امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
همه چیز درباره ی بیل گیتس - تاسیس و گسترش دامنه فعالیتهای مایکروسا?
#1
[عکس: IMG13272208.jpg]
پس از آن که گیتس و آلن قول نرم افزار را به آقای رابرتز دادند کارکردن بر روی کامپیوتر بزرگی که در مرکز کامپیوتری Aiken وجود داشت را شروع کردند. این مرکز در دانشگاه هاروارد واقع بود و از کامپیوتر این مرکز برای پروژه های دانشجویی استفاده می شد. البته گیتس و آلن بی آن که هدف تجاری خود را از کارکردن بر روی این کامپیوتر نشان دهند به نام پروژه دانشجویی مشغول به نوشتن برنامه شدند. (در بخش آزاد سایت میکرو رایانه مقالاتی نیز در این زمینه وجود دارد) از آنجایی که کامپیوتر Altair 8080 در این مرکز وجود نداشت، گیتس و آلن ناچار بودند عملکرد این کامپیوتر را در ذهن شان تصور کرده، از مطالبی که در مقاله مربوط به این کامپیوتر چاپ شده بود استفاده نموده و سپس آن کامپیوتر را بر روی کامپیوتری که در هاروارد وجود داشت شبیه سازی کنند.

«ما فقط یک مقاله درباره ی Altair 8080 در دست داشتیم. اگر مطلب را اشتباه فهمیده بودیم و یا اگر خود آن مطلب غلط بود در آن صورت شانس نوشتن برنامه برای Altair را از دست می دادیم.»

این دو برنامه نویس جوان در طول دو ماه فوریه و مارس 1975 بر روی برنامه خود کار کردند و دیوانه وار مشغول نوشتن کد برنامه بودند.

«در آن زمان ما اصلاً به این موضوع فکر نمی کردیم که آیا واقعاً می توانیم برنامه را بنویسیم یا نه، بلکه سوالی که ذهن ما را مشغول کرده بود این بود که آیا می توانیم برنامه ای را که می نویسیم در 4 کیلوبایت فشرده کرده و آن را سریع تر از تمام برنامه هایی که در آن زمان وجود داشت بسازیم.»

حاصل تلاش دو نفره ی گیتس و آلن برنامه ای بود که به نظر می رسید بتواند مطابق میل رابرتز باشد. پس از آن که برنامه کامل شد، آلن آن را نزد رابرتز برد. قبل از آن که رابرتز برنامه راببیند در یک لحظه آلن به خاطر آورد که او و گیتس فراموش کرده اند اعلان شروع را به برنامه اشان بیافزایند. لذا با عجله این بخش را به برنامه اضافه کرد. وقتی رابرتز برنامه را از آلن گرفت، آن را در Altair بارگذاری کرد. این برنامه به خوبی اجرا شد و نشان داد که گیتس و آلن توانسته اند کار خود را با موفقیت به انجام برسانند. سپس آلن به هاروارد برگشت و به همراه گیتس این موفقیت را جشن گرفتند.

گیتس و آلن برنامه ای که به زبان بیسیک نوشته بودند را به قیمت 3000 دلار به شرکت MITS فروختند. سپس آلن به نیومکزیکو رفت و سعی کرد آن برنامه را گسترش دهد، به طوری که از آن در استانداردهای صنعتی نیز استفاده گردد. آلن برای ادامه ناچار شد از رابرتز وام بگیرد. اما چندی نگذشت که آلن مدیر بخش نرم افزاری شرکت MITS شد. در ژوئن سال 1975 گیتس از هاروارد مرخصی گرفت و به آلن ملحق شد. اگرچه او در پاییز مجدداً به هاروارد برگشت، اما علاقه و فکرش در MITS بود. به همین دلیل پس از آن که مدتی را در هاروارد سپری کرد مجدداً مرخصی گرفت و پیش آلن رفت و دیگر به هاروارد برنگشت. «در آن زمان والدین من از شنیدن این موضوع که من یک دانشگاه شناخته شده را ترک کرده و به کار در زمینه ی ریزکامپیوتر مشغول شده ام بسیار تعجب کردند. در آن زمان کمتر کسی نام ریز کامپیوترها را شنیده بود. والدینم با وجود متأثر شدن، مرا در مسیر جدیدی که وارد آن شده بودم بسیار حمایت کردند.»

برنامه ای که گیتس و آلن به زبان بیسیک برای شرکت MITS نوشتند برای همیشه در ذهن گیتس باقی مانده است.

«تصویر کدمنبع برنامه ای که به زبان بیسیک برای اولین ریز کامپیوتر نوشتیم هنوز در مقابل چشمان من است. این کد برنامه نویسی، شروع مایکروسافت بود. پس جای تعجب نیست که تمام جزئیات صفحات مختلف این برنامه را کاملاً به یاد داشته باشم. این برنامه جالب ترین برنامه ای است که در طول عمرخود نوشته ام. شاید این جذابیت به خاطر کوچکی و مناسب بودن آن در زمان خود باشد.»

گیتس معتقد است دانش آموزانی که کار برنامه نویسی را شروع می کنند ابتدا باید با بیسیک آشنا شوند، چون فراگیری این زبان ساده است و کاربردهای زیادی را می توان در آن پیدا کرد. آسانی زبان بیسیک موجب می شود که دانش آموزان از برنامه نویسی نترسند و به آن علاقه مند شوند. این زبان اولین زبان برنامه نویسی است که گیتس و آلن در دهه 1960 وقتی در سیاتل بودند یاد گرفتند.

تاسیس مایکروسافت

بالاخره پس از سالها تلاش گیتس و شریکش آلن به آرزوی خود یعنی تاسیس یک شرکت نرم افزاری نزدیک شدند. قبل از هر چیز آلن و گیتس به دنبال نامی برای شرکت تازه تاسیس خود بودند. از میان اسامی مختلفی که از ذهن آنها می گذشت، مایکروسافت از همه بهتر به نظر می رسید. در ابتدا نام این شرکت به صورت Micro-Soft نوشته می شد، اما بعدها خط فاصله موجود در نام این شرکت برداشته شد و به صورت Microsoft درآمد.

گیتس و شریکش ابتدا شرکت خود را در نیومکزیکو تاسیس کردند و از اعضای قبلی گروه برنامه نویسی Lakeside برای کار در آن دعوت نمودند، اما کمی بعد شرکت آنها به سیاتل تغییر مکان یافت. در آغاز، سهم گیتس و آلن از مایکروسافت با هم مساوی بود یعنی آنها از یک مشارکت 50/50 برخوردار بودند. بعدها گیتس از آلن خواست تا سهم او افزایش یافته و این مشارکت به صورت 60/40 تبدیل شود. گیتس این تقسیم بندی را منصفانه می دانست، چون علاوه بر درآمدهای مشترکی که گیتس و آلن داشتند، آلن یک درآمد معین از شرکت MITS دریافت می کرد. در طول سالهایی که از تاسیس مایکروسافت گذشته است گیتس به تدریج سهام خود را فروخت تا جایی که اکنون فقط 22 درصد از شرکت مایکروسافت به او تعلق دارد.

در روزهای اول شرکت مایکروسافت، مدیریت این شرکت تابع روش مشخص و دقیقی نبود. آلن و گیتس در اداره ی تمام امور دخیل بودند. اما بعدها با گسترش و توسعه مایکروسافت این دو نفر وظایف مدیریتی را بین خود تقسیم نمودند. اداره ی بخش فناوریهای جدید و تولید محصولات به آلن سپرده شد و مدیریت امور تجاری مانند مذاکرات و بستن قرارداد ها را نیز گیتس به عهده گرفت. در طول 18 ماه اولی که از تاسیس مایکروسافت می گذشت، گیتس و آلن توانستند چند صد هزار دلاری از نوشتن برنامه برای شرکت های Apple Computer و Commodore به دست آورند.

شرکت آلن و گیتس یک اتاق رنگ و رو رفته و قدیمی بود که گیتس، آلن و گروه برنامه نویسانی که آنها استخدام کرده بودند شبانه روز در آنجا کار می کردند. اکثر وقت آنها صرف برنامه نویسی، خوردن پیتزا و تماشای فیلم می شد. «در آن زمان بی وقفه کار می کردیم و شاید تنها تفریح ما تماشای فیلم بود. گاهی آنقدر خسته بودیم که در مقابل مشتریان خوابمان می برد.»

چندی نگذشت که شرکت مایکروسافت با اولین دعوا های حقوقی خود مواجه شد. به این ترتیب گیتس و آلن متوجه شدند که دنیای صنعت با داد خواستهای قانونی همراه است. غالب این داد خواستها از سوی شرکت اینتل بود. خصوصاً زمانی که تراشه 386 اینتل در بازار با موفقیت روبرو شد، این شرکت ادعا کرد که شرکت مایکروسافت قصد دارد به تبعیت از الگوی تراشه 386، تراشه ی جدیدی را وارد بازار نماید. البته تمام داد خواستهای شرکت اینتل معمولاً به نفع مایکروسافت به پایان می رسید، ولی در هر صورت می توانست در جریان رشد این شرکت وقفه هایی را به وجود آورد.

شرکت مایکروسافت در راستای ادامه ی فعالیت هایش با شرکت MITS قراردادی را منعقد کرد تا برای فروش نرم افزار Microsoft BASIC با هم همکاری کنند. اما چندی نگذشت که تعداد کپی های غیرمجاز این نرم افزار آنقدر زیاد شد که دو شرکت مذکور دست از فروش آن برداشتند. گیتس از این جریان بسیار عصبانی شد و وقتی با پدرش مشورت کرد او به گیتس اطمینان داد که می تواند به خاطر این قضیه علیه شرکت MITS شکایت کند، چون این عمل نوعی نقض حقوق انحصاری به شمار می آید و در توزیع غیرمجاز برنامه ی BASIC شرکت MITS مقصر بوده است. اما در آن زمان آقای رابرتز شرکت MITS را به شرکت دیگری به نام Pertec فروخته بود، به همین دلیل گیتس پس از گرفتن وکیل علیه شرکت Pertec شکایت کرد. اما دادخواست آنها زمان زیادی تحت برسی قرار گرفت و در این مدت طولانی شرکت Pertec از پرداختن سهم مایکروسافت بابت توزیع BASIC امتناع کرد.

«در آن زمان به نظر می رسید همه چیز علیه ما پیش می رود و گویا قاضی اصلاً نمی خواست حکم نهایی را اعلام کند. در آن موقع دست ما حسابی خالی شده بود به طوری که حتی نمی توانستیم پول وکیل مان را بپردازیم. گویا همکاری دادگاه و شرکت Pertec می خواست ما را به زانو درآورد. اما در نهایت قاضی رای خود را اعلام کرد. این رای به نفع شرکت مایکروسافت بود، چون شرکت Pertec و MITS طبق تعهداتی که در برابر مایکروسافت داشتند عمل نکرده بودند. در هر صورت من این مورد را نقطه اوج دزدی تجارت می دانستم و هنوز هم بر عقیده خود استوار می باشم.»

اد رابرتز موسس شرکت MITS معتقد است که این شرکت برنامه ی BASIC را از مایکروسافت خریداری کرده بود و مالک قانونی آن به شمار می رفت، اما در هر صورت باید به مفاد نامه قرارداد بیشتر دقت می کرد. رابرتز در این مورد می گوید:

«من ساده لوح بودم و شاید بیش از حد به خود اطمینان داشتم و هنگام بستن قرارداد اصلاً به مفاد آن توجه چندانی نکردم. چون فکر می کرد دو جوان 19 و 21 ساله نمی توانند چندان به بستن قرارداد وارد باشند و به همین دلیل قرارداد جای مبهم و یا پوشیده ندارد. در حالی که آنها بسیار زیرک و البته در عین حال شریف بودند.»

اگرچه گیتس می توانست از والدینش پول قرض بگیرد اما او این کار را نکرد، چون می خواست مایکروسافت از همان ابتدا مستقل و متکی به خود باشد. در سال 1979 آقای H.Ross Perot که در آن زمان رئیس شرکت کامپیوتری EDS بود تصمیم گرفت شرکت Apple Computer را خریداری کند. وقتی او موفق به این کار نشد به مایکروسافت رو کرد و سعی کرد که این شرکت را بخرد. او فکر می کرد پیشنهاد گیتس برای مایکروسافت رقمی بین 40 تا 60 میلیون دلار باشد، اما گیتس 6 تا 15 میلیون دلار تقاضا نمود. آلن با این کار مخالفت کرد و مانع فروش مایکروسافت شد. Perot در این باره می گوید: «به خاطر این که برای سر گرفتن این معامله تلاش بیشتری نکردم همیشه خود را سرزنش می کنم.»

بعد از قضیه ای که بین شرکت مایکروسافت و شرکت Pertec به وجود آمد این شرکت تا مدت ها با مشکل چندانی روبرو نشد. هر چه مایکروسافت بیشتر پیشرفت کرد و مطرح تر شد، گیتس نیز به همان نسبت معروف شد. اکنون دیگر همه مایکروسافت را با گیتس می شناسند.

علاوه بر گیتس و آلن از جمله افرادی که در روزهای اول مایکروسافت به همکاری با گیتس و آلن پرداختند می توان به استیو وود، باب والیس، جیم لین، باب اوریر، باب گرین برگ، مارک مکدونالد، گوردن لت وین، آندریا لویس و مارلا وود اشاره کرد.

گسترش دامنه فعالیتهای مایکروسافت

«بسیاری از افراد وقتی می شنوند که در میان اولین مشتریان مايکروسافت نام شرکتی چون IBM دیده می شود تعجب می کنند. چون در آن روزها مایکروسافت بسیار کوچک و IBM بسیار بزرگ بود. اما از آنجایی که آمریکا مهد نرم افزار است، پیشرفت های اصلی فن آوری در این کشور روی داده اند، بزرگترین بازارهای کامپیوتر در این کشور واقعند و فضای موجود در آن اجازه ی پدیدار شدن هرگونه فن آوری جدید را می دهد، لذا بعید به نظر نمی رسد که اجازه ابراز وجود به هر فعالیتی در این زمینه داده شود. به همین دلیل نیز یک جوان 25 ساله که شرکت کوچکی را تاسیس کرده بود می توانست جرات کرده و محصولات خود را برای فروش به شرکت بزرگی که شعبات متعددی داشت عرضه کند.»

در آن زمان ( سال 1980) گیتس 25 ساله بود و شرکت کوچک مایکروسافت فقط 32 کارمند داشت در حالی که IBM سلطان صنعت کامپیوتر بود و بی رقیب به حساب می آمد. یکی از مدیران اجرایی آن زمان IBM درباره بیل گیتس چنین می گوید:

«در آن زمان بیل گیتس بسیار جوان بود و کمتر از سنش نشان می داد، اما با این وجود بسیار با استعداد به نظر می رسید و کاملاً بر تجارتی که پایه گذاری کرده بود تسلط نشان می داد، او هنگام بستن اولین قرارداد هایش با IBM کاملاً به سود آور بودن این رابطه، اطمینان داشت.» وقتی از طرف IBM با گیتس تماس گرفتند و با او قرار ملاقات گذاشتند، او بسیار سریع این قرار را پذیرفت و زمانی را برای دیدار با "فرد کاسار" تعیین کرد. کسی چه می دانست که پیامد این قرار ملاقات، بیل گیتس را در سن 31 سالگی یک میلیاردر خواهد ساخت

از مایکروسافت برای این هیئت بسیار جالب بود. چون این افراد پس از ورود به مایکروسافت از مرد جوانی که سر و وضع نا مرتبی داشت خواستند تا آنها را به سوی دفتر بیل گیتس راهنمایی کند. آن مرد پس از آن که دفتر بیل گیتس را نشان داد، وارد دفتر شد و پشت میز رئیس نشست. آنها از این که رئیس مایکروسافت چنین سر و وضعی دارد بسیار تعجب کردند. بار اول که هیئت برای دیدار با بیل گیتس آمدند لباس های اسپرت پوشیده بود، اما بار دیگر بیل گیتس خودش را برای این ملاقات آماده کرده بود و لباس کاملاً رسمی به تن داشت.

تصمیم خود را برای پایه گذاری کامپیوترهای شخصی گرفته بود و به دنبال شرکت ها و افراد ثالثی بود تا از آنها برای این امر کمک بگیرد. به همین دلیل این شرکت سعی داشت از نظر مایکروسافت درباره ی ارائه یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهای شخصی مطلع شود و در این راستا با این شرکت تماس گرفته و ملاقات هایی بین آنها انجام شد. از آنجایی که در آن زمان مایکروسافت هنوز سیستم عامل مشخصی را برای کامپیوترهای شخصی طراحی نکرده بود، لذا IBM را به شرکت Digital Research ارجاع داد. این شرکت با مایکروسافت همکاری نزدیکی داشت، اما IBM پس از گفتگو با مجدداً به سوی مایکروسافت برگشت. پس از بازگشت مجدد IBM به سوی مایکروسافت، گیتس به یکی از برنامه نویسان شرکت Seattle Computer Products به نام "تیم پاترسون" مبلغ 50 هزار دلار داد تا یک سیستم عامل مقدماتی برای کامپیوترهای شخصی بنویسد. این سیستم عامل Q-DOS نام داشت. Q-DOS مخفف عبارت Quick and Dirty Operation System بود. گیتس سیستم عامل پاترسون را اصلاح کرده، آن را MS-DOS (Microsoft Disc Operating System) نامید و به IBM فروخت. IBM اولین کامپیوتر شخصی را به صورت یک سیستم پایه ای باز عرضه کرد تا به تکثیر و ساخت این نوع کامپیوتر سرعت بخشیده و آسان نماید. این کامپیوتر که IBM PC نام داشت و بر روی آن سیستم عامل MS-DOS اجرا می شد در سال 1981 عرضه شد. چندی نگذشت که حدود 100 شرکت جواز استفاده از MS-DOS را به دست آورده و توانستند سیستم هایی شبیه به سیستم IBM را تولید کنند. به این ترتیب MS-DOS خیلی زود به یک استاندارد صنعتی تبدیل شد. از جمله شرکت هایی که پس از IBM به سوی مایکروسافت آمدند و جواز استفاده از MS-DOS را خریداری کردند می توان به Sony، NEC، Matusushita، اشاره کرد. گیتس برای آن که به شرکت مایکروسافت شکل حرفه ای تر ببخشد در سال 1980 همکلاسی خود در هاروارد یعنی استیو بالمر را به عنوان معاون شخصی خود استخدام کرد. استیو برای آمدن به مایکروسافت مبلغ قابل توجهی را به عنوان حقوق خود تعیین نمود. همچنین در سهام این شرکت نیز شریک شد. سهام بالمر در سال 1997 چیزی بالغ بر 7 میلیارد دلار ارزش داشت.

پس از عرضه MS-DOS دیگر همه مایکروسافت را به عنوان یک شرکت نرم افزاری کامل می شناختند و این شرکت نیز پا به پای تحولات نرم افزاری دیگر، سهم به سزایی در رشد اقتصادی کشور آمریکا داشتند، به طوری که طبق گزارشات شرکت تحقیقاتی Business Software Alliance تولیدات نرم افزاری در سال 1996 حدود 6 میلیارد دلار از بودجه ی کشور آمریکا را تامین می کردند. این رقم پس از تولید موتور وسایل نقلیه، تجهیزات نظامی و وسایل الکترونیکی مقام چهارم را در صنعت آمریکا به خود اختصاص می دهد.
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  بابت همه صیانت هاتون مرسی! صنم بانو 6 224 ۲۸-۰۵-۰، ۰۳:۱۲ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  روز جهانی «خاله، دایی، عمه و عمو» همه با هم صنم بانو 3 174 ۰۴-۰۵-۰، ۱۱:۵۲ ب.ظ
آخرین ارسال: دختربهار
  چیز‌های عجیبی که نمی‌دانستید قابل خوردن هستند صنم بانو 4 178 ۳۱-۰۲-۰، ۰۸:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
نويد (۲۲-۰۵-۹۴, ۱۰:۰۰ ب.ظ)، آشوب (۲۳-۰۵-۹۴, ۰۴:۳۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان