هركى مى خواد بياد داخل محفل ما .

[d.ali]

مه تو يار نداردجز او تو يار مگير
رخش كنار ندارد ازو كنار مگير
مولانا

[sadaf]

[صنم بانو]

آرزو مُرد وجوانی رفت وعشق ازدل گریخت

غم نمی گردد جدا ازجان مسکینم هنوز

«رهی معیری»
ز بده

[avapars]

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقش بشنو تو این حکایت

[صنم بانو]

تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو


واو بده

[d.ali]

وقتى دل سودايى مى رفت به بستانها
بى خويشتنم كردى بوى گل و ريحانها
گه نعره زدى بلبل گه جامه دريدى گل
تا ياد تو افتادم از ياد برفت انها

[صنم بانو]

آتش از برق نگاهت ريختي بر جان من

خواستي تا در ميان شعله ها آبم کني

مهدی سهیلی
ى بده

[d.ali]

يك همره ،يك همراز ،كجاست اهل راز ؟
مى خرم ان را با جان و كمى هم ناز
س خ

[صنم بانو]

ز بهر کشتن من گر بهانه می جویی

همین که نیست گناهی مرا، گناهم بس

نشاط صفهانی
سين بده

[taranomi]

سالکی گفتا چه داری آرزو؟گفتم،سکوت
معنی صد نکته را در یک سخن پیچیده ام


م بده