امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نقد و بررسی سریال شهرزاد
#1
به گزارش سینم ابین به نقل از تسنیم؛ پرویز امینی، جامعه‌شناس سیاسی طی یادداشتی، به تحلیل سریال پرفروش این روزهای شبکه نمایش خانگی، «شهرزاد» پرداخت.
آن چه در ادامه می خوانید، متن این یادداشت است:
۱) مجموعه شهرزاد که تاکنون ده قسمت آن از طریق نمایش خانگی در معرض دید و رؤیت مردم قرار گرفته است، توانسته است مخاطبان قابل توجهی را به خود جلب کند. حسن فتحی بعد از تجربه‌های موفق در شب دهم، پهلوانان نمی‌میرند، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه در سریال سازی برای تلویزیون، تجربه جدیدی را در کار نمایشی انجام داده است که ارزش گفتگو و تأمل دارد.
۲) البته الان درباره کلیت و همه ابعاد مجموعه‌ای که تنها ۱۰ قسمت آن دیده شده است، نمی‌توان اظهار نظر کرد اما به نظر می‌رسد مرکز ثقل درام شهرزاد در همین ده قسمت قوام پیدا کرده و قابل تشخیص است. بنابراین در این نوشتار به توضیح هسته مرکزی داستان بسنده می‌کنیم و انشاالله اگر مجالی بود بعد از پایان نمایش همه قسمت‌های شهرزاد، درباره کلیت آن و دیگر ابعاد ناگفته‌اش صحبت خواهیم کرد.
۳) به نظر می‌رسد هسته مرکزی قصه شهرزاد، تقابل و تعارض «استبداد» در برابر «عشق» است. در واقع در شهرزاد، بزرگ آقا (علی نصیریان) «استبداد» و شهرزاد (ترانه عیدوستی) «عشق» را نمایندگی می‌کنند. به زبان درام، بزرگ آقا «ضد قهرمان» و شهرزاد «قهرمان» قصه حسن فتحی است.
۴) یکی از نوآوری‌های دراماتیک شهرزاد، قرار دادن عشق در برابر استبداد است. در حالیکه در سنت مألوف همواره استبداد در برابر آزادی ترسیم می‌شده است. در واقع حرف شهرزاد در نفی استبداد این است که استبداد تنها به نفی آزادی به عنوان دغدغه یک گروه انتلکتوئل نمی‌انجامد بلکه دامنه هجوم و تخریب استبداد تا عمومی‌ترین علایق همه انسان‌ها و در عین حال خصوصی‌ترین تجربه یک فرد در زندگی‌اش یعنی عشق گسترده است. در واقع به نظر می‌رسد فتحی در شهرزاد می‌خواهد استبداد را با عشق نفی‌کند و آزادی را با عشق توجیه کند. «شب دهم» فتحی نزدیک به چنین مضمونی را با خود دارد. استبداد زمانه با مخالفت در برگزاری مراسم تعزیه به عنوان یک امر مذهبی که شرط قبول درخواست عاشقانه جوانی جاهل مسلک به نام حیدر خوش مرام از سوی یکی از شاهزادگان قجری است، مانع وصال این دو است.
[عکس: 940809-5.jpg]
ترانه علیدوستی در سریال «شهرزاد»
۵) تیتراژ فیلم نیز ما را به چنین مضمونی رهنمون است. کل لوکشین قصه شهرزاد در تیتراژ، زیر آب نشان داده می‌شود و نام شهرزاد در عمیق‌ترین جای این محدوده آبی یعنی کف آن حک می‌شود. شهرزاد استعاره‌ای از شهرزاد قصه هزار و یک شب است و قرار است قصه استبداد را اما آن بخشی که تاکنون دیده نشده است (زیر آب) که اتفاقا عمیق‌ترین بخش آن نیز هست را روایت کند. این بخش عمیق و نادیده و روایت ناشده، تقابل استبداد با عشق است. سکانس پایانی قسمت پنجم، سکانس اعلام پایان عشق ورزی و جدایی شهرزاد از فرهاد در کافه نادری است. شهرزاد به دلیل تهدیدی که بزرگ آقا متوجه جان فرهاد کرده، تصمیم به انصراف از این عشق می‌گیرد تا فرهاد زنده بماند. تصویر اسلوموشن و چشم‌های اشکبار شهرزاد و فرهاد در خروج از کافه نادری و حرکت در دو مسیر جدا از هم با اضافه شدن ترانه محسن چاوشی، سرکوب عشق توسط استبداد را با همه وجود به مخاطب منتقل می‌کند.
۶) یکی دیگر از نوآوری‌های دراماتیک در قصه شهرزاد، به نمایش درآوردن تقابل و تضاد «انواع» استبداد در برابر «انواع» عشق است. بزرگ آقا انواع استبداد و شهرزاد انواع عشق را در این قصه نمایندگی می‌کنند. یک وجه از استبداد که بزرگ آقا آن را نمایندگی می‌کند، «مرد سالاری» است. در مرد سالاری، استبداد و «آمریت» مرد نسبت به زن مورد توجه قرار می‌گیرد. بزرگ آقا به شهرزاد که برای زدن آمپول به منزل وی رفته است، به اعتراض می‌گوید که چرا تو اصرار داری ادای مردها را در بیاوری؟!! یا برای زن‌ها سه قسم کار قائل می‌شود که یکی فرزند به دنیا آوردن و دیگری اداره مطبخ و… یا به پدر شهرزاد (جمشید) می‌گوید سطح سواد لازم برای زنان، تا حدی است که به جای انگشت زدن بتوانند امضاء کنند و یا اسم خود را بنویسند و بیشترش را مصیبت می‌داند (شهرزاد دانشجوی پزشکی است). یکی دیگر از مظاهر استبداد که در بزرگ آقا نمادسازی شده است، «پدرسالاری» است که دامنه آمریت در آن به مجموعه خانواده تسری پیدا می‌کند. این بزرگ آقاست که برای دختر خود (شیرین) و حتی برای برادرزاده خود (قباد) در مهم‌ترین مسائل زندگی آنها یعنی ازدواج و ازدواج مجدد تصمیم می‌گیرد. «پدرخواندگی» صورت سوم استبداد است که نصیریان در قصه شهرزاد ایفای نقش آن را برعهده گرفته است. در پدرخواندگی، دامنه این آمریت بزرگ آقا و اطاعت دیگران گسترده‌تر است و علاوه بر بخش‌های زیردست و عمال او تا جمشیدها و هاشم‌ها و خانواده‌هایشان سرایت دارد. اما چهره چهارمی از استبداد که در بزرگ آقا در شهرزاد دیده می‌شود، استبداد سیاسی است که دامنه آمریت را تا همه جامعه می‌گستراند. البته تا قسمت دهم، بزرگ اقا از چهره‌های پشت صحنه استبداد سیاسی است که کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت و تثبیت استبداد را رقم زده است و مهمترین نمادهای استبداد سیاسی یعنی نظامی‌ها (تیموری) را نیز زیر تیول تصمیمات خود دارد.
[عکس: 940809-51.jpg]
علی نصیریان (کاراکتر بزرگ آقا) در سریال «شهرزاد»
۷) مردسالاری، پدرسالاری، پدرخواندگی و استبداد سیاسی، چهار وجه استبداد است که در کاراکتر بزرگ آقا (علی نصیریان) صورت‌بندی شده است و همانطور که نصیریان خود نیز گفته است، بزرگ آقا در این درام به صورت شخصیت آفریده شده است و با تیپ‌های شناخته شده از استبداد که عمدتا یک وجهه‌ای‌اند یا پدرسالار یا مردسالار یا مستبد سیاسی و… هستند، متفاوت است. در واقع علی نصیریان در شهرزاد دیگر بار فرصت پیدا کرده است که توانایی بازیگری خود را در اجرای چنین نقش پیچیده‌ای آشکار سازد.
۸) در برابر، شهرزاد شخصیتی است که نماد انواع عشق است که زیر هجوم سرکوب استبداد (بزرگ آقا) از آنها محروم شده یا خواهد شد. عشق شهرزاد و فرهاد، یکی از انواع عشق است که فتحی در قسمت‌های نخست بر آن متمرکز است اما آمریت بزرگ آقا آن را به عشقی نافرجام تبدیل می‌کند. رابطه شهرزاد و قباد که با ازدواج تحمیلی بزرگ آقا بر آنها آغاز شد و به طور طبیعی در ابتدا با امتناع طرفین روبرو بود، اما به تدریج به عشق قباد به شهرزاد و دست کم نه عشق اما علاقه شهرزاد به قباد تبدیل شد نیز مورد هجوم آمریت بزرگ آقا قرار گرفت. قباد باید ۶ روز هفته پیش دختر بزرگ آقا و به اصطلاح همسر اولش شیرین می‌بود و تنها یک روز هفته در کنار شهرزاد می‌ماند. این تصمیم آمرانه بزرگ آقا حتی در شرایطی که شهرزاد باردار شده بود، تا قسمت دهم پابرجا بود. عشق شهرزاد به خانواده، خصوصا پدر نیز یکی دیگر از انواع عشق بود که زیر چکمه آمریت بزرگ آقا رنگ باخت و به تقابل این دو با یکدیگر کشید. عشق مادری به فرزند با توجه به بارداری شهرزاد، شکل دیگری از عشق است که با توجه به قرائنی که کارگردان در اختیار بیننده شهرزاد قرار داده است مانند دیالوگی که در آن بزرگ آقا به دخترش شیرین قول می‌دهد که فرزند به دنیا آمده از ازدواج قباد و شهرزاد را در اختیار او قرار دهد تا بزرگش کند، در قسمت‌های آینده از سوی بزرگ آقا سرکوب خواهد شد.
۹) دو خلاء در شهرزاد و کار حسن فتحی البته تا ده قسمتی که از سریال دیده شده است، وجود دارد. یکی سکوت درباره نقش عنصر خارجی در تثبیت استبداد در ایران خصوصا این که محور داستان از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ است که به نوعی بازگشت و تثبیت استبدادی است که دولت‌های آمریکا و انگلیس نقش درجه اول در آن تحت عنوان عملیات آژاکس داشتند. دومین خلاء، خلاء نیروهای مذهبی است که همواره در تحولات صد و اندی سال گذشته، اگر نگوییم پرقدرت‌ترین ظرفیت‌های اجتماعی، دست کم از پرقدرت‌ترین و موثرترین نیروها در مواجهه با مسایل ایران از تحریم تنباکو تا مشروطیت تا ملی شدن صنعت نفت تا ۱۵ خرداد تا خود انقلاب اسلامی و حوادث بعد از آن داشته‌اند. مجموعه شهرزاد البته تا ده قسمتی که عرضه شده است، در این باره نیز کاملا ساکت است. مذهب برای هر دو قطب ماجرا چه طبقه سنتی اشرافی (بزرگ آقا و دخترش) و چه طبقه تحصیل کرده (فرهاد و شهرزاد و…) مثل برگزاری سفره بی بی نور شیرین دختر بزرگ آقا یا تلقی‌هایی که مادر شهرزاد دارد، یک امر درحاشیه است و مرجعیتی در مناسبات و تصمیم‌گیری‌های آنها ندارد.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
یکی از الگوهای رایج آسیب رسان فیلم مخلوط کردن درست و غلط با هم هست. شخصیتی منفور و با کارهای اشتباه حرفهای درست می زند، و شخصیت نقش مثبت و برجسته فیلم، فکرهای نادرست منتشر می کند:

1 - فرهاد شخصیت مثبت فیلم، فردی منطقی و محبوب : فرار با دختر مورد علاقه از منزل

2- شهرزاد شخصیت اصلی و محبوب فیلم: همراهی با فرهاد در فراز از منزل

3- شهرزاد شخصیت برجسته سریال برای رسیدن به خواسته اش به راحتی دروغ می گوید و دیگران را می پیچاند.

4- آقا بزرگ منفورترین شخصیت فیلم: حرفهای صحیح می زند: مثل اینکه از دخترش که شوهر دارد می خواهد شبها به خانه برگردد و با مرد دیگری عشقبازی نکند.

5- قباد فردی عیاش، الکلی، بی مسئولیت، و زن باز : کم کم در سریال شخصیت محبوب نشان داده می شود. بی مسئولیتی او به گردن دیگران می افتد و از او قبح زدایی می شود.

6- برادر رویا، فردی لات و بی قید و بی مسئولیت هست که قصد دارد مانع شود خواهرش شبها آرایش کرده در کافه ها و سینم اها با مرد نامحرم قرار بگذارد.

7- زن هاشم سفره و روضه نذر می کند، شب هاشم در قتل افراد با آقا بزرگ همراهی می کند و مقتول را مدفون می کند.

8- شهر زاد نقش اصلی فیلم زن قباد هست دلش با فرهاد و در خلوت با شعرهای او عشق می کند، شیرین زن قباد هست و با دانشجوی انصرافی پزشکی حال می کند، اصغر شاگرد هاشم هست دنبال دختر او عشقبازی می کند، فرهاد شخصیت محبوب فیلم هست قرار عشقبازی در سینم ا و کافه با یک دختر (بیوه) می گذارد.

9- شهرزاد زن قباد هست، شب تا صبح منزل را ترک می کند اما به همه دروغ می گوید به خواهرش، مادرش، پدرش ، همسرش و....

10- شهرزاد در قسمت 14 به دیدن فرهاد می رود به خاطر نجات جان یک انسان، اما این بهانه ظاهری فیلم هست و فیلمنامه نویس بسادگی خودش را لو می دهد که شهرزاد(در خفا از پدرش و شوهرش و دیگران) به عشق فرهاد می رود (آنجا که به فرهاد می گوید اگر کس دیگری غیر از تو بود این کار را نمی کردم، (یعنی نجات جان یک انسان اهمیت نداشت ، عشق تو برایم مهم بود.))
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
- فضا سازی این فیلم بر اساس فلسفه جبرگرایی پردازش شده است. و افراد در این سریال هر کدام مرعوب یا بالاخره مرعوب محیط بیرونی و مجبور به اقدامات می شوند. بدون اینکه اختیارآنها در این فیلم عملیاتی گشته و به نتیجه منتهی شود.

*- هاشم مجبور به انجام درخواست های بزرگ آقا هست.
*- شیرین مجبور به انجام درخواست های آقا بزرگ هست.
*- قباد مجبور به انجام در خواست آقا بزرگ هست.
*- شهرزاد مجبور به انجام درخواست های آقا بزرگ هست.
*- رویا مجبور به انجام درخواست تشکیلات کمونیستی هست.
*- سرهنگ مجبور به انجام درخواست های آقا بزرگ هست.
*- زن هاشم مجبور به انجام درخواست های هاشم هست.
*- حشمت مجبور به انجام درخواست های آقا بزرگ هست.یکی از راههای بی مسئولیت کردن افراد، پذیرفتن بهانه اجبار از سوی آنانست. چون لازمه مسئولیت داشتن اختیار هست.
لذا در این سریال با پردازش بی اخیتاری و اجبار برای اکتورهای سریال، بی مسئولیتی آنها به رسمیت شمرده می شود و به نوعی اشتباهات آنها تطهیر و توجیه می شود.
*- شیرین حق دارد علیرغم داشتن شوهر به مرد دیگری دل بدهد. چرا؟ چون مجبور هست و شوهرش تحویلش نمی گیرد.
*- فرهاد مجبور هست دختر مردم را بدزد چون آقا بزرگ اختیار او را گرفته است و او مجبور است.
*- هاشم مجبور هست در زمان قحطی ، انبار غله را آتش بزند چون مجبور هست و اقا بزرگ گفته است.

در حالیکه اجباری وجود ندارد.
بلکه آنچه که در این سریال توجه نشده است این است که:
هر اختیاری هزینه دارد. این که کسی دوست ندارد هزینه اختیار خودش را بدهد نامش اجبار نیست.

افراد این فیلم، همه به خاطر کسب امتیاز و هزینه نکردن و دفع سختی بی خیال آزادی ، اختیار و مسئولیت خود شده اند.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
اما در این سریال شهرزاد؛ سفسطه عجیب و زیرکانه ای گنجانده شده است.
در مقابله با عشقها و احساسات آتشین این والدین دلسوز نیستند. بلکه والدین دلسوز هم قاطی همین عشق هستند و در طرف دیگر استبداد، آدمکشان و ظالمان هستند.

در واقع با دشمن تراشی ظالمانه برای اینگونه عشقهای آتشین و احساسی، به نوعی اینگونه ارتباطات سطحی تطهیر و به بیننده القاء می شود.


=====================
*چون بزرگ آقا مستبد، ظالم و آدمکش هست ارتباط شهرزاد و فرهاد هم تطهیر شده و صحیح هست. حتی بعد از ازدواجش با قباد

*چون حکومت مستبد و زور گو هست، مزاحم ارتباط فرهاد و رویا می باشد.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
- در این سریال شان زن ایرانی زیر سوال رفته است. زنان این سریال بسیار منفعل و فاقد هرگونه تدبیر و اثرگذاری بر روند زندگی خانوادگی هستند .به نوعی برده شوهران هستند و برایشان مهم نیست که شوهران از چه راهی ارتزاق می کنند و چه رفتاری با فرزندان دارند . در مقابل این دسته زنانی به تصویر کشیده می شوند که ریاکار و خیانت پیشه و دروغگو هستند و دائما در پی ارتباط با مردان غریبه هستند و تمام زندگی و فکر و فعالیت خود را معطوف به این نامحرمان کرده اند و در واقع اختیار خود را به دست آنها داده اند. کارهای به ظاهر مثبت آنها و حتی مظلومیت آنها پوششی است برای بی قیدی و هنجارشکنی آنها.

2- شخصیت مردان نیز دست کمی ندارد. مردان این فیلم به راحتی از کثیف ترین راه ها ارتزاق می کنند و برای اینکه به زحمت نیافتند حتی حاضر به فروختن ناموس خود به بزرگ آقا هستند همانگونه که پدر شهرزاد چنین می کند و نامزدی دخترش را بر هم می زند. مردان جوان این فیلم چه روشنفکر باشند و باسواد باشند ( شخصیت فرهاد ) و چه عامی باشند ( کارگر هاشم ) دغدغه اصلی شان ارتباطهای نامشروع و بی هدف با زنان و دختران است.

3- نمی توان منکر شد که شهرزاد بخشی از واقعیت های جاری در بطن جامعه ایران را نشان می دهد. اما قصد سریال از این تصویرسازی انتقاد کردن نیست. بلکه این سریال به گونه ای طراحی شده است که از این آسیب های فردی و اجتماعی قبح زدایی می کند و آن را مثبت نشان می دهد. مثلا فرهاد یک ارتباط کاری و اداری با رویا را به ارتباط دوستی دختر و پسر تبدیل می کند. رویا را به کافه دعوت می کند و خیلی با کلاس و زیرکانه از بحث شعر و شاعری و کار شروع می کند تا به هدف اصلی اش برسد. رویا می فهمد و اعتراض کوچکی می کند اما فرهاد خیلی قاطع و بدون شرم کارش را درست جلوه می دهد .رویا هم خیلی راحت و از خدا خواسته با او همراه می شود . اما همه اینها با ساختار سمعی و بصری و احساسی زیبا به تصویر کشیده می شود طوری که مخاطب با فرهاد حس همذات پنداری می کند.

4- در این سریال به دلیل تاکید بیش از اندازه بر ناهنجاری ها و پررنگ جلوه دادن آنها مخاطب تحت فشار روانی قرار می گیرد. من در آخرین قسمتی که خریدم به قدری دچار احساسات بد شدم که برای همیشه دورش را خط کشیدم. خیانت شیرین و بی غیرتی همسرش ، خیانت کارگر هاشم به صاحب کارش و ارتباط برقرار کردن با دختر او ، مصاحبت راحت و بی قید همسر دوست فرهاد با او ( فرهاد ) ، قرار دادن رویا در یک عمل انجام شده و تکمیل نقشه فرهاد برای دوست شدن با رویا به این صورت که او را به دانشگاه می کشاند و بدون اینکه او بداند اعلام می کند قرار شام دارند و بعد خیره به او نگاه می کند . خوب من با دیدن این قسمت دچار حس بد ناامنی در اجتماع شدم و صادقانه بگویم دچار بدبینی به مردان شدم. انگار که هر کجا بروم و سعی در شکوفایی استعدادم داشته باشم ( مثل رویا ) و حتی اگر در خانه پدرم نشسته باشم و در حریم امن کاشانه ام باشم ( مثل دختر هاشم ) یا از همه بدتر حتی اگر متاهل باشم و به همراه پدر و همسرم به مهمانی بروم ( مثل شیرین ) بله در همه حالت ها مردی وجود دارد که در پی مزاحمت و سوء استفاده از من است. منکر وجود این مشکلات نیستم اما وقتی در عرض کمتر از یک ساعت در معرض تمام این مشکلات آنهم به صورت پررنگ و تاثیرگذار قرار بگیرید بسیار مخرب تر از زمانی است که آن مشکل به صورت واقعی بروز می کند. واکنش های احساسی انسان در این شرایط از حالت عادی خارج می شود و منطقی رفتار نمی کند.

5- شخصیت های داستان آنجا که دلشان بخواهد پشت پا به دین و ایمانشان می زنند. مثالش شهرزاد است که نگران غصبی بودن منزلی است که آقا بزرگ به او و شوهرش داده اما خیلی راحت در پی عشق فرهاد می رود. فرهاد زمانی که با شهرزاد دیدار می کند به او می گوید تو نامزد من هستی و شرع اجازه دیدار من و تو را می دهد اما همین فرهاد بعد از برهم خوردن ازدواجش در پی ارتباط غیر شرعی با رویا می رود.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6

* از آسیب های جدی این سریال اینست که به صورت وحشتناکی مردم ، اعتقادات و فرهنگشون را منفعل ، پست، هوس ی و بی مبنا نشان داده است.


* در این فیلم آدمها مشروب خور، آدمکش ، ناموس دزد، خائن، دروغگو، ضعیف نفس، چاپلوس، دغل باز، تهمت زن، توطئه گر، و .... همه جمعند، لیکن نه اثری از مذهب، نه آدم معتقد و سالم و .... وجود ندارد.

مشروب خور: قباد، شیرین، بزرگ آقا و ....
آدمکش: تقی، نوچه های آقا بزرگ، نوچه های بهبودی و ...
ناموس دزد: فرهاد
خیانت: شیرین، شیرزاد
دروغگو: شهرزاد، قباد، جمشید، هاشم، سیما، رویا، فرهاد، شیرین، اکرم، بتول، نوچه ها و ....
ضعیف النفس: داماد جمشید
چاپلوس:داماد جمشید و سایر نوچه ها و ....
دغل باز: قباد، بهبودی، شیروانی، بزرگ آقا، حشمت، پسری که قصد تجارت با شیرین دارد و ...
تهمت زن: بزرگ آقا، شیرین، حشمت و ....
توطئه گر: حشمت، آقا بزرگ و ...



- در این فیلم بر اساس 2 بند فوق، به صورت کاملا معنا دار تحریفی القاء می کند که فرهنگ مردم ایران و جوانان این مرز و بوم اینگونه هست. در حالیکه دقیقا عکس این هست. نشان می دهد که جای اعتقاد و مذهب، و دین و اخلاق و احکام، شرع و انسانیت خالی هست و نظرات پوشالی آدمهای این فیلم به صورت وحشتناکی اهانت به مردم یا لااقل به بخش عظیمی از مردم دارد.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
در نقدی (مدحی) از فیلم در سایتی دیدم که با کارگردان و بازیگران این سریال مصاحبه کرده است و جالب اینجاست که یکی از بازیگران تاکید کرده که این فیلم یک واقعیت را در بر گرفته به معنای گناهکاران بیتفصیر که در ارتباط با جامعه مجبورند بین مصلحت و واقعیت انتخاب کنند. و مساله اینجاست که این صحبت از جنبه مثبت و درست در نظر گرفته شده است به جای انتقاد و جنبه منفی این فیلم.
یعنی افراد معقول این داستان ( که نمونه آن هاشم است) در تمام دو راهیهای حقیقت و مصلحت دنیا، با کمی تامل در آخر مصلحت دنیا را انتخاب می کنند و به گناهکاران بیتقصیر تبدیل می شوند.

- - - Updated - - -

و جالب اینجاست که دلیل خوب بودن سریال اینگونه عنوان می شود که این سریال جوانان را از پای ماهواره ها بلند می کند. یعنی خود فیلم هم حقیقت را فدای مصلحت کرده است .
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
- تجربه گریزی ، تمرد و حرمت شکنی
شهرزاد در نقش ستاره فیلم را ابتدا مظلوم ، منطقی و حق به جانب نشان می دهد.
به مرور در لابلای کارها و حرفهای صحیح شهرزاد، مسائل منفی را از زبان او ترویج می کند.

- دروغگویی و فریب: آنجا که شهرزاد به پدرش به دروغ می گوید من اجازه دادم به سیما که به ورزشگاه برود/

- تجربه گریزی: وقتی پدر شهرزاد از او می خواهد که از تجربه او استفاده کند که چند پیراهن بیشتر پاره کرده است. شهرزاد تجربه پدر را رد کرده و می گوید خودش باید پیراهن های خودش را پاره کند(خودش تجربه کند)(قسمت 21)

- مقابله و درگیر شدن با پدر:
علیرغم اینکه جمشید پدر شهرزاد و شهرزاد هر دو اشتباهات فاحشی دارند. اما نقش مثبت در این فیلم به شهرزاد داده شده است و او با پدرش در مسائل مختلف مقابله کرده و درگیر می شود.
به دیگر سخن برای بیننده توجیه منطقی القاء می شود که حتما باید شهرزاد با پدرش درگیر شود.

همین اتفاق در مورد فرهاد دیگر شخصیت محبوب فیلم هم، به نوع دیگر می افتد و به طرق مختلف زدودن ارزش احترام به بزرگترها تبلیغ می شود و این مهم با نشان دادن اشتباهات فاحش هاشم پدر فرهاد منطقی جلوه می کند.


یک بنده خدایی گفته بود:



خب این فیلم منفی ها را نشان می دهد که ما آنها را یاد نگیریم و انجام ندهیم.
ادب از کی آموختی ؟! از بی ادبان


دقیقا ما در این تاپیک قصدمان نشان دادن همین بی ادبی هاست که جذب نکنیم.
پس اول باید منفی ها را بدون پرده و شفاف متوجه شویم که ناگاه تحت تاثیر آنها قرار نگیریم.
متاسفانه بسیاری از افراد در جامعه کنونی ما تحت تاثیر رسانه ها، فضای مجازی و بمباران بی وقفه سفسطه های فکری ، فرصت تامل ، بررسی و خطایابی و اصلاح نگرشها و افکار هجومی را ندارند.
لذا کم کم خودشان چنین ویروسی را گرفته و منتشر می کنند و تحت تاثیر آن زندگیشان پرآشوب می شود.

در دنیای کنونی فرصت تامل کافی روی اثراتی که از محیط می گیریم نیست.
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اگر به «شهرزاد» علاقه داشتی، این سریال‌ها را ببین! صنم بانو 0 26 ۱۱-۰۲-۳، ۰۵:۴۷ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  پنج سریال برتر کره‌ای؛ شاید عاشقش شدید صنم بانو 1 219 ۲۴-۰۸-۰، ۰۷:۳۶ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  نوستالژیک‌ترین سریال‌های خارجی تلویزیون صنم بانو 5 508 ۱۴-۰۶-۰، ۰۵:۳۱ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
3 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
~mahdis~ (۰۱-۰۴-۹۵, ۰۶:۰۹ ب.ظ)، Ar.chly (۱۷-۰۳-۹۵, ۰۸:۳۸ ب.ظ)، Death (۱۷-۰۳-۹۵, ۰۸:۴۳ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان