امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نمایش سقوط سواد عمومی در تلویزیون!
#1
94/4/21


مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: این روزها در شبکه‌های مجازی و محافل مختلف، فیلم بخش‌هایی از سری جدید مسابقه «ثانیه ها»ی تلویزیون دست به دست یا نقل می‌شود که در آن شرکت‌کنندگان مختلف پاسخ‌هایی می دهند که به قاعده باید از عهده هر دیپلمه‌ای برآید ولی به شکل حیرت‌آوری جواب‌های بی‌ربط و نادرست می دهند تا جایی که گاه ناخودآگاه اسباب خنده می شود.



مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: این روزها در شبکه‌های مجازی و محافل مختلف، فیلم بخش‌هایی از سری جدید مسابقه «ثانیه ها»ی تلویزیون دست به دست یا نقل می‌شود که در آن شرکت‌کنندگان مختلف پاسخ‌هایی می دهند که به قاعده باید از عهده هر دیپلمه‌ای برآید ولی به شکل حیرت‌آوری جواب‌های بی‌ربط و نادرست می دهند تا جایی که گاه ناخودآگاه اسباب خنده می شود.

مجری (داریوش کاردان) می پرسد: «کدام مجلس، انقراض سلسله قاجاریه را تصویب کرد؟» و خانم شماره 10 پاسخ می دهد:« مجلس خبرگان»!

مجری حیرت زده توضیح می دهد: «سلسله قاجاریه، ها!». خانم شماره 10 این بار پاسخ می دهد: «مجلس شورای اسلامی»!

در ادامه مسابقه مجری می پرسد: «دو کشور همسایه ایران که در دریای خزر ساحل دارند کدام هستند؟» و این بار «خانم شماره 4» پاسخ می دهد:« ترکیه و عربستان»!

[ دهان کاردان از شدت شگفتی باز می ماند]...

در ادامه مسابقه مجری می پرسد:«چه کسی کودتای سوم اسفند 1299 را انجام داد؟» و خانم شماره 6 پاسخ می دهد: شهید مدرس! و ووقتی شگفت زدگی کاردان را می بیند می گوید: میرزای شیرازی! و لابد اگر برنامه ادامه می یافت نام چند خیابان دیگر تهران را نیز بر زبان می آورد...

هر چند انکار نمی توان کرد که انگیزه برخی از انتشار دهندگان و تکثیر کنندگان این برنامه در فضای مجازی و شبکه های موبایلی جنبه های سرگرمی و استهزای هم‌وطنان شرکت کننده باشد و بعضی از گروه های حامی حقوق زنان نیز موضع گرفته و گفته‌اند با توجه به خانم بودن شرکت کنندگان این کار اقدامی علیه زنان به حساب می آید اما موضوع فراتر از اینهاست زیرا مسابقه ثانیه ها ازیک واقعیت تلخ پرده برداشته که همانا کاهش اطلاعات عمومی به رغم گسترش ارتباطات است و از پایین آمدن سطح سواد در جامعه حکایت می کند و زن و مرد هم نمی شناسد و محدود به تاریخ و جغرافیا هم نیست.

در این چند روز عده ای هم انتقاد کرده اند که مگر قبل از مسابقه از شرکت کنندگان آزمون اولیه نمی گیرند و انگشت اتهام را متوجه صدا و سیما دانسته اند که برخی از تهیه کنندگان آن تنها به فکر تولید برنامه و عقد قرارداد و کسب درآمد دراین زمینه هستند و چندان به کیفیت بها نمی دهند و برای مدیران نیز همین که آنتن پُر شود کافی است!

جایی هم خواندم که موضوع را به تغییر مجری ربط داده اند در حالی که اتفاقا مادام که اجرای آن با علیرضا خمسه بود مسابقه ثانیه ها کمتر دیده می شد چون مردم به رغم علاقه ای که به این بازیگر توان‌مند و با اخلاق دارند او را در هیات مجری نپذیرفتند و با مسابقه ارتباط لازم را برقرار نمی کردند و از وقتی داریوش کاردان سکان را در دست گرفته اتفاقا مسابقه بیشتر دیده می شود.

آیا واقعا می توان موضوع را تقلیل داد و تهیه کننده برنامه را مقصر دانست که بدون آزمون، شرکت کننده ها را وارد مسابقه کرده است؟ آیا این انعکاس گسترده از جانب کسانی است که می خواهند اطلاعات عمومی خانم ها را زیر سوال ببرند؟ یا این مسابقه مُشتی است نمونه خروار و از این حیث می توان آن را تعمیم داد و بعید نیست اگر همین پرسش ها در یک جامعه آماری کلی‌تر هم مطرح شود با چنین پاسخ های تاسف‌باری رو به رو شویم؟

این نوشته می خواهد از زاویه‌ای دیگر به این موضوع بپردازد. این که شرکت کنندگان محصول نظام آموزشی‌یی هستند که تاریخ را با ایدیولوژی آمیخته و اصرار دارد بر اغلب گذشته تاریخ این سرزمین خط بطلان بکشد و به همین خاطر عطش دانستن و خواندن درباره تاریخ ایران را ازبین می‌برند و به تعبیر درست تر «می‌کُشند». در حالی که وجه داستانی تاریخ برای همه جذاب است و در زبان لاتین هم « هیستوری» و « استوری» هم ریشه هستند.

