امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نوآوری در بدست آوردن نمره!
#1
بخش اول : به نقل از دانشجویان

این بهانه های مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسن و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیارم مشروط میشم و ... هم، خیلی کهنه شده و همه ، حتی یک بچه ی 5 ساله باور نمیکنه؛ چه برسد به یک دکتر! کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید! جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی داره! دیگر نیاز نیست شما با اون خط زیبای منحصر به فرد یک صفحه ی آچار براش از مشکلاتتون بگید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین بهانه هایی می نوشت، یکهو می بینی از 30 نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشتند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات رو هم از روی دیگر تقلب کردن!روشی پلید
یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچکدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه نوشتم و برگه را تحویل دادم:

?در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمرهی صفر را به بیستِ با تقلب ترجیح میدهم.?

نمره ی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.

صم بکم عمى فهم لایعقلون
درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -با عرض خسته نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را نمیدانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:

?جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید ?صم بکم عمى فهم لایعقلون? بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از دانسته های خود بنویسم.?

بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.

محاسبات عددی.
درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق معمول! خداوکیلی دیگر این درس 3 واحدی را خوانده بودم ولی چه کنم که در مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمره ی خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت 7 میشدم. امکان رسیدن امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود. آخر برگه نوشتم:

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

نمره ی 11 گرفتم و نفر سوم کلاس شدم!

وساطت حافظ
استاد حسینی دکترای ادبیات بود و استاد درس شیوه ی نگارش (البته فامیلش شهبازی بود ولی چون ممکنه یه وقت بیاد اینجا رو بخونه من نام مستعار نوشتم). عاشق حافظ بود و آخر هر جلسه چند بیت از حافظ میخواند و چشمانش پر از اشک میشد. سوالات چی.....؟ بگید؟ (اسمایلی آقای قرائتی) نه که بلد نباشم اما در حد 15-16 بیشتر نمیگرفتم. قبل از امتحان سری به اینجا زده بودم و واژه ی ?شهباز? را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم ثبت کردم. زیر برگه امتحان نوشتم :

?جناب استاد من که ?حافظ? را نمیشناختم؛ این شما بودید که در این ترم عشق حافظ را در وجود من انداختید! و باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا شوم. امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ بزنم و ببینم چه میشود، این بیت آمد?:

خاکیان بی بهره اند از جرعه ی کاس الکرام این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند

شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند

بیست گرفتم! تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود. خدایا مرا ببخش.تصویر من رو شطرنجی کنید
[
امتحان نظریه های جامعه شناسی

تو رو خدا نام این استاد را بیخیال شوید. استاد نسبتا معروفی است و البته در بسیاری از دانشگاههای یزد هم تدریس دارد و حسابی سرش شلوغ است. 10 نمره تحقیق و کنفرانس داشت و 10 نمره هم امتحان پایان ترم. سرم بوی قرمه سبزی میداد. با یکی از بچه ها
شرط گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمیدهم اما نمرهی بالای 18 میگیرم.
برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و خودم را آماده کردم. انصافا هم سوالات را خوب جواب دادم. فقط در پایانِ برگه بدون اینکه تحقیق یا کنفرانسی ارائه کرده باشم، نوشتم:
?موضوع تحقیق و کنفرانس: بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان یزدی در دانشگاهها در طی 16 سال اخیر.?

19 گرفتم!

پاچه خواری
با حساب خودم 13- 14 میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!! کلاس را یدک میکشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود و چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:

?جناب استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود. اگر ترم بعد با ما درس برمیدارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید.?

بخش دوم : تصاویر بدن شرح !


[عکس: 1.jpg]
[عکس: 2.jpg]
[عکس: 3.jpg]
[عکس: 4.jpg]
[عکس: 5.jpg]
[عکس: 6.jpg]
[عکس: 7.jpg][عکس: 8.jpg]


بخش سوم : راه حلی دیگر !





[عکس: 9.jpg]خش


چهارم: جلوگیری ازتقلب (راه حل استاد)


[عکس: 10.jpg]
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط: sadaf ، زینب سلطان
#2
asnaasna
azsxخب گاهی پیش میاد دیگه!!!
باران بهانه بود، که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی ...
ای کاش نه کوچه انتها داشت و نه باران بند می آمد ...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
من عاشق تقلبم چون هیجان داره
ﭘﺴﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻬﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ....
ﺍﺱ ﺑﺪﻩ ﺑﮕﻪ:...... ﻫﯽ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ!!!
ﻗﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﻗﻬﺮ ﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ :|
ﻓﻘﻂ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﻨﯽ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺗﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻢ...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
asnaasna این محاسبات عددی خیلی واسم اتفاق اقتاده قبلا
In my heart, an ice flower has sprouted
پاسخ
سپاس شده توسط: v.a.y
#5
عجب خاطره های لذت بخشی !!! xcvbxcvbxcvb
همانند مردابی شده‌ام که رویای پیوستن به دریا را دارد
اما خورشید را بالای سر خود می‌بیند
و از کابوس بیابان رهایی نمی‌یابد

پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
تصویر آخریوfv
و خدایی که در این نزدیکیست..!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Tongue دراین تصویر تولیدات داخلی را پیدا کنید «۲ نمره» صنم بانو 4 260 ۲۸-۰۵-۰، ۰۲:۴۲ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  تنها راه در آوردن گوشی از دست admin 1 167 ۲۷-۱۲-۹۸، ۰۸:۰۲ ب.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  پس اینکه میگن لک لکا مارو به دنیا آوردن راسته minaa 1 107 ۱۹-۰۴-۹۸، ۰۶:۵۳ ق.ظ
آخرین ارسال: نیـایــش

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان