واکنش های پدر و مادر ها درباره یِ "اَوَلِ مِــهـر" و نتیجه ی آن !!

[PedraM]

مـــآمـــــآنی کــه میره سرکــآر :


اوهوم !!
خو بره مدرسه دیگه !!
وسایلشو میخرم خودمم بعد اینکه رسوندمش مدرسه میرم سر کار !!
این بچه درساشو ولی خودش باید بخونه کمکی ازم برنمیاد !!
روز مدرسه : واای پسرم یه دیقه وایسا الان میام کیفم ..
وااای موبایلم ..
کفشام کو ؟
کو کلیدا ؟
خوبه پسرم بریم ..
پسر:مامان از وقت مدرسه نیم ساعت گذشته طوری نیس ؟
مامان:نه پسرم چه عیبی من کنارتم ..
خب پسرم پیاده شو برو خودت بهشون وضیح بده ..


نتیجه : هر روز همین روال !!
خودتون دیه اخرشو حدس بزنید !!






مـــآمـــآن خـآنـــه دآر :


وااای بچم !!
مهر که میشه انقدر این بچه رو لاغر می کنن بدبخت هیچیم نمیخوره "بچم"
میخوام برم اونی که مدرسه رو اختراع کرد کتک بزنم !!
بچه تو مدسه هیچی نمیخوره همه درساشو میخونه پاس میشه ولی بازم حقشو میخورن !!
این مدرسه ها کم مونده بگن بچه ها نباید هیچی بخورن !!
مدرسه رو برا بچم عین زندون می کنن !!
وااای نه "بچم از دست رفت "


نتیجه :یه بچه لوس و مغرور که با نمره ی کامل قبول شد !! چیه خب ؟


چون مادر دو نوعن که میرن سرکار و نمیرن ولی پدرا نیستن (البته این نظر منه)


بــآبــآ :


این بچه میره کلاس چندم ؟
این بچه میره کدوم مدرسه ؟
این بچه با چی میره مدرسه ؟
این بچه غذا هم میخوره تو مدرسه ؟
این بچه لباس داره ؟
این بچه لوارم التحریر داره ؟
این بچه ..
اصن به من چه ؟
مدرسه دیه کجا س ؟
و با خیال راحت روزنامشو می خونه !! اره دیگه !!


نتیجه :یه بچه که بدون هیچ دردسری با نمره ی خوب قبول شد !! اوهوم

[M@HDIS]

دقیقا همینطوره

[sadaf]

قسمت آخرش که برای بابا بود بامزه بود

[v.a.y]

من كه بالاخره نفهميدم .....
كي به كي شد

[آرنوشا]

بابای بچه یه دست کتک میخواد...
چرا از همه چی بی خبره ؟!

[MeNa]

اره والله بابا ها باحال بودن