تنها به عنوان یک نمونه از بلایی که بر سر روایت تاریخ آمده اشاره به فصل «تاریخ» کتاب «تعلیمات اجتماعی» پایه پنجم دبستان و ذیل عنوان «انقلاب مشروطیت» کافی است:

« ناصرالدین شاه به جای توجه به خواسته های مردم، با خشونت و سخت‌گیری های بی‌جا آن ها را از خود ناراضی می کرد. او سرانجام زمانی که می‌خواست پنجاهمین سال تاج‌گذاری خود را جشن بگیرد به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی از پای درآمد. میرزا رضا از شاگردان سید جمال الدین اسد آبادی روحانی آگاه و شجاع و مبارز بود.»

درباره همین چند جمله می توان گفت:

تا قبل از انقلاب مشروطه، ایران به صورت «ممالک محروسه» اداره می‌شد و مردم بیشتر حاکم منطقه و «خان» خود را می‌شناختند و با دربار و شاه، مستقیما کاری نداشتند تا خواستی به مفهوم مدرن کلمه مطرح کنند یا نه و مشخص نیست منظور از «خشونت و سخت‌گیری های بی‌جا» کدام اتفاقات است.

مگر می‌توان فاصله سال های 1227 تا 1275 خورشیدی را با همین چند جمله بیان کرد؟

اگر چه ترور ناصر‌الدین شاه در آستانه پنجاهمین سالگرد سلطنت او (‌بر اساس سال قمری) رخ داد اما در کتاب تاریخ دبستان به گونه ای آمده که انگار او در حال تدارک جشن بوده که ترور شده حال آن که به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری رفته بود و در همان حرم (زاویه) ترور شد و به این نکته بسیار مهم تاریخی اشاره نشده تا خدای ناخواسته یک‌وقت بچه دبستانی نپرسد مگر شاه هم به زیارت می‌رفته است؟

حتی در این که ترور قطعا با هماهنگی سید جمال بوده یا نه نیز اتفاق نظر وجود ندارد و درباره خود سید جمال و این که «اسد آبادی»بوده یا «افغانی» نیز. نکته بسیار جالب تاریخی دیگر این که ناصر الدین شاه به «شاه شهید» مشهور می شود ولی به هیچ یک از این نکات در کتاب تاریخ اشاره نمی شود.

در صفحه بعد هم از شیخ فضل الله نوری به عنوان یکی از رهبران انقلاب مشروطه در کنار سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی نام برده می شود حال آن که شیخ کجا و آن دو سید کجا؟ زیرا کار شیخ فضل الله به جایی رسید که مشروطه را «مشئومه» خواند و شماری از مشروطه خواهان سر او را بالای دار بردند و البته با این اقدام تخم کین کاشتند.

وقتی تاریخ رسمی این گونه روایت می شود ذوق و شوق تحقیق و بیشتر دانستن نیز فرو می‌میرد و توقع دارید بچه هایی که این اطلاعات به آنها ارایه می‌شود سراغ کتاب و بیشتر دانستن بروند؟

شنیده ام که برنامه تاریخی تلویزیون نیز از سانسور و تقطیع درامان نیست و تنها وجوه منفی پخش می شود.

با این نظام آموزشی که به تاریخ و جغرافیا اهمیت نمی‌دهد و شماری از معلمان تاریخ نیزچندان علاقه‌ای ندارند یا احساس می‌کنند آنچه در کتب دیگر خوانده اند با متن رسمی الزاما نمی‌خواند و ناگزیرند به اطلاعات رسمی بسنده کنند سطح اطلاعات همین است.

جالب این که در فضای مجازی و شبکه های موبایلی در حالی با تمسخر از این فیلم یاد می‌شود که گاه متون دیگری که سندیت تاریخی ندارند نیز به راحتی و بی درنگ کپی و ارسال می‌شوند.

همه ما نیاز داریم اطلاعات بیشتری از واقعیت های تاریخی بی حب و بغض به دست آوریم. مثلا اگر بدانیم پای قراردادی را که ننگین توصیف می کنیم یکی از خوش نام ترین رجال قاجار (عباس میرزا) امضا کرده بیشتر درنگ می کنیم و کمتر انگ می زنیم. ریشه بسیاری از مشکلات ما در این است که از تاریخ و از گذشت روزگار کم می آموزیم و تجربه ها را مدام تکرار می کنیم:

آن که نامُخت از گذشت روزگار

هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  "شیدا"؛ ورود بازیگری جدید و قدرتمند به شبکه نمایش خانگی صنم بانو 0 17 ۲۱-۰۱-۳، ۰۹:۱۲ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  تصاویرِ داغ از سلناگومز و نامزدش در انظار عمومی صنم بانو 1 117 ۰۳-۱۱-۱، ۰۴:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  استوری مجری تلویزیون درباره زن بلوندِ طالقانی صنم بانو 0 129 ۱۵-۰۸-۱، ۰۶:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
v.a.y (۲۱-۰۴-۹۴, ۰۵:۵۹ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان