امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نیمه ی تمام
#1
قاضی روی میز خم شد: خب دخترم؛ دلت می خواد با مادرت زندگی کنی یا پدرت؟
دخترک زیر چشمی به قاضی نگاه کرد. چشم گرداند.
چند لحظه به زن و مرد خیره ماند.
قاضی از مرد و زن خواست که برای چند دقیقه دادگاه را ترک کنند.
دخترک با نگاه، رفتن آنها را دنبال کرد تا در بسته شد.
قاضی از جا بلند شد.
رفت و روی صندلی کنار او نشست: خب؟!
دخترک آه کشید: گیج شدم.
قاضی خم شد و همان طور که موی اورا نوازش می کرد، پرسید: چرا؟
دخترک رو به او کرد: آخه سارا میگه خودمو نصف کنم. یه نصفه رو بدم به پدر نصفه ی دیگرو به مادر. این طوری هیچ کدوم تنها نمی مونن. مگه نه؟
قاضی با تعجب پرسید: سارا دوستته؟
دخترک سر تکان داد: اوهوم. بهترین دوستمه.
عروسک را به سینه چسباند: گیج شدم.
_واسه چی؟!
_واسه این که نمی دونم کدوم نصفه رو بدم به کی؟
_ چه فرقی میکنه؟
_آخه اون نصفه ایی که قلبم توشه…
قاضی بی اختیار به یاد مادرش افتاد. صدای ضربان قلبش را می شنید.
هر چه سعی کرد تا چهره ی پدرش را به یاد بیاورد، نتوانست.
از کنار دخترک بلند شد و آهسته گفت: بده به اونی که بیشتر دوستت داره.
کتش را مرتب کرد و رفت پشت میز نسشت.
دخترک، عروسک را به سینه چسباند: ولی اون نصفه رو میدم به کسی که بیشتر دوستش دارم.
قاضی چشم تنگ کرد: به مادرت؟!
دخترک، موی عروسک را نوازش کرد: نه.میدم اش به سارا!
و خدایی که در این نزدیکیست..!
پاسخ
سپاس شده توسط: maedeh ، NERO
#2
واقعا که گاهی این پدرو مادر ها خیلی خودخواه میشن.درسته ماها هم گاهی اینجوری میشیم ولی این دیگه اوج خودخواهیه.maramaramaramaramaramara
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
آخی
داستان قشنگی بود
اخرین همسفر: خاک
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تمام حرکت ها از سر حیله نیست! #*Ralya*# 0 220 ۱۸-۱۰-۹۴، ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: #*Ralya*#
Rainbow به سلامتی تمام مادرا!! خانوم معلم 0 211 ۰۵-۰۹-۹۴، ۰۶:۲۲ ب.ظ
آخرین ارسال: خانوم معلم
  مهربانی و بخشندگی خدا از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است... SilentCity 1 243 ۰۶-۰۳-۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ
آخرین ارسال: Farshad

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان