۱۳-۰۸-۹۴، ۰۹:۱۹ ب.ظ
ما که میرفتیم سلمونی یه آقایی با سه متر سیبیل بود
که یه تخته میذاشت رو صندلی ما میشستیم روش !
از ترس اینکه یارو نخورتمون ساکت بودیم
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی