۱۰-۰۶-۹۴، ۰۱:۵۹ ب.ظ
"وحشت داعش از ابوعزرائیل"
با سر تراشیده، ریش بلند و هیکل تنومندی که دارد به نمادی در میان عراقیها تبدیل شده است.
از او با عنوان «نابودگر»، «رمبو» و «فرشته مرگ» در عراق نام برده میشود. اگر داعش با خشونتهای خود هراس خود را پیشاپیش در دل عراقیها افکنده است اما در میان عراقیها هم هستند افرادی که نام آنها لرزه بر اندام داعشیها میاندازد. «اوریلین وال» در 5 اوت 2015 او را «اسطوره شیعی» مینامد که شجاعتش برایش لقب «رمبو»ی عراق را به ارمغان آورده است. او به «قهرمان مقاومت» در برابر داعش تبدیل شده است. گفته میشود او به سبک خود میجنگد. تبر بر دوش میگذارد، شمشیر خود را در هوا میچرخاند و «هل من مبارز» میطلبد.
نامش «ایوب فالح الربیعی» است و کنیهاش «ابوعزرائیل». او فرمانده «کتائب امام علی»، یکی از گروههای شیعی که در زمره مبارزان مردمی «حشد شعبی» قرار دارد، است که علیه حضور داعش در عراق میجنگد. شعار او «الا طحین» است یعنی «شما را پودر میکنم». او پیشتر عضو «ارتش مهدی» بود که رهبری آن بر عهده مقتدا صدر بود. برخی منابع او را در دهه 40 عمر و برخی دیگر در دهه 50 عمر معرفی کردهاند. گفته میشود او پیشتر مدرس دانشگاه بوده و در رشته تکواندو هم فعالیت کرده است. او پدر 5 فرزند است و زندگی معمولی دارد.
با فعال شدن داعش در سوریه ابتدا به این کشور رفت و سپس در عراق علیه داعش جنگید. صفحه فیسبوک او بیش از 300 هزار «لایک» دارد. در بهار 2015 نام او در رسانههای انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی مطرح شد. دیلی میل مینویسد: اگرچه چهره او زمخت و جدی است اما طبع شوخی دارد و بیشتر همکارانش میگویند او لبخند بر لب دارد. این گزارش مینویسد پس از اعلان عمومی آیتالله سیستانی برای مبارزه با داعش، ایوب به ندای آیتالله لبیک گفت و در نیمه ژوئن 2014 برای مبارزه با داعش عزم خود را جزم کرد. او در اولین گام به کتائب امام علی پیوست. دیلی میل مینویسد وقتی نبرد برای آزادسازی تکریت شروع شد، حضور «رمبوی عراق» باعث دلگرمی برای نیروهای عراقی شد. او نام خود را روی سینه سمت چپ «ابوعزرائیل» حک کرده است. در تصاویری که از او منتشر شده، ابوعزرائیل تیرباری به اندازه قد خود در دست دارد.
ابوعزرائیل را «عاشق سِلفی گرفتن» معرفی میکنند. میگویند او پس از درگیریها و برای استراحت و آرامش، با دوستان و در وضعیتهای مختلف سلفی میگیرد: یک بار با شمشیری در دست، بار دیگر تبری بر دوش و یک بار هم در کنار تصویری از «شیر».
با سر تراشیده، ریش بلند و هیکل تنومندی که دارد به نمادی در میان عراقیها تبدیل شده است.
از او با عنوان «نابودگر»، «رمبو» و «فرشته مرگ» در عراق نام برده میشود. اگر داعش با خشونتهای خود هراس خود را پیشاپیش در دل عراقیها افکنده است اما در میان عراقیها هم هستند افرادی که نام آنها لرزه بر اندام داعشیها میاندازد. «اوریلین وال» در 5 اوت 2015 او را «اسطوره شیعی» مینامد که شجاعتش برایش لقب «رمبو»ی عراق را به ارمغان آورده است. او به «قهرمان مقاومت» در برابر داعش تبدیل شده است. گفته میشود او به سبک خود میجنگد. تبر بر دوش میگذارد، شمشیر خود را در هوا میچرخاند و «هل من مبارز» میطلبد.
نامش «ایوب فالح الربیعی» است و کنیهاش «ابوعزرائیل». او فرمانده «کتائب امام علی»، یکی از گروههای شیعی که در زمره مبارزان مردمی «حشد شعبی» قرار دارد، است که علیه حضور داعش در عراق میجنگد. شعار او «الا طحین» است یعنی «شما را پودر میکنم». او پیشتر عضو «ارتش مهدی» بود که رهبری آن بر عهده مقتدا صدر بود. برخی منابع او را در دهه 40 عمر و برخی دیگر در دهه 50 عمر معرفی کردهاند. گفته میشود او پیشتر مدرس دانشگاه بوده و در رشته تکواندو هم فعالیت کرده است. او پدر 5 فرزند است و زندگی معمولی دارد.
با فعال شدن داعش در سوریه ابتدا به این کشور رفت و سپس در عراق علیه داعش جنگید. صفحه فیسبوک او بیش از 300 هزار «لایک» دارد. در بهار 2015 نام او در رسانههای انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی مطرح شد. دیلی میل مینویسد: اگرچه چهره او زمخت و جدی است اما طبع شوخی دارد و بیشتر همکارانش میگویند او لبخند بر لب دارد. این گزارش مینویسد پس از اعلان عمومی آیتالله سیستانی برای مبارزه با داعش، ایوب به ندای آیتالله لبیک گفت و در نیمه ژوئن 2014 برای مبارزه با داعش عزم خود را جزم کرد. او در اولین گام به کتائب امام علی پیوست. دیلی میل مینویسد وقتی نبرد برای آزادسازی تکریت شروع شد، حضور «رمبوی عراق» باعث دلگرمی برای نیروهای عراقی شد. او نام خود را روی سینه سمت چپ «ابوعزرائیل» حک کرده است. در تصاویری که از او منتشر شده، ابوعزرائیل تیرباری به اندازه قد خود در دست دارد.
ابوعزرائیل را «عاشق سِلفی گرفتن» معرفی میکنند. میگویند او پس از درگیریها و برای استراحت و آرامش، با دوستان و در وضعیتهای مختلف سلفی میگیرد: یک بار با شمشیری در دست، بار دیگر تبری بر دوش و یک بار هم در کنار تصویری از «شیر».
شِیـطاטּ نیـستَم
فِرشـته هـَم نیـستم
فـَقط دُختَـرم!
ازنـوعِ سـاده اش...
حـَـوا گونہ فـِکـر میـکُنم
فَقـط بـہ خاطـِرِ یـک ســیب
تـا کـُجا بایَـد تـاواטּ داد...؟