الف:
شاعری بذله گو از زنان دل پُری داشت و از وام گرفتن می ترسید، این رباعی را گفت:
مرد آزاده به گیتی نکند میل دو کار
تا وجودش همه روزه به سلامت باشد
زن نخواهد اگرش دختر قیصر بدهند
وام نستاند اگر وعده قیامت باشد!
سیّد شفایی شاعر خوش ذوق در پاسخ او این رباعی را گفت:
مرد آزاده به گیتی برود سوی دو کار
تا که پیوسته وجودش خوش و راحت باشد
زن بگیرد اگرش دختر تون تاب دهند
وام بستاند اگر وعده دو ساعت باشد!
شاعری بذله گو از زنان دل پُری داشت و از وام گرفتن می ترسید، این رباعی را گفت:
مرد آزاده به گیتی نکند میل دو کار
تا وجودش همه روزه به سلامت باشد
زن نخواهد اگرش دختر قیصر بدهند
وام نستاند اگر وعده قیامت باشد!
سیّد شفایی شاعر خوش ذوق در پاسخ او این رباعی را گفت:
مرد آزاده به گیتی برود سوی دو کار
تا که پیوسته وجودش خوش و راحت باشد
زن بگیرد اگرش دختر تون تاب دهند
وام بستاند اگر وعده دو ساعت باشد!
خدایا!
کودکان گل فروش را می بینی؟!
مردان خانه به دوش،
دخترکان تن- فروش،
مادران سیاه پوش،
کاسبان دین فروش،
محراب های فرش پوش،
پدران کلیه فروش،
زبان های عشق فروش،
انسانهای آدم فروش،
همه رامی بینی؟!
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم،
دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد رفیق…!!!.zaps.
کودکان گل فروش را می بینی؟!
مردان خانه به دوش،
دخترکان تن- فروش،
مادران سیاه پوش،
کاسبان دین فروش،
محراب های فرش پوش،
پدران کلیه فروش،
زبان های عشق فروش،
انسانهای آدم فروش،
همه رامی بینی؟!
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم،
دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد رفیق…!!!.zaps.