنم بانو (۱۳-۰۵-۹۶, ۰۱:۴۷ ق.ظ)، ثـمین (۱۴-۰۵-۹۶, ۰۵:۱۶ ب.ظ)، AsαNα (۱۶-۰۵-۹۶, ۰۲:۵۴ ب.ظ)، nil2001 (۰۳-۰۵-۹۶, ۰۲:۵۱ ق.ظ)، d.ali (۲۶-۰۶-۹۶, ۱۱:۲۱ ق.ظ)، .AtenA. (۲۱-۰۵-۹۶, ۰۲:۰۹ ق.ظ)، •Vida• (۳۰-۰۴-۹۶, ۱۰:۲۱ ب.ظ)، salina (۱۳-۰۵-۹۶, ۰۳:۵۷ ق.ظ)، Elesa (۱۶-۰۶-۹۶, ۰۶:۱۸ ب.ظ)، alirezaa_shah (۰۲-۰۵-۹۶, ۱۲:۴۶ ب.ظ)، taranomi (۱۳-۰۵-۹۶, ۰۲:۵۲ ق.ظ)، مهرسا1383 (۰۹-۰۵-۹۶, ۱۰:۰۱ ب.ظ)، بهار نارنج (۱۳-۰۵-۹۶, ۰۲:۵۱ ق.ظ)، ♥فاطیما♥ (۱۳-۰۵-۹۶, ۰۹:۴۹ ق.ظ)، دختر ستاره (۰۴-۰۲-۹۷, ۱۰:۱۰ ب.ظ)، author (۲۵-۱۱-۹۶, ۰۷:۵۷ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان